آگاه: دانشآموزان ایران، نسل پویا و پرشوری که آینده این سرزمین را با دستان خود میسازند، در کلاسهای درس و آزمایشگاههای سراسر کشور در حال درخشیدن هستند. از روستاهای دورافتاده تا شهرهای بزرگ، این جوانان با شور و خلاقیت، داستان امیدی را مینویسند که قلب هر ایرانی را گرم میکند.
وزارت آموزش و پرورش با طرحهایی مانند «قرارگاه عدالت آموزشی» و «جشنوارههای دانشآموزی»، زمینه را برای شکوفایی استعدادهای دانشآموزان فراهم کرده است. جشن شکوفهها در ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، با ثبتنام بیش از یک میلیون و ۲۵۷ هزار دانشآموز کلاس اولی، جلوهای از این تعهد بود که آموزش را به هر گوشهای از ایران برد. سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) نیز با گسترش مدارس تیزهوشان و معافیت شهریه برای چهار دهک اول درآمدی، بستری برای کشف و پرورش ذهنهای خلاق ایجاد کرده است. دانشآموزان این مدارس سال گذشته با کسب بیش از ۴۰ مدال در المپیادهای جهانی، نام ایران را در جهان طنینانداز کردند.
طرحهایی مانند «مهارتآموزی ورزشی» و حمایتهای صندوق نوآوری و شکوفایی، دانشآموزان را به سوی تحقیق و نوآوری هدایت میکند. در دانشگاه فرهنگیان، جذب معلمان نخبه برای این استعدادها، نویدبخش آیندهای روشن است. این جوانان نهتنها در آزمایشگاهها، بلکه در میدان فرهنگ و اجتماع نیز میدرخشند. برنامههای پرورشی و تامین آموزشهای مبتنی بر معنویت، آنها را به حاملان هویت ملی و ارزشهای مقاومت تبدیل کرده است و بهعنوان سنگبنای شخصیتسازی، دانشآموزان را برای کنشگری اجتماعی و سیاسی آماده میسازد.
دانشآموزان ایرانی، با نرخ سواد ۹۴درصدی و حضور ۸۹درصدی در دوره متوسطه، آمادهاند تا آیندهای درخشان بسازند. آنها دانشمندانی هستند که در آزمایشگاهها مرزهای علم را جابهجا میکنند، کارآفرینانی که با استارتآپهای نوآورانه اقتصاد را متحول میسازند و رهبرانی که صدای ایران را در مجامع جهانی فریاد میزنند. این نسل، با ذهنهای خلاق و قلبهای پرامید، آیندهای را رقم میزند که نهتنها ایران، بلکه جهان را به سوی پیشرفت هدایت خواهد کرد. اما چنین مسیر سختی، چگونه رقم خورده است؟ از گذشتهای که تنها تحصیلکردن برای کارمندشدن مطرح بود، تا زمانی که مدرکی برای افتخارکردن معیار شد، چه بر فرزندان ایران گذشت؟ این کنش، سرآغاز داستانی است که از تغییر عمیق نگرش جامعه ایران به تحصیلات در طول چهار دهه گذشته روایت میکند. از زمانی که مدرسه رفتن یک فضیلت بود و کلید سعادت تلقی میشد، تا به امروز که بسیاری از دانشآموزان به جای رویاپردازی در سر، به دنبال عملیکردن این امیدها هستند. این مسئله، ماجرای یک موجگرایی اجتماعی در مسیر تحصیل است که با ترکیبی از آمار و روایتهای ملموس، به بررسی مسیر آن خواهیم پرداخت.
روزهای جنگ و نیمکتهای سهنفره
تصور کنید در دههای به دنیا آمدهاید که جنگ و بمباران بخشی از زندگی روزمره است، دسترسی به کالاهای اساسی در کشور کوپنی است و برای تهیه این کالاها باید در صفهای طولانی ایستاد. در چنین شرایط پرالتهابی که حتی شغلهای سنتی مانند نعلبندی و پالاندوزی کمابیش جای خود را به مشاغل جدید داده بودند، تحصیلات رسمی به تنها مسیر معقول برای فرار از سختیها و ساختن آیندهای روشن تبدیل شده بود. دانشآموزان آن دوران با وجود مدارس شلوغ و کلاسهای دو شیفته که نیمکتها گاهی برای سه یا چهار نفر تنگ بودند، به مدرسه میرفتند تا به موفقیت دست پیدا کنند. آنها در کنار بازیهای ساده با توپ پلاستیکی در کوچههای تنگ، در صفهای طولانی متقاضیان کنکور هم میایستادند و در رویای دکتر، مهندس یا معلمشدن غرق بودند. در آن زمان، فشار بر دانشآموزان برای انتخاب برخی رشتهها زیادتر بود. این رشتهها برای بچههای درسخوان و نخبه شناخته میشدند و آینده شغلی بهتری داشتند. هدف نظام آموزشی آن زمان، تربیت نسلی بود که هر دانشآموزش به یک فرد مولد تبدیل شود و جامعه به سمت تولید علم حرکت کند. در همین زمان، نخبگان متعددی به دانشمندان و بزرگان رتبه یک دنیا تبدیل شدند. مرحوم شهید دکتر شهریاری، شهید هستهای و سردار شهید امیرعلی حاجیزاده نیز در همین زمان تحصیل کرده بود.
نسل عصر سازندگی
نسل بعد، نسلی بودند که پس از جنگ تحمیلی هشت ساله عراق و همزمان با دهه سازندگی مشغول تحصیل شدند. بازشدن فضای آموزشی، ایجاد مدارس غیرانتفاعی، امکانات تحصیلی بیشتر و دسترسی به محتوای آموزشی غنیتر، نسلی را پرورش داد که توانستند با تحصیلات تکمیلی در فراسوی مرزها و بازگشت به ایران، توسعه علمی و عملی بسیاری برای کشور فراهم کنند. شهیدان هستهای، دکتر رضایی نژاد و دکتر احمدی روشن، نسلی هستند که در این دوره تحصیل کردند و بالیدند. مریم میرزاخانی، ریاضیدان نخبه کشور یکی از همین افراد بود.
نسل فناوری نو
در دهه ۸۰ و ۹۰، با ورود فناوریهای نو به کشور، تعداد زیادی از دانشآموزان به دنبال کسب دانش و حصول مهارت در زمینه این فناوریها پیش رفتند. ایجاد استارتاپها، تولید محصولات دانشبنیان و پیشبردن انواع راهکارهای جدید مبتنی بر فناوری ازجمله دستاوردهای نسلی بود که در این دو دهه تحصیل کردند. ورود اینترنت و کاربردیشدن آن، نانوتکنولوژی، لیزر، علوم هستهای، دانش سلولهای بنیادی و علوم نوین دیگر، به قدری در میان دانشآموزان و فارغالتحصیلان عزیز شد که خروجی این نسل، به حجم زیادی از فعالان این فناوریها اختصاص پیدا کرد. اما در این میان، مدرک کاغذی نیز ارزش خاصی پیدا کرد. این مشکل، از مسائلی بود که در برهه زمانی دو دهه ۸۰ و ۹۰ پررنگ شد و لزوم گذر از آن را در کشور آشکار کرد.
نسل دانش فردا
امروز، نگاه ما به دانشآموزانی است که تلاش میکنند که خود را به نسل دانشمند پرتلاش گذشته برسانند. بنابراین، فردا آنقدرها ترسناک نیست. نقشه راه مشخص است: بازگشت به ارزشهای واقعی تحصیل در حال رخدادن است. دانشآموزان امروز دانشمندان فردا هستند، نسلی که به دنبال دانش، خلاقیت و مهارتهای حل مسئله هستند. آینده از آن کسانی است که یادگیری را یک سرمایه دائمی میدانند، نه یک سند کاغذی که به سرعت اعتبار خود را از دست میدهد. بنای آینده کشور در دست کسانی است که به جای تکیه بر یک مدرک کاغذی، به دنبال یادگیری مادامالعمر و انطباقپذیری با تغییرات سریع تکنولوژی و بازار کار هستند. فراموش نکنیم آموزش واقعی بستری برای شکوفایی استعدادها است، نه فقط برای کسب یک قطعه کاغذ. این نسل، فردای ایران را خواهد ساخت. اسطورههایی هستند که اکنون بر سر کلاسهای درس نشستهاند.
نظر شما