آگاه: او معتقد است که کاهش میل به فرزندآوری نتیجه تغییر در ارزشها، نفوذ فرهنگ نمایشی و کمرنگشدن حس همبستگی اجتماعی است. قرایی مقدم در گفتوگویی به مهر میگوید: «امروزه بسیاری از جوانان، بهویژه زنان، با این استدلال که «من یکبار به دنیا آمدهام و میخواهم از زندگیام لذت ببرم»، از داشتن فرزندان متعدد اجتناب میکنند.»
یکی از مهمترین دلایل کاهش میل به فرزندآوری، به گفته امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس، «تغییر ذهنیت» عمیقی است که در جامعه ایرانی رخداده است. او در این باره توضیح میدهد: «والدین امروزی چشمانداز روشنی برای آینده فرزندان خود نمیبینند و این تغییر در نگرش، آنها را به سمت کمفرزندی سوق داده است.» در گذشته، فرزندآوری بخشی از هویت فرهنگی و وظیفه اجتماعی بود. خانوادهها، بهویژه در جوامع سنتی، داشتن فرزندان متعدد را نشانهای از برکت و پایداری میدانستند. اما در دنیای مدرن، این دیدگاه جای خود را بهنوعی خودگرایی داده است. جوانان بهویژه زنان، دیگر خود را موظف به ایفای نقشهای سنتی مانند مادری چند فرزند نمیدانند. آنها به دنبال تحقق خواستههای شخصی، رشد فردی و لذتجویی هستند. این تغییر ذهنیت که ریشه در تحولات فکری دوران مدرن دارد، فرزندآوری را از یک ارزش جمعی به یک انتخاب فردی تقلیل داده است. بهعنوانمثال، بسیاری از زنان جوان با این استدلال که فرزندآوری ممکن است مانع لذتبردن از زندگی شخصیشان شود، ترجیح میدهند تنها یک فرزند داشته باشند یا حتی از مادرشدن صرفنظر کنند. این دیدگاه، بهتدریج به کاهش نرخ زادوولد در جامعه منجر شده است.
نقش فضای مجازی
فضای مجازی و فرهنگ نمایشی، نقشی کلیدی در شکلگیری این تغییر ذهنیت ایفا کردهاند. شبکههای اجتماعی با نمایش سبکهای زندگی تجملاتی و ایدهآل، معیارهای جدیدی برای موفقیت و خوشبختی تعریف کردهاند. امانالله قرایی مقدم در این باره میگوید: «دنیای امروز، دنیای نمایش است. مردم به ظاهر یکدیگر نگاه میکنند، نه به باطن. ارزش افراد براساس ماشین، النگو، ساعت یا ظاهرشان سنجیده میشود.» این فرهنگ نمایشی که در آن داراییهای مادی و ظاهر افراد به شاخصهای اصلی ارزشگذاری تبدیل شدهاند، معنویات را در جامعه کمرنگ کرده است. فضای مجازی با ترویج تصاویر زندگیهای لوکس و بیدغدغه، به افراد القا میکند که موفقیت در گرو خودنمایی و تامین خواستههای شخصی است، نه در پذیرش مسئولیتهای خانوادگی. این روند حتی در مناطق روستایی که زمانی سنگر ارزشهای سنتی بودند، در حال گسترش است. در چنین فضایی، فرزندآوری بهعنوان یک مسئولیت سنگین و غیرضروری جلوه میکند چرا که انرژی و زمان موردنیاز برای تربیت فرزندان، با سبک زندگی مدرن و فردگرایانه همخوانی ندارد.
تبعات اجتماعی و فرهنگی تکفرزندی
گرایش به تکفرزندی، فراتر از یک انتخاب شخصی، تبعات گستردهای برای جامعه دارد. نیروی انسانی، بهعنوان مهمترین سرمایه اجتماعی، با کاهش جمعیت به خطر میافتد.
این موضوع نهتنها از منظر اقتصادی بلکه از نظر هویتی، فرهنگی و سیاسی نیز چالشهای جدی ایجاد میکند. امانالله قرایی مقدم در دنیایی که مردم اسیر بیهویتی فرهنگی شدهاند، هشدار میدهد: «ما وارد دنیایی از بیهویتی، تنهایی، مصلحتگرایی و خودخواهی شدهایم.» در گذشته، فرهنگ ایرانی بر پایه همبستگی اجتماعی و احساس مسئولیت نسبت به دیگران شکل گرفته بود. اگر حادثهای در محله رخ میداد، همه خود را موظف به کمک میدانستند. اما امروز بیاعتنایی نسبت به دیگران افزایش یافته است. بهعنوانمثال، قرایی مقدم به مواردی اشاره میکند که در آنها افراد در برابر حوادث عمومی، مانند یک تصادف در خیابان، واکنش نشان نمیدهند و میگویند: «به من چه مربوط؟». این کاهش همبستگی، همراه با گرایش به تکفرزندی، زنجیره انتقال فرهنگ و ارزشهای سنتی را تضعیف کرده است. فرزندآوری، بهعنوان ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی و تقویت انسجام اجتماعی، در حال کمرنگشدن است و این امر میتواند به تضعیف هویت جمعی منجر شود.
بازسازی ارزشها؛ راهی برای بازگشت به پویایی
برای مقابله با این روند، نیاز به بازتعریف ارزشهای اجتماعی و فرهنگی احساس میشود. درحالیکه کشورهای پیشرفتهای مانند ژاپن، چین و کشورهای اسکاندیناوی نیز با چالش کاهش جمعیت مواجهاند، ایران نیازمند رویکردهایی است که فرزندآوری را بهعنوان یک ارزش اجتماعی و فرهنگی تقویت کند. امانالله قرایی مقدم میگوید: «فرزندآوری ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی و ساماندهی جامعه است.»
رسانهها و فضای مجازی میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. به جای نمایش زندگیهای تجملاتی و خودمحور، میتوان از داستانهای خانوادههای موفق و پرجمعیت برای الهامبخشی استفاده کرد. تقویت حس همبستگی و بازگشت به معنویات، میتواند ذهنیت جامعه را به سمت پذیرش مسئولیتهای خانوادگی هدایت کند. سیاستهای فرهنگی نیز باید بهگونهای طراحی شوند که فرزندآوری نهتنها یک انتخاب شخصی، بلکه یک ارزش اجتماعی تلقی شود. این امر میتواند از طریق آموزش، ترویج الگوهای مثبت و ایجاد فضایی برای گفتوگو درباره اهمیت خانوادههای پرجمعیت محقق شود.
تاثیر فرهنگ جهانی و الگوهای سلبریتیمحور
نگاهی به جوامع دیگر نشان میدهد که کاهش میل به فرزندآوری یک پدیده جهانی است. با این حال در برخی کشورهای غربی، سلبریتیهایی با خانوادههای پرجمعیت بهعنوان الگوهای متفاوتی ظاهر شدهاند؛ اما در ایران، فرهنگ سلبریتیمحور اغلب بر پایه نمایش تجمل و زندگی بیدغدغه استوار است. این فرهنگ به جای ترویج مسئولیتهای خانوادگی، خودنمایی و فردگرایی را تقویت میکند. قرایی مقدم در این باره میگوید: «امروزه معیار خوب و بد دیگر ارزشهای انسانی نیست، بلکه داراییهای مادی است»، این تغییر در معیارهای ارزشگذاری، بهویژه در میان نسل جوان باعث شده است که داشتن فرزند زیاد نهتنها جذاب نباشد، بلکه گاهی مورد تمسخر قرار گیرد. در چنین فضایی، راحتطلبی و میل به آسایش، مانع از پذیرش الگوهای خانوادههای پرجمعیت شده است.
نفوذ فرهنگ نمایشی
چشمانداز آینده جامعه ایران با ادامه روند کنونی چندان امیدوارکننده نیست. کاهش نیروی انسانی، تضعیف هویت فرهنگی و افزایش حس تنهایی، تنها بخشی از پیامدهای گرایش به تکفرزندی هستند، اما این پایان راه نیست. با بازسازی ارزشهای اجتماعی و تقویت حس همبستگی، میتوان این مسیر را تغییر داد. رسانهها، نهادهای فرهنگی و حتی فضای مجازی میتوانند با ترویج داستانهای الهامبخش و الگوهای مثبت، ذهنیت جامعه را به سمت پذیرش فرزندآوری بهعنوان یک ارزش هدایت کنند. این امر نیازمند همکاری جمعی و بازنگری در سیاستهای فرهنگی است، تا باردیگر خانوادههای پرجمعیت به نمادی از پویایی و امید تبدیل شوند. تکفرزندی در ایران، بیش از آن که نتیجه محدودیتهای مادی باشد، بازتاب یک تحول عمیق در ذهنیت و ارزشهای اجتماعی است. تغییر از دگرگرایی به خودگرایی، نفوذ فرهنگ نمایشی فضای مجازی و کمرنگشدن معنویات، همگی دست به دست هم دادهاند تا فرزندآوری از یک وظیفه اجتماعی به یک انتخاب فردی تبدیل شود. این روند اگر چه در نگاه اول یک تصمیم شخصی بهنظر میرسد، اما تبعات گستردهای برای آینده فرهنگی، اجتماعی و ملی ایران دارد. بازسازی ارزشها، تقویت همبستگی و ترویج الگوهای مثبت میتواند این مسیر را تغییر دهد و باردیگر خانوادههای پرجمعیت را به نمادی از امید و پویایی تبدیل کند.
نظر شما