یکی از موضوعات مهم و اساسی در وقوع بحران سوریه، عدم‌وجود یک رهبری واحد و قدرتمند در شرایط بحرانی بود که منجر به وقوع حوادث سهمگینی شد. به‌طور طبیعی نگاه و امید بستن رهبران به خارج از مرزها یا عدم‌اتخاذ تصمیمات شجاعانه و بی‌توجهی به توان ملی از سوی رهبران کشورها، به‌طور جدی در جلب توجه و طمع بیگانه موثر است. در همین راستا و به بهانه پرداختن و تحلیل وقایع سوریه، بر آن شدیم تا با تبیین دقیق و موشکافانه از نقش بی‌بدیل رهبر انقلاب در دوران جنگ ۱۲ روزه، به این مقوله دست یابیم که حضور یک رهبر شجاع، مسلط و متکی به قدرت خداوند و ملت چگونه می‌تواند کشور را از یک طوفان غیرمنتظره به سلامت به ساحل نجات برساند. در ادامه، یادداشت حمید ملک‌زاده، عضو هیئت‌علمی دانشگاه کاشان به تحلیل و تبیین این مسئله پرداخته است.

جنگ، کلمه و رهبری

آگاه: جنگ میدان زایش ملت‌هاست؛ در میان همه جنگ‌ها، آنهایی که از حیثیت دفاعی برخوردار هستند را می‌شود با خیال راحت‌تری مشمول این حکم ساده دانست. ازاین‌برای که در جنگ‌هایی که ملت‌ها برای دفاع‌کردن از خود به آن وارد می‌شوند، حدود مادی و معنوی ایده ملت و ارزش‌هایی که برای آن حیثیتی وجودشناختی دارند، هویدا می‌شوند. آتش جنگی که برای دفاع برافروخته شده باشد، هر آنچه غیراصیل است را از روزمرگی حاکم بر زندگی سیاسی ملت‌ها می‌زداید. درنتیجه انقطاعی که در جریان معمول زندگی ملت در جنگ‌های دفاعی اتفاق می‌افتد، چیزی اصیل باقی می‌ماند که ازیک‌طرف توده بی‌شکل مردم را به ملت تبدیل کرده و از طرف دیگر آنچه در غیاب اضطرار وجودی به فربگی ملت منجر شده است را در خود حل کرده و به خاکستر تبدیل می‌کند. در چنین جنگ‌هایی تنها مردمی باقی می‌مانند که بر چیزی بیشتر از نفس پیوندهای مکانیکی برقرار شده در قوانین موضوعه بشر، ابتنا پیدا کرده باشند؛ چیزی اصیل که مردم را به نحوی بنیادین به یکدیگر پیوند زده است؛ چیزی اصیل که فراتر از مرزهای مادی دولت، احساس تعلقی وجودی به یک «ما»ی مشترک را به وجود می‌آورد: ملت در مقام یک واحد سیاسی به اعتبار همین چیز اصیل تداوم پیدا می‌کند.

جنگ، کلمه و رهبری
دست‌یابی به این بنیادی‌ترین حلقه اتصال ملت، نه برای نظریه‌های سیاسی و نه برای گروه‌های سیاسی مربوط به زمانه صلح، غیرممکن است؛ یعنی نمی‌شود آن را به زبان آورده و در نهادهای مادی معمول در زندگی سیاسی ملت‌ها به اسارت درآورد. در اینجا صحبت از چهل پاره به‌هم‌پیوسته‌ای است که می‌تواند مجموعه گسترده‌ای از ارزش‌ها، باورها، ایده‌ها و رخدادهای تاریخی مقوم ملت را بدون اینکه دچار تعارضی درونی شود، در کنار هم قرار دهد. تعلق داشتن به این وحدت متکثر، نیازمند تامل‌کردن نیست. همچنین برای معلوم‌کردن حدود آن نمی‌شود به‌نظریه‌پردازی دست زد. هر بار ملتی مورد تهاجم نیرویی بیگانه قرار بگیرد، احساس خطر و احساس تعلق به ملت در سادگی غیرتاملی شهودی خاصی، به روشن‌ترین شکل ممکن برای فرد حاضر می‌شود. این احساس تعلق، این بنیان اصیلی که انسان را به دفاع از اصیل‌ترین هویتی که به آن تعلق دارد، وامی‌دارد یکی از مهم‌ترین اهداف هر جنگ دفاعی است. ازاین‌برای می‌توانیم انتظار داشته باشیم که هر بار جنگی علیه یک مردم آغاز می‌شود، همین احساس اصیل یکی‌بودن را مورد هدف قرار دهد. اهمیت مورد هدف قراردادن این پایه هویتی تا جایی است که می‌توانیم بگوییم عملیات روانی متمرکز بر آن درست مثل سازوکار ناوبری و هدایت گلوله‌های دشمن عمل می‌کند. ازاین‌برای رهبری‌کردن میدان نبرد، در کنار کاری که سربازان و فرماندهان نظامی در میدان نبرد انجام می‌دهند، باید بیش و پیش از هر چیز بر صورت‌بندی‌کردن، حفاظت و تقویت این ارزشمندترین اهداف نظامی متمرکز باشد. بر همین اساس من در این نوشته تلاش می‌کنم تا نقش رهبر انقلاب اسلامی ایران در محیا کردن روایتی از تهاجم اخیر ارتش رژیم صهیونیستی به ایران را ارائه کنم که به‌ضرورت دفاع از همین سنگر متوجه بوده است.

احیای ملت؛ نخستین پیام تصویری رهبر انقلاب خطاب به مردم ایران
تهاجم اولیه ارتش رژیم صهیونیستی به ایران، تهاجمی غافلگیرکننده بود. درحالی‌که تنزدیکا برای همه ما معلوم بود که رژیم صهیونیستی به اقدامی شرارت‌بار علیه اهداف ایرانی دست خواهد زد، تحت‌تاثیر یک بازی فریبکارانه با محوریت رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و شرکای اروپایی رژیم، برآورد دقیقی از زمان و کیفیت این اقدام شریرانه در اختیار ایران قرار نداشت. ازاین‌برای در ساعات اولیه این تهاجم هنوز هیچ‌کس تصور روشنی از چیزی که در حال اتفاق‌افتادن بود را نداشت. ما به‌طور عمومی تنها می‌دانستیم که دشمنی خارجی به اقدامی خصمانه علیه ما دست‌زده است؛ اقدامی که بیش از هر چیز برای فروپاشیدن روانی و ایجاد احساس سردرگمی در میان مردم و مسئولان تصمیم‌گیر تنظیم شده بود. ازاین‌برای ما در اولین ساعاتی که از این تهاجم نظامی به آن نیاز داشتیم، روایتی منسجم از پیش آمد موردنظر بود؛ روایتی منسجم که باید به‌عنوان مبنایی برای آنچه در میدان نبرد انجام می‌دادیم، عمل می‌کرد؛ روایتی که علاوه بر تعیین‌کردن حدود و کیفیات پاسخ نظامی نیروهای مسلح، باید به ما در مقام مردمی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، فرصت مناسبی برای بازیابی خرد جمعی و احساس عمومی تعلق‌داشتن را فراهم می‌کرد. این تنها کارکردی نبود که باید از روایت اولیه از صبح جمعه انتظار می‌داشتیم. روایتی که از آن صحبت می‌کنیم، همچنین باید زمینه‌های لازم برای ازمیان‌بردن سردرگمی اجتماعی ناشی از ضربه اولیه برای بسیج اجتماعی در زمینه دفاع ملی را فراهم می‌کرد. در چنین موقعیتی بود که پیام تصویری رهبر انقلاب اسلامی ایران منتشر شد. 
اولین پیام رهبر انقلاب، از چند برای حائز اهمیت است. قبل از هر چیز پیامی از سوی فرمانده کل قوا به ملت ایران بود؛ نام عامی با دلالت‌های سیاسی روشن که سردرگمی ناشی از تصور از گسیختگی سیاسی که هم در نحوه اقدامات ارتش رژیم صهیونیستی و هم در صحبت‌های رژیم صهیونیستی آن را پیش‌بینی کرده بودند را از اعتبار ساقط می‌کرد. این خطابی از سوی فرمانده کل قوا، برای گرد هم‌آوردن مردم ذیل یک هویت واحد سیاسی است که به آنها نوید پایداری و تاب‌آوری می‌دهد. در وضعیتی که دشمن متجاوز ادعا کرده است که ضربه اولیه او به فروپاشی سیاسی منتهی شده، این خطاب درست مانند آینه‌ای در غبار عمل می‌کند که به مردم اجازه می‌دهد تا دوباره خود را در صفحه‌ای واحد، در کنار هم و با حفظ همه تفاوت‎‌هایی که داشتند، پیدا کنند. 
این پیام در ادامه میل و توان مقاومت از طرف دولت را با مخاطبان خود در میان می‌گذارد. میل و توانمندی نظامی قدرتمندی که بر احیای دوباره تصویر ملت در آیینه دولت استوار شده است. اهمیت این بیان درست چیزی مانند عباراتی است که امام خمینی (ره) در اولین سخنرانی عمومی خود در بهشت‌زهرای تهران بیان کرده بودند. در آن سخنرانی امام خمینی (ره) در ابتدای امر روایتی از آنچه اتفاق افتاده است، ارائه می‌کند. روایتی که در آن ملت به‌عنوان افرادی که در غمی مشترک به‌خاطر ازدست‌دادن عزیزانشان به سر می‌برند، حاضر می‌شوند؛ غمی مشترک بدون تعیین‌کردن حدی جزئی‌تر، آنها را به‌عنوان یک واحد متکثر حاضر می‌کند. ایشان بعد از ارائه‌کردن این تمهید اولیه به ارائه‌کردن تعریفی از ملت به‌عنوان یک اراده سیاسی معلوم پرداخته و در نهایت، به کنندگی از این اراده و به اعتبار آن تصمیمی سیاسی را اعلام می‌کنند. تصمیمی سیاسی که بر تاسیسی جدید دلالت می‌کند. این نقطه شکل‌گیری ملت از درون آشوبی سیاسی است که سردرگمی و سرگیجه ناشی از تحولاتی سیاسی و اجتماعی است. ازاین‌برای آنچه در بخش آغازین اولین پیام تصویری رهبر انقلاب می‌بینیم، درست همان حیثیتی را دارد که سخنرانی تاسیس در بهشت‌زهرا داشت. اولا مردم، یعنی جمعیتی که دچار سردرگمی ناشی از یک ضربه سیاسی به روند عادی زندگی خود شده است را به‌عنوان یک ملت واحد، به‌عنوان یک اراده سیاسی واحد موردخطاب قرار داده و بعد از آن به کنندگی و به اعتبار این اراده سیاسی وعده دفاع از آنچه مورد تهاجم قرار گرفته و احیای حیثیت سیاسی ایران به‌عنوان یک دولت و مردم ایران در مقام یک ملت را اعلام می‌کند.
آنچه در نخستین پیام تصویری صادر شده توسط رهبر انقلاب آمده، در همین موضوع خلاصه نمی‌شود. همان‌طور که پیشتر گفته بودیم، در بخش ابتدایی این پیام مبنای مشترکی برای احیای دوباره و سازماندهی مجدد مردم حول مفهوم ملت، درنتیجه خطابی که از سوی فرمانده کل قوا صادر شده، فراهم شده است. همین‌طور وعده مقاومت و اقدام علیه تجاوزی که دشمن نسبت به هسته مرکزی هویت سیاسی ایرانیان انجام داده بود، توسط ایشان اعلام شد؛ این تصمیمی است که به نام و به اعتبار ملت و توسط رئیس دولت اتخاذ شده است. با این وجود هنوز باید نامی برای آنچه اتفاق افتاده است، در نظر گرفته می‌شد. نامی مناسب که هم نحوه ساماندهی ملت در وضعیت جدید را معلوم می‌کرد و هم آنچه در ادامه باید انتظار آن را می‌کشیدیم، مشخص می‌کرد. براساس آنچه در این پیام آورده شده، ما با یک «جنگ» و نه زدوخوردی معمول سروکار داریم؛ جنگی علیه ایران به‌عنوان یک واحد سیاسی و ایرانیانی که خود را به نحوی ذیل این نام تعریف می‌کنند، از طرف دشمنی جنایت‌کار آغاز شده است.

چه کسی جنگ را آغاز کرد؛ مفهوم جنگ تحمیلی
پیشتر به این نکته اشاره کرده بودم که در جنگی که ارتش رژیم صهیونیستی با حمایت ارتش ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانان اروپایی خود علیه مردم ایران آغاز کرده بود، چه در نبرد نظامی و در میدان و چه در جنگ روایت‌ها بر ایده ملت متمرکز بوده است. این موضوع با ادامه‌پیداکردن عملیات نظامی متقابل در میدان به شکل برجسته‌تری از طرف رسانه‌های صهیونیستی فارسی‌زبان یا حساب‌های کاربری اجاره‌ای در فضای مجازی موردتوجه قرار گرفت. براساس آنچه در جنگ روایت‌ها مشاهده می‌کنیم، ایران به‌عنوان وطن و ملت به‌عنوان اعضای تشکیل‌دهنده آن دستکاری می‌شدند. تمرکز بر این شکل از دست‌کاری، بیشتر به این خاطر بود که ایرانیان چه در حوزه فرماندهان نظامی و چه در زمینه بازیابی روایت‌های سیاسی وحدت‌بخشی که برای تاب‌آوری به آن نیاز داشتند، به شکل قابل‌توجهی موفق ظاهر شده بودند؛ بنابراین شکاف در مهم‌ترین سنگر مقاومت ایرانی در این جنگ به محور عملیات روانی دشمن متجاوز تبدیل شد.  رژیم صهیونیستی در اقدامی جنایت‌کارانه، ساختمان شیشه‌ای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را مورد حمله قرار داد. اهمیت جنگ روایت‌ها در تهاجم نظامی رژیم به سازمان صداوسیمای ملی برای همه روشن شد. ازاین‌برای آن چیزی که در چنین وضعیتی می‌توانست به استحکام نیروهای مقاومت در میدان نبرد مادی و روانی کمک کند، ارائه روایتی رسمی علیه همه پرسش‌هایی بود که از طرف دستگاه تبلیغات جنگی دشمن برای ایجاد شکاف در مهم‌ترین سکوی مقاومت و تاب‌آوری ایرانیان پیش کشیده می‌شد. در پی ظهور چنین تحولی در میدان جنگ بود که دومین پیام تصویری مقام رهبری منتشر شد. در بخش ابتدایی این پیام تصویری بر مفهوم پیشتر ساخته شده از مفهوم ملت و تعیین‌کردن حدود آن تاکید شد. با وجود این نقطه کانونی، این پیام در استفاده‌کردن از یک مفهوم تعیین‌کننده و متفاوت بود: جنگ تحمیلی.
در جریان جنگ روانی پیوسته با نبرد نظامی در میدان، بیش از هر چیز بر دوگانه میان جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران تمرکز کرده بودند. همین‌طور تلاش می‌کردند تا این موضوع را به مردم ایران و افکار عمومی جهان حقنه کنند که جنگی که در جریان است را ایران آغاز کرده است. این دو تلاش برای مشروعیت‌زدایی از پاسخ‌های هوشمندانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی در سطح ملی و بین‌المللی پیش‌بینی شده بودند. در روایتی که رهبر انقلاب از موضوع ارائه کردند، اولا بر این نکته تاکید شد که این جنگی تحمیلی است. جنگی که درنتیجه سوءاستفاده‌کردن طرف صهیونیستی با همکاری دولت ایالات متحده آمریکا، از فرآیندهای دیپلماتیکی به ملت ایران تحمیل شده است. اهمیت این موضوع در نقشی است که روایت طرف ایرانی بر حفظ وحدت و یکپارچگی سیاسی مردم حول محور وطن بازی می‌کرد. هر بار برای مردم این موضوع معلوم شده باشد که آنچه در میدان اتفاق می‌افتد درنتیجه تهاجم دشمن خارجی و باهدف دفاع از کیان ملت به آن دست می‌زنیم، آنگاه برای آنها مشخص می‌شود که هرکدام از آنها در این عملیات دفاعی نقش موثری برعهده دارند. نقش موثری که بیش از هر چیز دیگری خود را در تلاش برای حفاظت از وحدت ملی حول محور مفهوم ملت و حمایت فعالانه از اقدامات نیروهای مسلح و دستگاه دیپلماسی کشور نشان می‌دهد. این تمهید روایی موثری بود که از یک طرف تهاجم روانی و شناختی دشمن، به مهم‌ترین سنگر دفاع ملی ایران را دفع می‌کرد و از طرف دیگر معیاری قابل‌ارزیابی برای تعیین حدود دوستی و دشمنی را در اختیار مردم قرار می‌داد. همچنین محتوای لازم برای مجاهدت دیپلماتیکی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حق ملت در محافل بین‌المللی به آن نیاز داشت را در اختیار آنها قرار می‌داد. یکی دیگر از مباحثی که در این پیام می‌توان به آن اشاره کرد، روایت جامعی است که در کلام رهبر انقلاب از جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران وجود دارد. براساس این روایت جنگی که ما تحمیل شده، جنگی است که تمامیت وجودشناختی ما به‌عنوان یک واحد سیاسی را مورد هدف قرار داده است. یعنی نباید آن را به‌عنوان تلاشی نظامی برای حل‌کردن موضوعی سیاسی، مانند دعاوی مغرضانه دولت‌های غربی درباره پرونده هسته‌ای ایران، در نظر گرفت؛ چرا که اگر موضوع سیاسی پرونده هسته‌ای ایران در نظر بود، دولت ایران از طریق گفت‌وگوهای دیپلماتیک در حال بحث‌کردن درباره راه‌های ممکن برای رفع‌کردن ابهامات ادعایی کشورهای غربی بود. درحالی‌که دولت ایران اراده و صداقت لازم برای حل‌کردن موضوعات ادعایی از طریق روندهای دیپلماتیک را چه در سال‌های قبل و چه در روزهای اخیر نشان داده بود، عملا نمی‌توان ادعا کرد که اقدامات رژیم صهیونیستی هدف سیاسی معلومی را دنبال می‌کرده است.

آتش‌بس؛ پیروزی اراده ملی بر دشمن خارجی
سومین و آخرین پیام تصویری رهبر انقلاب در مقام فرمانده کل قوا، به دنبال تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی، طولانی‌ترین پیام صادر شده توسط ایشان درباره موضوع جنگ تحمیلی است. این پیام، درست مثل پیام‌های دیگری که درباره آنها صحبت کردیم، روایتی رسمی از آنچه ملت در ۱۲ روز مقاومت و دفاع جانانه در میدان شناختی و نبرد نظامی تجربه کرده است را در اختیار ما قرار می‌دهد. این پیام، درست مثل پیام اول با تمرکز بر مفهوم ملت صورت‌بندی‌شده است. رهبر انقلاب در اینجا دوباره بر مفهوم «ما»یی مشترک ازاین‌برای که مفهومی سیاسی است، متمرکز بوده‌اند. از این قرار در این پیام اخیر این واقعیت که ایران در جریان دفاعی که در مقابل تجاوز دشمن از خود نشان داده، توانسته است ضرباتی دور از ذهن دشمن متجاوز به آن وارد کند، موضوعی است که به‌عنوان دستاوردی سیاسی برای همه مردم در قامت ملت ایران معرفی می‌شود. همین‌طور تلاش شده تا این موضوع موردتاکید دوباره قرار بگیرد که آنچه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران انجام داده، صرفا عملیاتی دفاعی برای دور نگه‌داشتن دشمن متجاوز از خیال تعرض به سرزمین و ارزش‌های مردم ایران بوده است. یعنی بر دفاعی‌بودن عملیات ایران تاکید شده تا این مسئله را روشن کند که عملیات نظامی ما بر ناکام‌گذاشتن ارتش رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان اروپایی آن با محوریت ایالات متحده آمریکا طراحی شده و تا جایی ادامه پیدا کرده است که این اراده‌های متجاوز را از دست‌یابی به اهداف خود بازداشته و آنها را ناکام کند. مفهوم پیروزی در سومین پیام رهبر انقلاب بر همین پایه استوار شده است: اولا ما توانستیم اراده و توانایی خود برای دفاع از خودمان را به نمایش بگذاریم؛ ثانیا مانع از تحقق اهداف اعلامی دشمن شدیم؛ ثالثا از اراده و توان لازم برای ادامه‌دادن یا تکرار این مقاومت برخوردار هستیم. این منطق پیروزی ایران در دفاع مقدسی است که در طول ۱۲ روز از خود نشان داده است.
موضوع مهم دیگری که در این پیام باید به آن بپردازیم ضرورت پیوند میان نیروهای نظامی و دفاعی ایران با مردم و رابطه متقابلی است که هسته مرکزی دفاع ملی ما در مقابل دشمن متجاوز را تشکیل می‌دهد. درست به همین خاطر است که رهبر انقلاب پیروزی به‌دست‌آمده را به این رابطه و به این نسبت و طرفین آن متعلق می‌دانند. رابطه‌ای مستحکم که تا وقتی ادامه داشته باشد، می‌تواند پیروزی ایران بر ارتشی با توان مادی ارتش ایالات متحده آمریکا را تضمین کند. 

ملت، معنویت و تدارک مادی دفاع
یک مسئله اساسی در مجموع روایاتی که رهبر انقلاب از روزهای دفاع مقدس در جنگ تحمیلی اخیر به‌کرات به آن اشاره کرده‌اند، ای‌مان به‌درستی وعده الهی است. ایشان بارها این موضوع را معلوم کرده‌اند که هر بار مردمی برای تحقق اراده خود ای‌مان به وعده الهی را به‌عنوان اصلی اساسی پذیرفته و به تدارک مادی لازم و تجهیز مناسب در ابزار لازم برای تحقق اراده خود دست بزنند، می‌توانند مطمئن باشند که سنت‌های الهی برای جاری‌شدن اراده آنها وارد عمل شده و ایشان را در مقابل هر دشمنی پیروز می‌سازد. این ایمان، ایمانی منفعل و تسلیمی انفعالی در مقابل تقدیری مقدر از سوی نیروهای خراج از اراده انسان نیست. برای اینکه این مفهوم سیاسی از ای‌مان دینی را به‌خوبی درک کنیم، باید این نکته را در نظر بگیریم که تجهیز مادی و نظامی لازم، مطابق آن چیزی که در متون مقدس به آنها تاکید شده، در کنار نیت درست و مومنانه و ای‌مان به وعده الهی، عناصر بنیادین این صورت از اداره مومنانه جمعیت را تشکیل می‌دهند. این همان موضوعی است که در وحدت پایداری که عناصر اساسی ملت را در ایران تشکیل می‌دهند، قابل‌شناسایی است. در شرایطی که ایدئولوژی‌های سیاسی مادی‌گرایانه، از تربیت انسان مقاومی که می‌تواند در مقابل تهاجم قدرت‌های استکباری ناتوان مانده است، این روایت از ای‌مان دینی همواره در طول تاریخ ایران سربازان رشیدی را تربیت‌کرده است که برای حفظ ارزش‌های اساسی و به تعبیر رهبر انقلاب در سال‌های مربوط به دفاع مقدس در مقابل تهاجم دشمن بعثی، برای حفاظت از میهن که از والاترین ارزش‌هاست ازخود قدرت قابل‌توجهی را نشان می‌دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.