۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۷
کد خبر: ۱۸٬۲۷۷

در جهان متأخر، آنچه تمدن‌ها را از هم بازمی‌شناسد، نه صرفا گستره جغرافیا و توان نظامی، بلکه میزان قدرت آنها در «مهندسی معنا» است؛ اگر استعمار کلاسیک، زمین را تصرف می‌کرد و استعمار مدرن، اقتصاد را؛ استعمار دیجیتال، «اراده» را هدف گرفته است.

امپراتوری هوشمند و نامرئی داده

آگاه: قدرت مسلط جهانی دریافته است که سلطه‌پذیری ملت‌ها، با تنظیم نامرئی ادراک، میل، هویت و روایت شکل می‌گیرد و هوش مصنوعی، کارآمدترین وسیله برای این تنظیم است. اگر قرن بیستم، قرن رسانه‌های انبوه و بازنمایی تصویر بود و رسانه، معماری ذهن بشر را برعهده داشت، در قرن بیست‌ویکم این نقش را هوش‌مصنوعی برعهده گرفته است؛ پدیده‌ای که دیگر یک ابزار نیست، بلکه به ساختار «شکل‌دهی ادراک» تبدیل شده است و سامانه‌ای نوظهور از استعمار را پدید آورده است. بنابراین عصر حاضر را، باید «عصر هوش مصنوعی» نامید؛ عصری که در آن، تولید معنا از اختیار انسان خارج و در اختیار ماشین‌هایی قرار گرفته که روایت می‌سازند، سوگیری می‌آفرینند و ذهنیت‌ها را بازآرایی می‌کنند.

امپراتوری هوشمند و نامرئی داده
در چنین جهان پیچیده‌ای، هویت‌های دینی و تمدنی، با دستکاری حافظه، تخریب مرجعیت معنوی و مهندسی کاذب نیازها مورد تهاجم قرار می‌گیرند. امروز هوش‌مصنوعی برای ایران حامل گفتمان انقلاب اسلامی، نه یک فناوری بی‌طرف، بلکه «ساحت جدید تقابل تمدنی» است؛ ساحتی که در آن، هویت، معنا، خانواده و حافظه تاریخی ملت، موضوع نزاع شده‌اند. هوش‌مصنوعی در مقیاس جهانی، همچون یک «ناتوی فرهنگی هوشمند» عمل می‌کند؛ شبکه‌ای از الگوریتم‌های فراگیر که با سرعت، دقت و نفوذ بی‌سابقه، میل‌ها را مهندسی می‌کنند، خانواده را دچار گسست نسلی می‌سازند و سبک زندگی مصرف‌زده را بازتولید می‌کنند و هویت ملت‌ها را در معرض استحاله آرام قرار می‌دهند. مکانیسم این استعمار، دیگر اقناع نیست؛ «جایگزینی» است: جایگزینی حافظه تاریخی با روایت تحریف‌شده، جایگزینی سلیقه ایرانی با ذائقه هالیوودی، جایگزینی سبک تربیت اسلامی با الگوهای تربیتی فردگرایانه و در نهایت جایگزینی خودآگاهی انقلابی با خودشیفتگی مصرف‌محور. این دقیقا همان جغرافیای نبردی است که رهبر انقلاب در ادبیات «جنگ روایت‌ها» و «تهاجم فرهنگی» از سال‌ها پیش ترسیم کرده و هشدار داده‌اند.
با این همه، هوش‌مصنوعی تنها میدان تهدید نیست؛ ظرفیت کم‌نظیری است که می‌تواند مهم‌ترین سلاح جبهه فرهنگی انقلاب برای آفند گفتمانی و تمدن‌سازی و پدافند هوشمند قرار گیرد. همان فناوری که می‌تواند هویت را استحاله کند، می‌تواند موتور پیشران برای نظام‌مندسازی اندیشه اسلامی و سکوی پرش تمدنی انقلاب باشد. با این فناوری میتوان شبکه‌ای از محتواهای راهبردی، روایت‌های اصیل هویتی، الگوهای تربیتی و گفتمان‌های تمدنی تولید کرد که در برابر حجم عظیم تبلیغات دشمن، حصن مستحکم معرفتی بسازد. چنانکه تمدن‌ها در طول تاریخ، فناوری‌های غالب زمان را به‌سود هویت خود بازتفسیر کرده‌اند، تمدن نوین اسلامی نیز می‌تواند هوش‌مصنوعی را از تهدید به فرصت تبدیل کند؛ مشروط به آنکه آن را «رام» کند، نه آنکه «رم» شود.
با این حال، بهره‌برداری از هوش‌مصنوعی و پیروزی در این میدان، بدون «فقه هوش مصنوعی» ممکن نیست. زیرا هر فناوری، حامل پیش‌فرض‌های انسان‌شناختی است و بی‌اعتنایی به این پیش‌فرض‌ها، ما را به مصرف‌کننده منفعل بدل می‌کند. همان‌گونه که فقه سنتی، مناسبات مالی و اجتماعی را هدایت می‌کرد، امروز باید فقه پویای ما توان هدایت مناسبات دیجیتال و شناختی را نیز داشته باشد. بدون این مبانی، استفاده از هوش‌مصنوعی به معنای واگذاری بخشی از اراده فرهنگی به الگوریتم‌هایی است که روح حاکم بر آنها با جهان‌بینی اسلامی بیگانه است.
در کنار آن، «مهندسی فرهنگی هوشمند» باید طراحی شود؛ یعنی شبکه‌ای از نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای که بتوانند، با سازوکارهای عملی، جهت‌گیری هوش‌مصنوعی را در مسیر اقتدار ملی سامان دهند. این مهندسی، نیازمند تربیت نیروی انسانی متعهد، متخصص و دارای سواد عمیق فرهنگی است؛ نسلی که بتواند هم پیچیدگی فناوری را بفهمد و هم حساسیت جبهه فرهنگی را درک کند. 
آینده‌پژوهی این میدان نشان می‌دهد که تا افق ۱۴۱۰، هوش مصنوعی، در متن جنگ فرهنگی خواهد بود. سناریوی بدبینانه آن است که شبکه‌های هوشمند، روایت انقلاب را محاصره کرده و هویت نسل جوان را در دریاچه‌ای از محتواهای جعل‌شده فروببرند. سناریوی خوش‌بینانه آن است که ایران اسلامی، با تسلط بر لایه‌های عمیق این فناوری، «معماری روایی» ویژه خود را بسازد و ایران را به قطب تولید معنا در جهان اسلام تبدیل کند. اما سناریوی واقع‌بینانه آن است که پیروزی یا شکست، به میزان سرعت ما در فهم تغییر پارادایم بستگی دارد؛ به اینکه آیا انقلاب اسلامی می‌تواند پیش از بلوغ کامل استعمار دیجیتال، هندسه تمدنی خود را بر این فضا تحمیل کند.
سلامت فرهنگی این ملت، در گرو آن است که دریابیم: هوش مصنوعی، آخرین و پیچیده‌ترین صورت جنگ روایت‌هاست؛ جنگی که دیگر بر سر زمین یا منابع نیست، بلکه بر سر «خود انسان» است: بر سر اینکه چه می‌بیند، چه می‌فهمد، چه می‌خواهد و چه می‌شود. بنابراین، مسئله هوش مصنوعی، مسئله فناوری نیست؛ مسئله هویت است. مسئله بقا یا افول نیست؛ مسئله نوع بقاست: بقای مصرف‌زده یا بقای تمدنی و اینجاست که گفتمان انقلاب اسلامی، اگر بتواند این میدان را مهار کند، نه فقط هویت خویش را حفظ می‌کند، بلکه از دل همین تهدید، سکوی جهش تمدنی خود را بنا خواهد کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.