آگاه: بیش از ۶۰ شهید مقاومت، از فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای تا شهدای زن و کودک، با حضور پرشور مردم انقلابی تشییع شدند و این امر به تجلی واضحی از پیوندهای اجتماعی عمیق در جامعه ایرانی تبدیل شد. موضوعی که همواره بهعنوان یکی از عناصر تعیینکننده قدرت ملی نگاه همگان را به خود جلب کرده است.
با نگاهی به جامعهشناسی دورکیمی، شهادت و تشییع شهدا نوعی «آیین مقدس جمعی» محسوب میشود که موجب تقویت «ضمیر جمعی» جامعه میشود. خون پاک این شهیدان نهتنها نمادی از فداکاری فردی، بلکه تجسمی از هویت جمعی و ارزشهای مشترک ملی است. ازاینرو حضور انبوه مردم در این مراسم نشاندهنده آن است که چگونه تراژدیهای ملی میتوانند به عنوان کاتالیزوری برای تقویت پیوندهای اجتماعی عمل کنند.
ازدستدادن عزیزان همواره سخت و جانکاه است، اما وقتی خون این عزیزان بر پای درخت تنومند ایران ریخته میشود، نهتنها تسلیبخش بلکه امیدآفرین و راهگشا برای عبور از مشکلات کشور است. شهیدان جنگ تحمیلی اخیر مفاهیمی مانند وحدت، انسجام و همبستگی را در فضای فکری جدید بازتولید و به آن قوام بخشیدند.
ابعاد شهادت در فرهنگ ایرانی - اسلامی
تحلیل جامعهشناختی این پدیده نشان میدهد که شهادت در فرهنگ ایرانی - اسلامی دارای ابعاد چندگانه است. نخست، بُعد مذهبی که ریشه در تاریخ شیعه و واقعه کربلا دارد و شهادت را به عنوان بالاترین مرتبه فداکاری معرفی میکند. در این خوانش شهادت پایان زندگی نیست، بلکه مرحله متعالی از زندگی است که جریان دارد و هرگز با مرگ به پایان نخواهد رسید. اگر مرگ را پایان زندگی مادی بدانیم، شهادت آغازی دیگر از زندگی مادی و معنوی جدیدی است که مخصوص شایستهترین افراد هستند. با این تفسیر «شهیدان زندهاند؛ اللهاکبر» را بهخوبی میتوان درک کرد. دوم بُعد ملی که شهدا را به عنوان مدافعان اقتدار و حریم کشور تقدیس میکند. شهدا در این خوانش فداکارانه و با صداقت برای ماموریتی ویژه انتخاب شدهاند. آنها خود را فدای ایران عزیز کردهاند و هرگز از یادها پاک نمیشوند. سوم بُعد سیاسی که در مواجهه با تهدیدات خارجی، مقاومت و ایستادگی را نمادسازی میکند. این بعد از اهمیتی ویژه برخوردار است و باتوجهبه فرهنگسازی مقاومت در منطقه و جهان این شهدا، خون تازه در رگهای مقاومت میشوند و استمرار این مسیر را به رخ میکشند.
کاروان شهدا پرچم وحدت و انسجام ملی به شمار میرود و این امر در تئوری جامعهشناسی بندیکت اندرسون از «جوامع تخیلی» قابلتبیین است. مراسم تشییع بهمثابه رویدادی جمعی، احساس تعلق و همبستگی را در میان اقشار مختلف جامعه تقویت میکند. در این مراسم اگرچه افراد یکدیگر را نمیشناسند، اما خود را عضوی از یک خانواده بزرگ یا روح جمعی میدانند. این همبستگی نهتنها بر مبنای روابط خونی یا جغرافیایی بلکه بر پایه تجربه مشترک عزا، غم و افتخار شکل میگیرد.
نمایش سرمایه اجتماعی انقلاب
در نظریه سرمایه اجتماعی کلمن، چنین مراسمی موجب تولید و بازتولید اعتماد اجتماعی میشوند. اعتماد عمومی در سالهای اخیر همواره مورد هجمه بوده است تا مردم را از نظام جدا کند، اما حالا میتوان شاهد نتیجهای معکوس بود. حضور مسئولان عالیرتبه کشور در کنار مردم و همچنین شخصیتهای سیاسی با دیدگاههای مختلف، فضایی از همرنگی، همصدایی و وحدت ملی خلق میکند که در شرایط عادی کمتر قابلمشاهده است. این وحدت نمادین، در واقع بازتابی از انسجام واقعی اجتماعی است که در مواجهه با تهدیدات خارجی شکل میگیرد. این دقیقا همان میدانی است که دشمنان ایران اسلامی هیچگونه شناختی از آن ندارند.
نکته مهم آن است که این همبستگی صرفا یک پدیده موقتی نیست، بلکه بخشی از ساختار اجتماعی ایران محسوب میشود. تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نشان داده که چگونه شهادت و فداکاری میتواند به عنصری برای تداوم هویت جمعی و مقاومت اجتماعی تبدیل شود. این چیزی جز حفظ و تولید سرمایه اجتماعی برای انقلاب اسلامی نیست. خون پاک شهدای اقتدار ملی، همچون سایر شهدای انقلاب و دفاع مقدس، بذری برای تقویت روح جمعی و انسجام اجتماعی است. این انسجام نهتنها در برابر تهدیدات خارجی بلکه در مواجهه با چالشهای داخلی نیز مصونیت جامعه را تضمین میکند.
تشییع شهدا؛ نمادی مقدس
از نگاه پیر بوردیو، شهادت و تشییع شهدا بهمثابه «نمادی مقدس» عمل میکند که قدرت نمادین حاکمیت را تقویت میکند. این قدرت نمادین در قالب حضور جمعی و تعامل عاطفی مردم با پیکر شهدا متجلی میشود و موجب تولید مشروعیت سیاسی و اجتماعی میشود. مشروعیت یک نظام سیاسی وابسته به میزان حمایت مردمش دارد و زمانی که تشییع ۶۰ شهید در تهران به تجدید بیعت با رهبر انقلاب بدل میشود، جایگاه آن نظام سیاسی متعالیتر میگردد. چنین مراسمی فضایی برای بازسازی و تقویت هویت جمعی فراهم میآورند که در آن مرزهای طبقاتی، قومی و جغرافیایی در سایه عزای مشترک محو میشوند. و اینگونه ایران یکپارچه میشود.
بررسی الگوهای رفتاری مردم در این مراسم نشان میدهد که چگونه «حافظه جمعی»، بهعنوان یکی از مهمترین عوامل انسجام اجتماعی عمل میکند. مطابق نظریه موریس هالبواکس، حافظه جمعی در قالب روایتهای مشترک از شهادت و مقاومت شکل میگیرد و نسلهای مختلف را به یکدیگر پیوند میدهد. مانند روایتهایی که از فرماندهان و شهدای دفاع مقدس در میان نسلهای گوناگون جاری است. این پیوند نسلی موجب تداوم فرهنگ مقاومت و استقامت در برابر فشارها میشود. فرهنگی که ایران را از پیچهای سخت بسیاری عبور داده است.
از منظر تحلیل شبکههای اجتماعی، مراسم تشییع فرصتی برای تقویت روابط افقی و عمودی در جامعه فراهم میآورد. روابط افقی بین گروههای مختلف اجتماعی تقویت شده و روابط عمودی بین حاکمیت و مردم نیز عمق بیشتری مییابد. این دوگانه رابطهای، ساختار اجتماعی پایدارتری را پدید میآورد که قابلیت مقاومت در برابر شوکهای خارجی را دارا است.
نکته بنیادین آن است که فرهنگ شهادت در ایران نه یک پدیده صرفا مذهبی، بلکه یک سازوکار اجتماعی - سیاسی پیچیده محسوب میشود که قابلیت بسیج اجتماعی، تولید هویت جمعی و تقویت انسجام ملی را در خود جای داده است. این سازوکار در شرایط بحرانی به عنوان منبع قدرت نرم و استحکام داخلی عمل کرده و مقاومسازی جامعه را در برابر تهدیدات چندبعدی تضمین میکند. در نهایت تشییع شهدای اقتدار ملی نمودی از قدرت نرم جامعه ایرانی است که بر پایه فرهنگ عمیق شهادتطلبی و مقاومت استوار شده است. این پدیده اجتماعی نشان میدهد که چگونه درد مشترک و عزای جمعی میتواند به بالاترین شکل همبستگی اجتماعی تبدیل شود و پایههای استحکام ملی را تقویت کند.
نظر شما