۹ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۷
کد خبر: ۱۴٬۲۴۷

در اهمیت روایت

مجتبی مشهدی محمد _ دبیر گروه فرهنگ

روایت‌ها در روزگار پس از جنگ، مانند نوری در تاریکی می‌توانند زخم‌های عمیق جامعه را التیام بخشند، هویت جمعی را بازسازی کنند و پیوندهای اجتماعی را استحکام ببخشند.

آگاه: این ابزار قدرتمند، نه‌تنها به افراد کمک می‌کند تا با تروماهای گذشته کنار بیایند بلکه درس‌هایی از تاریخ به نسل‌های آینده می‌آموزد و از تکرار چرخه خطا جلوگیری می‌کند. در سراسر جهان، از آفریقای جنوبی تا رواندا و بالکان، روایت‌ها نقش کلیدی در بازسازی جوامع جنگ‌زده ایفا کرده‌اند. در ایران نیز دفاع مقدس، که یکی از طولانی‌ترین و پرهزینه‌ترین درگیری‌های قرن بیستم بود و اکنون دفاع ملی، ردپایی عمیق بر روان، فرهنگ و اجتماع کشور گذاشت. اما چگونه می‌توان از روایت‌ها برای التیام این زخم‌ها و ساختن آینده‌ای بهتر بهره برد؟ در ایران، جنگ تحمیلی نه‌تنها خسارات مادی و انسانی سنگینی به بار آورد، بلکه اثرات عمیقی بر فرهنگ جامعه گذاشت. روایت‌های رسمی بر ارزش‌های انقلابی، ایثار و شهادت تمرکز داشتند. این روایت‌ها در سال‌های پس از جنگ، به تقویت روحیه ملی و ایجاد حس همبستگی کمک کردند. برای مثال مستند «روایت فتح»، مراسم‌ها، یادبودها و آثار سینمایی مانند «آژانس شیشه‌ای» یا کتاب‌هایی مثل «دا» نوشته سیده زهرا حسینی، به مردم کمک کردند تا با افتخار به مقاومت خود نگاه کنند. ادبیات جنگ نیز نقش مهمی ایفا کرد. رمان‌هایی مانند «زمین سوخته» احمد محمود که زندگی مردم عادی در مناطق جنگی را به تصویر کشید، یا «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان که تجربه‌های تلخ و انسانی رزمندگان را روایت کرد، گوشه‌هایی از واقعیت‌های جنگ را به نمایش گذاشتند. خاطره‌نویسی هم با آثاری مثل «من زنده‌ام» معصومه آباد یا «آن ۲۳ نفر» احمد یوسف‌زاده، به بازماندگان و نسل‌های بعد کمک کرد تا با تجربه‌های جنگ همذات‌پنداری کنند و درس‌هایی از آن بیاموزند. بااین‌حال این روایت‌ها همیشه کامل نبودند. گاهی داستان‌های غیرنظامیان، زنان، کودکان یا اقشار حاشیه‌ای کمتر شنیده شدند. برای مثال تجربه‌های مردم عادی در شهرهای بمباران‌شده مانند خرمشهر و اهواز، یا رنج‌های خانواده‌هایی که عزیزانشان را از دست دادند، کمتر در کانون توجه قرار گرفتند. نبود شفافیت در برخی روایت‌های رسمی هم گاه به سوءاستفاده دشمنان منجر شد، به‌ویژه وقتی که پرسش‌هایی درباره مدیریت جنگ یا جنایات دشمن، مانند حملات شیمیایی رژیم صدام، مطرح شدند. این کاستی‌ها نشان می‌دهد که برای بهره‌گیری کامل از قدرت روایت‌ها، نیاز به رویکردی فراگیرتر و صادقانه‌تر وجود دارد. برای استفاده از روایت‌ها در راستای بهبود شرایط اجتماعی ایران، می‌توان از تجربه‌های جهانی و شرایط خاص کشور درس گرفت. نخست باید داستان‌های خاموش را به صدا درآورد. پروژه‌های تاریخ شفاهی می‌توانند خاطرات مردم عادی، به‌ویژه در مناطق جنگ‌زده را جمع‌آوری کنند. این پروژه‌ها می‌توانند صداهای زنان، کودکان و اقشار کمتر دیده‌شده را به مرکز توجه بیاورند. دوم حمایت از هنرمندان و نویسندگان برای خلق آثاری که جنبه‌های انسانی جنگ را نشان دهند، ضروری است. نمایشنامه‌ها، فیلم‌ها و رمان‌هایی که نه‌تنها حماسه بلکه رنج‌ها و امیدهای مردم را به تصویر بکشند، می‌توانند همدلی اجتماعی را تقویت کنند. سوم ایجاد فضاهایی که رزمندگان، غیرنظامیان و خانواده‌های شهدا بتوانند داستان‌های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند، به کاهش سوء‌تفاهم‌ها و تقویت همبستگی کمک می‌کند. در پایان، روایت‌ها تنها قصه‌های گذشته نیستند؛ آنها پلی هستند به سوی آینده. با جمع‌آوری داستان‌های متنوع، حمایت از هنر و ادبیات، تقویت گفت‌وگوهای اجتماعی و استفاده از ابزارهای مدرن، می‌توان از این قدرت برای التیام زخم‌های جنگ، تقویت انسجام ملی و آموزش وطن‌دوستی به نسل‌های آینده بهره برد. ایران با تاریخ غنی و مردمی که مقاومت‌شان در برابر رژیم بعث صدام و رژیم صهیونیستی الهام‌بخش بود، می‌تواند با روایت‌های صادقانه و فراگیر، نه‌تنها گذشته خود را گرامی بدارد بلکه آینده‌ای روشن‌تر بسازد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.