محمد حسن‌پور:  اگر یک قورباغه را مستقیما در آب جوش بیندازید، می‌پرد و فرار می‌کند؛ اما اگر آن را در آب سرد بگذارید و به‌آرامی شعله را زیاد کنید، قورباغه متوجه خطر نمی‌شود و در نهایت جان می‌دهد.

آگاه: امروز ما ایرانی‌ها، قورباغه‌ای هستیم در حال پختن در دیگ بحران جمعیت. یک قرن پیش، ایران با فاجعه‌ای روبه‌رو شد که کمتر در تاریخ از آن سخن گفته‌اند؛ قحطی و سیاست‌های استعماری انگلستان در دوران جنگ جهانی اول، باعث شد حدود ۱۰ میلیون ایرانی، یعنی بیش از یک‌سوم جمعیت آن روز ایران از بین بروند. پس از آن، کشور با زخم جمعیتی بزرگی دست‌وپنجه نرم کرد. اما امروز، استعمار نه با تفنگ، بلکه با سلاحی نرم‌تر و خطرناک‌تر، یعنی بحران جمعیت، در حال تهدید ماست. مقام رهبری در سال ۱۳۹۱ در بجنورد به یکی از تاریخی‌ترین جملات خود اشاره کرده و فرمودند: «در مسئله جلوگیری از افزایش نسل، اشتباه کردیم. خود من هم دخیل بودم.» اما امروز، با گذشت بیش از یک دهه از آن سخنرانی، هنوز نتوانسته‌ایم در سطح جامعه، اهمیت این خطر را آن‌طور که باید جا بیندازیم. پنجره جمعیتی ایران، از سال ۱۳۸۵ آغاز شد و تا حدود ۱۴۳۵ ادامه دارد. اگر تا آن زمان نتوانیم نرخ باروری را افزایش دهیم، وارد «تله جمعیتی» می‌شویم؛ وضعیتی که در آن، جمعیت به‌قدری پیر می‌شود که حتی با بهترین سیاست‌ها هم جبران‌پذیر نخواهد بود. چین این اشتباه استراتژیک را باسیاست تک‌فرزندی‌اش تجربه کرد. اکنون با همه قدرت، به دنبال ترمیم جمعیت است، اما هنوز درگیر پیامدهای آن است. اگر کشوری با ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت چنین ضربه‌ای خورده، ایرانِ ۸۰ میلیونی چه سرنوشتی خواهد داشت؟ در گیلان، پیرترین استان ایران، رشد جمعیت منفی شده و اگر همین روند ادامه یابد، شاید تا چند دهه آینده دیگر گیلانی در کار نباشد. ما داریم به‌وضوح می‌بینیم که فرزندان دیروز، پدران و مادران امروز، ازدواج نمی‌کنند و بچه‌دار نمی‌شوند. در دهه ۶۰ بیشترین تولدها ثبت شد و امروز این دهه، آخرین امید ما برای جلوگیری از پیری جمعیت است. اما اکثرشان هنوز ازدواج نکرده‌اند. چرا؟ یکی از دلایل مهم، فقدان الگوهای مناسب فرهنگی است. ما نتوانسته‌ایم الگویی میانه و درست از «زن موفق» ارائه کنیم. زن موفق نه کسی است که فقط به فرزندآوری بپردازد و نه کسی که صرفا دنبال تحصیلات و درآمد باشد. باید الگوی زن موفقی را بسازیم که در آن، تحصیل، اشتغال و مادری هم‌افزا باشند، نه متضاد. چرا زن ما باید میان کنکور و کودک، یکی را انتخاب کند؟ چرا حمایت‌های اقتصادی فقط به مردان داده می‌شود؟ زن باید احساس کند که فرزندآوری باعث عقب‌ماندگی او نیست، بلکه مسیر پیشرفت اوست. در روسیه، «مدال مادر قهرمان» به زنانی تعلق می‌گیرد که بیش از ۱۰ فرزند بزرگ کرده‌اند. در ازبکستان، پاداش‌های چشمگیر برای مادران دارای چند فرزند وجود دارد. حتی بلاگرهای مشهور، در پاسخ به فشار افکار عمومی، فرزنددار شده‌اند؛ گرچه بعضی از این نمونه‌ها لاکچری و اغراق‌شده‌اند و باید از آنها الگوی مناسبی ساخت، نه حسرت‌زا. ما در سیاست‌گذاری جمعیتی ضعیف نیستیم، در اجرا ضعیفیم. مدیریت میانی و ناکارآمدی در تخصیص منابع مانند وام‌های ازدواج و فرزندآوری، باعث شده حمایت‌ها به‌درستی به هدف نرسند. آموزش و پرورش ما نیز نیازمند تحول است. در کتاب‌های درسی، خانواده‌ها همچنان دو فرزندی هستند. ذهن کودکان از ابتدا محدود می‌شود. آیا وقت آن نرسیده نظام آموزشی‌مان را هم به‌روز کنیم؟ در تاریخ نمونه موفق چنین سیاست‌هایی را در زمان امیرکبیر داشته‌ایم که با رسیدن به جامعه هدف رشد جمعیت را باعث شده از اعطای زمین رایگان با کشاورزان بیش از سه فرزند تا اعطای مزیت به سربازان متاهل و ساماندهی زنان بیوه و کودکان یتیم و تبدیل آنها به نیروی کارآمد نمونه موفق فرهنگ‌سازی در کشور خودمان وجود دارد: سیاساکتی. مجموعه‌ای که توانست فرهنگ ترافیکی ما را متحول کند. حالا وقت آن است که رسانه ملی، سریالی ده‌ساله برای جمعیت بسازد. صداوسیما و رسانه‌های فضای مجازی باید یک جبهه واحد تشکیل دهند. جنگ نرم فقط با توپخانه رسانه‌ای پیروز می‌شود. باید باور کنیم که فرزندآوری یک عمل انقلابی و تمدنی است. اگر هر خانواده فقط یک فرزند بیشتر بیاورد، بحران جمعیت کنترل خواهد شد. اگر هر دهه شصتی، فقط یک‌بار دست به انتخاب خانواده بزند، ایران از این مهلکه نجات پیدا می‌کند. ما امروز نه در آغاز بحران، بلکه در دل آن هستیم و اگر کاری نکنیم، آیندگان، ما را به‌خاطر بی‌عملی‌مان نخواهند بخشید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.