آگاه: این جهانگرد، البته این روزها از وضعیت ارز و قیمت دلار گلایه دارد و از کماعتباری گذرنامه هم رنج میبرد و میگوید: «اعتبار گذرنامههای ما نسبت به سالهای قبل هم پایینتر آمده و این موضوع مرا ناراحت میکند.» او ایران را دوست دارد و در گفتوگو به مناسبت روز جهانی جهانگردی و روز گردشگری میگوید که وقتی به آذربایجان سفر کرده از اینکه دیده آنها میراث ایران را به نام خود معرفی میکنند دلش به درد آمده است. این در حالی است که او وقتی به کشوری میرود که مشترکات تاریخی یا فرهنگی و طبیعی با ایران دارند، لذت میبرد. با او پای خاطراتش نشستیم که خاطرهگویی یک جهانگرد دنیایی از تجربه و احساسات نو و بدیع است. میگوید وقتی به سوئیس رفت، دائم موسیقی مجید انتظامی در ذهنش مرور میشد و وقتی طبیعت زیبا و جذاب سوئیس را دید به یکی دیگر از آرزوهایش که درک همین لحظه بود، دست یافت. او سفر را به قدری دوست دارد که معتقد است بدون آن پژمرده میشود :
با خودم عهد کرده بودم که هر سال به چهار کشور سفر کنم. سال ۱۴۰۳ موفق شدم به چهار کشور بروم. امسال هم تاکنون به سه کشور رفتهام. اگر قرار باشد جایی به جز ایران را برای زندگی انتخاب کنم، حتماً پاسخم سوئیس است. چون این کشور از نظر من مجموعهای است از همه آنچه که آدم دنبالش میگردد. مؤلفه اصلی سوئیس و به ویژه شهر لوزان، وجود آرامش در آن است. آدم این آرامش و انرژی را حس میکند. البته زندگی در سوئیس سختیهای خودش را هم دارد. مثلاً اینکه از گرانترین کشورهای دنیاست. در عوض کیفیت زندگی در آن بسیار بالاست.
ایرانگری یا جهانگردی؟
خیلی افراد از من میپرسند که ایرانگردی جذابتر است یا جهانگردی؟ چون من ایرانگردی کردهام و تقریباً به همه شهرها و روستاها رفتهام؛ در دوره فعلی، جهانگردی برایم جذابتر است. به خصوص کشورهایی که هنوز اصیلتر هستند و کمتر توسعه پیدا کردهاند.
در ایرانگردی این حس وجود دارد که بالاخره همگی ایرانی هستیم و وجه مشترکی داریم. البته وقتی به سفر داخل ایران میرویم، با فرهنگهای مختلف کشورمان آشنا میشویم و میبینیم که تقریباً ریشه فرهنگی همگی ما یک چیز است. درست است که وقتی مثلاً به بازار سیستان پا میگذارم با فرهنگ دیگری مواجه میشوم اما وقتی پا در کشورهای دیگر میگذاریم فرهنگها و ریشهها به کلی متفاوت میشوند و البته شاید همین تفاوتها و تازگیداشتن آنها برای ما، باعث جذابیتش برای ما میشود. مثلاً وقتی به کشور هند رفتم، خیلی برایم جذاب بود. چون خیلی کشور بزرگی است. من فعلاً فقط نیمه شمالی آن را دیدهام. دوست دارم در سفر دیگری به جنوب هند بروم. با اینکه بعضی معتقدند هند کشور تمیزی نیست و غذاهای تند یا با بهداشت کم برای ما آزاردهنده است اما تفاوتهای فرهنگیاش بسیار جذاب و لذتبخش است. یا در چین رشد تکنولوژی، توسعه یافتگی و مدیریت شهروندان همگی باعث تحیر و تعجب آدم میشود. وقتی وارد مترو میشوید رفت و آمدها، منظم و طبقهبندی شده و لذتبخش است.
یک سفر ناراحت کننده
یکی از خاطرات تلخ من در سفر اخیرم به چین بود. برای چنج کردن پول، صرافی نیست و باید به بانک مراجعه میکردم. به چندین بانک مراجعه کردم اما هیچ کدام پولم را تبدیل نکردند. آخر هم مجبور شدم از یک چینی کمک بگیرم که این کار را برایم انجام بدهد که بسیار تحقیرکننده بود. کارمند بانک رفتار مناسبی نداشت. من بارها با اینکه پول همراه خودم داشتم اما حتی یک خرید ساده نمیتوانستم انجام دهم.
هرطور بود خودم را به نظامی رساندم
در باکوی آذربایجان پایم پیچ خورد. خیلی دوست داشتم به مقبره نظامی گنجوی در شهر گنجه بروم. هرطور و به هر سختی بود خودم را به گنجه رساندم. وقتی به مقبره رسیدم از شدت درد پا ،گریه میکردم. اما روی عهد خودم ماندم. چون داستانهایش را دوست دارم. عرق ملی باعث شد بالاخره خودم را به آنجا برسانم. بعد هم از باکو سفرم با هواپیما لغو شد. با یک آقا میثم نامی آشنا شدم که مثل یک فرشته کمکم کرد و گفت نگران چه هستی؟ فردا صبح یک بنز آخرین مدل آمد و مرا تا مرز ایران رساند. که بعد از آن تلخی، بسیار برای من جذاب بود. وقتی به ایران برگشتم یک ماه استراحت مطلق بودم تا پایم اندکی بهتر شود.
سفر به سوئیس با موزیک انتظامی
عید امسال برای بار سوم به سوئیس رفتم. من انیمیشن هایدی را در بچگی خیلی دوست داشتم و آهنگ زیبای انتظامی. مدام در سفر همین موزیک را گوش میکردم. دوست داشتم آن دهکده را هم ببینم. وقتی با لاتربرونن آشنا شدم که روستایی بسیار بکر و زیبا با آبشار و حتی قبرستان زیباست با خودم فکر کردم که حق دارند به آن بهشت دنیوی بگویند. تله کابین و قطار کوهپیما دارد.
در سوئیس همه کوهها سرویس قطار دارند و در این زمینه خیلی قوی هستند. در لوزان انگار همه چی بهار و زیبا بود. وقتی به سمت شمال سوئیس رفتم هوا خنکتر شد و حتی به جایی رسیدم که اواخر فروردین آنجا برف میآید. سوئیس هم مثل کشور ما چهار فصل است و من طی یک سفر ۱۰ روزه همه فصلها را در کشور سوئیس دیدم. سفر به این کشور واقعا آدم را شگفتزده میکند.
جایگاه خاص اسب در فرهنگ قزاقستان
در کشور قزاقستان معتقدند که گوشت اسب از گاو و گوسفند خوشمزهتر است و بیشترشان هم مسلمان هستند. از نظر شرعی هم مشکلی ندارد. در بیشتر رستورانها انواع غذاها به ۳ شکل طبخ می شود؛ با گوشت گاو، گوسفند و اسب. انواع خوراکها با گوشت اسب گرانتر هستند. مردم قزاقستان اینقدر گوشت اسب را دوست دارند که حتی در المپیک ۲۰۲۴ نامه زده بودند که گوشت مورد نیاز تیمشان را خودشان میبرند. چون معتقدند که مقویتر است.
حتی به بچههایشان شیر اسب میدهند و معتقدند که اگر از بچگی به بچهها شیر اسب ندهند، قوی نخواهند شد. به بازار آلماتی رفتم و میخواستم شیر اسب بخرم. چون فکر کردم واقعاً چیز خاصی است. اما خانم فروشنده که خانم مهربانی بود گفت اول کمی تست کن. من هم کمی خوردم. وای! خیلی مزه خاص و عجیبی داشت که تحمل مزهاش برای ما واقعاً سخت است.
زندگی خاص جهانگردان
ما جهانگردها یا باید تنهایی سفر کنیم یا با کسی سفر کنیم که شبیه خودمان باشد. در قالب گروه نمیتوانیم قرار بگیریم. از ساعت ۶ صبح بیدار میشویم و شاید تا پاسی از شب بیرون میگردیم. خیلی از افراد نمیتوانند پابه پای ما بیایند. حتی من افرادی را دیدهام که فقط در هتل میمانند؛ حتی در کشوری مثل سوئیس. من نمیتوانم این نگاه و این مدل سفر را درک کنم. سفرهای انفرادی با سفرهای دیگر فرق دارد. به نظرم این سفرها باعث نوعی خودساختگی و پختگی و قویتر شدن آدم میشود. هر روز اینگونه سفرها پر از چالش و قرار است خودت مدیریتش کنی.
سفر، اتفاقات خوب و بد در کنار هم است. من به کشور بلغارستان، تنها سفر کرده بودم. در این سفر میخواستم یک اثر ثبت شده یونسکو را ببینم که بالای جنگلها بود. در نقشه به دنبال یک راه سریعتر بودم؛ اما از وسط جنگل میگذشت. وقتی وارد این مسیر شدم از پشتم صدای خشخش میآمد. خیلی ترسیده بودم. من جهانگردان بسیاری میشناسم که عاشق همین حس هستند و اینکه خودشان را در کشورهای مختلف با چالشهای عمیق مواجه کنند که نحوه برونرفت از آن، برایشان جذاب است.
سبک زندگی من، سفر رفتن است
خیلی وقتها از من میپرسند که هزینههای سفر را از کجا میآوری؟ حتی به شوخی میگویند پدرت پول میدهد. در حالی که چون من سفر را دوست دارم ترجیح میدهم خیلی کارها را انجام ندهم و در عوض به سفر بروم. این، سبک زندگی من است. من هم مثل همه آدمها کار میکنم. مترجم هستم و در یک شرکت ترجمه میکنم و حقوق میگیرم. اما درآمدم را مدیریت میکنم. عشق من در زندگی سفر کردن است. من بدون سفر رفتن پژمرده میشوم. اولویت من همیشه سفر است. گاهی آدمها اولویتهایشان را فراموش میکنند و فقط میپرسند پول از کجا میآوری؟ باید از این افراد پرسید آیا حاضرید از اولویتهایتان بگذرید؟ من سال ۱۳۹۵ پول یک آپارتمان ۹۰ مترمربعی در محله امیرآباد را دادم و اروپا را گشتم. چند نفر اولویتشان مثل من است؟! یعنی از خانه خریدن بگذرند و خرج سفر کنند؟ متأسفانه برخی آدمها نمیخواهند این را بپذیرند و فقط میپرسند پول از کجا میآوری؟ و حتی گاهی لحنشان تحقیرآمیز میشود و میگویند از پدرت پول میگیری یا حتی میگویند دزدی میکنی! بیشتر مواقع آدمها قانع نمیشوند. من هزینه میکنم اما مدیریت شده. البته من همه چالشها را پذیرفته و به جان خریدهام و این، چالش بسیار سختی است.
با این قیمت ارز، سفر ارزان نداریم
با دلار بالای ۱۰۰هزار تومان سفر ارزان، دیگر نداریم. من به سفر ارزان یا گران فکر نمیکنم. سفر آگاهانه برایم مهم است. اینکه شما چه علایقی داری. اینکه چه چیزی را بیشتر دوست داری. اینکه شما طبیعتگرد هستی یا عاشق معماری، فرهنگ یا دیدن مردم؟
خیلی از افراد هم هستند که به گونه دیگر از من سؤال میکنند و میپرسند که با این وضعیت اقتصادی در کشورمان چطور به مسافرت میروی؟ شاید بررسی میکنی و به سفرهای ارزان میروی! این روزها با این قیمت دلار، ما کشور ارزان برای سفر تقریباً نداریم. حالا باید ببینم ارزان را چه در نظر میگیریم. اما در هر صورت من به جای سفر ارزان و گران میخواهم بگویم که سفر آگاهانه خیلی برایم مهم است. یعنی اینکه شما چه علایقی داری؟ وقتی میخواهی یک کشور را ببینی چه چیزی برایت مهم است؟ آیا طبیعت گرد هستی؟ آیا عاشق معماری هستی. آیا عاشق فرهنگ هستی. آیا عاشق دیدن مردم با فرهنگ و سنتهای مختلف هستی؟ آیا دنبال تاریخی؟ کسی که به سفر میرود باید اول تکلیفش را با خودش مشخص کند. اگر کسی دوست دارد که مثلاً یک کشور پر از تاریخ و پر از بنا و پر از اسطوره ببیند نباید سراغ آسیا برود و قطعاً قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان برایش جذاب نخواهد بود. این فرد باید به چین و هند برود.
من قبل از هر سفر مطالعه میکنم و درباره کشوری که قصد سفر به آن را دارم، تحقیق میکنم. الان نسبت به گذشته افراد بیشتری به مسافرت میروند. اما افرادی مثل من معمولاً سبک سفر رفتنمان متفاوت است.
سوئیس، جایی برای ریلکس کردن
در فضای مجازی که نگاه کنید پیشنهادهای زیادی گذاشته میشود و یک فرد در حالت عادی میتواند به این سفرها برود. اما برای یکی مثل من فقط سفر رفتن اهمیت ندارد؛ برایم مهم است که از آن سفر لذت ببرم. به طور مثال من تاکنون ۳ بار به کشور سوئیس رفتهام. اگر شرایط پیش بیاید باز هم به این کشور سفر میکنم. چون کشوری است که همه چی را توأم با هم برای فردی مثل من دارد. یک نفر مثل من که هم عاشق بنا و معماری است و هم عاشق فرهنگ، سفر به این کشور خیلی لذتبخش است. این کشور هنوز رسوم و سنتهای قدیمیاش را دارد و حتی هنوز خیلی از مردم لباسهای سنتیشان را میپوشند. این کشور یک جا برای ریلکس کردن و آرامش است. اماکن تفریحی و موزههای جذاب بسیار زیادی دارد. این دفعه به موزه چارلی چاپلین رفتم؛ خیلی موزه باحالی بود. اکثر لوکیشنهای فیلمهای چارلی چاپلین را بازسازی کردهاند. خیلی زیبا و جذاب بود. در کشوری مثل سوئیس که فرهنگ گردشگری برایش مهم است به همه چیزها فکر شده است و وقتی شما وارد این کشور میشوید تمام آنچه را که دوست دارید، خواهید دید و تمام ابعاد فکری و ذهنی شما را درگیر میکنند. به همین دلیل وقتی توریست میخواهد آن کشور را ترک کند احساس خوشایندی را در وجود خود تجربه کرده است. از طرف دیگر چنین کشوری زیرساختهای قوی دارد. در کشور سوئیس و بیشتر کشورهای اروپایی، راهنمایان خوبی هستند که طی سفر به گردشگران اطلاعات خوب و جامعی میدهند و این، خیلی زیباست.
قبله بوداییها
یکی از کشورهای دیگری که پیشنهاد میکنم و همه سلیقهها را پوشش میدهد، نپال است. وقتی وارد کاتماندو، پایتخت نپال میشوید با یک بافت تاریخی بسیار جالب مواجه خواهید شد. گویی کل تاریخ یکجا جمع شده است. معماری و فرهنگ خاص خود را دارند. چهره افراد یک چیزی بین چهره هندیها و چینیهاست. در شهر کاتماندو یک معبد خیلی بزرگ هست که بزرگترین معبد شیوا در کل دنیاست. فکر میکنم اواخر پاییز و اوایل زمستان چون تاریخ متغیر میشود، روز تولد شیواست که تمام بوداییها به این معبد میآیند. من فرصت را یافتم که در چنین موقعیتی آنجا باشم؛ از جذابترین صحنههایی بود که در همه عمرم دیدم. آن روز آنجا پر از خوراکیهای مختلف است. کوه اورست هم در نپال واقع شده و از این منظر، برای افرادی که به طبیعتگردی علاقهمند هستند هم نپال میتواند مکان جذابی باشد. این کشور چندین قله چند هزار متری دارد که برای کوهنوردان و طبیعتگردان عالی است.
نپال جنگلهای زیبایی هم دارد. پارک ملی و سافاری چیتوان واقعاً یک دنیای دیگر است. من آنجا سوار فیل شدم. حیواناتی را که ما در باغ وحشها، پشت میله میبینیم آنجا از نزدیک دیدیم. تورلیدر به ما گفت در طول حضور در پارک باید سکوت کنید. موبایلتان را خاموش کنید و با هم حرف نزنید. چون ما نباید به محیطزیست و خانه حیوانات صدمه بزنیم. چون ما سوار فیل بودیم اکثر حیوانات متوجه حضور ما نمیشدند. آهوها اطرافمان حرکت میکردند. خرس و کرگدن و کلی حیوانات کوچک مثل سنجاب و موش و انواع پرنده دیدیم. این فیل سواری که حدود ۵ ساعت طول کشید یکی از زیباترین و جذابترین سفرهایی بود که من تجربه کردم.
یک کشور پر از شهرهای تاریخی
سفر خارجی دیگری که میخواهم پیشنهاد بدهم لبنان و مشخصاً شهر بیروت و جنوب لبنان است؛ یک کشور زیبا با ویژگی متفاوت از خیلی از عرب زبانها. با رستوران شیک و زیبا. انگار ژن فرانسویها را بیشتر از عربها در خود دارند. در موزه ملی بیروت آثاری هست که بیننده را شگفتزده میکند؛ آثار رومی متعلق به چند هزار سال. «صور» و «صیدا» شهرهای تاریخی بسیار جالبی هستند. شما پس از عبور از یک در، وارد یک شهر زیرزمینی میشوید؛ یک شهر زیرزمینی پر از مغازه و خانه. بعلبک هم یک شهر چند هزار ساله زیبا و پر از جذابیتهای تاریخی است. خلاصه اینکه لبنان پر از شهرهای تاریخی و جذاب است؛ با خوراکیهای خوشمزه. البته این را هم بگویم که دستپخت لبنانیها خیلی خوب است.
سرزمینی با گویشهای متنوع
اگر دوست دارید داخل ایران به سفر بروید شهر گرگان واقعاً شهر زیبایی است. مخصوصاً بافت تاریخی آن که جذاب و زیباست. امیدوارم که شهردار گرگان بتواند بافت این شهر را حفظ کند و بخشهایی را که نیاز به مرمت دارد، مرمت و بازآفرینی کند. گلستان یک استان سرسبز، زیبا، جذاب و خیلی باحال است و آدمهای خیلی جذابی دارد. در نقاط مختلف این استان که حرکت کنیم مردم با زبانهای مختلف صحبت میکنند؛ در شهر رامیان به ترکی صحبت میکنند. وقتی به ترکمن صحرا بروید به ترکمنی صحبت میکنند. در گرگان اکثراً فارسی صحبت میکنند و در بخش غربی استان، به زبان مازنی صحبت میکنند. این تفاوت گویشها خیلی جذاب و زیباست. استان گلستان پر از آبشارهای زیبا و جنگل و خانههای تاریخی، تکیه و امامزادههای کوچک است. برج گنبد کاووس در استان گلستان هم به ثبت جهانی یونسکو رسیده است.
یک سفر عالی
دومین شهری که پیشنهاد میکنم مردم بروند استان و شهر قزوین است. بیشترین آثار ثبت ملی ما در استان قزوین وجود دارد. این، شاید قبولش سخت باشد. من هم وقتی شنیدم، برایم عجیب بود ولی بعد متوجه شدم که واقعاً حقیقت دارد. استان قزوین و به خصوص شهر قزوین خیلی زیبا و جذاب است. کاروانسرای سعدالسلطنه، عمارت کلاه فرنگی، کلیسای کانتور و مسجد جامع را باید دید که ثبت جهانی یونسکو شده و افتخار ما ایرانیهاست و متعلق به تمام مردم جهان است. یک نکته با اهمیت درباره قزوین این است که مردم خیلی خوبی دارد؛ خیلی بااصالت و با ریشه هستند. قزوین غذاهای خوشمزه دارد؛ مثل قیمه نثار و باقلواهای چهار رنگ عالی. سفر به این استان برای پایتختنشینان میتواند یک سفر یک روزه عالی باشد. من سفر را دوست دارم و اولویت زندگیام سفر است. اگر شما هم دوست دارید از زندگی لذت بیشتری ببرید پیشنهاد میکنم به موضوع سفر بیشتر اهمیت بدهید.
زیباییهای تهران از نظر پدر سنگلج
این جهانگرد اصالت تهرانی دارد. بچه محله آبمنگل و حالا ساکن امیرآباد است. او که آخر هفتهها راهنمای گردشگری میشود انجمنی هم با عنوان انجمن سنگلج همراه با دوستانش راه انداخته است و به دلیل تلاشهایش، دوستانش او را «پدر سنگلج» صدا میزنند. وحدتی میگوید: «هدفم این است که تهران را با جزئیاتش به مردم بشناسانم. من تهران را دوست دارم؛ البته منطقه ۱۲ و محله سنگلج را بیشتر. چون بافت تاریخی تهران حساب میشود و خانههای تاریخی زیادی دارد؛ مثل خانههای مصدق و بازرگان، جلال آل احمد، دکتر حسابی، عزتاللهانتظامی، مستوفی الممالک، معیرالممالک، شعبان بیمخ، ...» میگوید: «نخستین تماشاخانه تهران با نام سنگلج در این محله است. بسیاری از سازمانها و ادارهها در این محله فعالیت میکردند. سنگلج حرف برای گفتن، زیاد دارد اما خیلی شناخته نشده و مظلوم است.» وحدتی درباره جاذبههای پایتخت توضیح میدهد: «سرآمد همه زیباییهای تهران که ثبت یونسکو هم شده و بسیار زیباست کاخ گلستان است. اما به جز این، ما در تهران اماکن زیادی برای تماشا داریم. مثلاً در شرق تهران، عمارت ارباب هرمز را داریم. در شمال، کاخهای سعدآباد و نیاوران هست که همه میشناسند. جماران، جمالآباد، رستمآباد، گلابدره، پس قلعه، امامزادهها و...در شمیران دیدنی هستند.» وحدتی میگوید که استان تهران پر از آبشار است. «برخی افراد به سفر میروند که آبشار ببینند. اما تهران تعداد زیادی آبشار دارد؛ مثل آبشارهای سنگان، تالون، کلوگان و...» او معتقد است شهر ری هم جاذبههای بسیاری دارد که متأسفانه در حال از بین رفتن هستند و نیاز به توجه و رسیدگی دارند.
مبادا دیر شود و میراث ما را به تاراج ببرند
جهانگرد قصه ما دوست دارد درباره جمهوری آذربایجان و باکو هم صحبت کند. میگوید: «من وقتی به این کشور رفتم متوجه شدم که مسیر تاریخ را منحرف کردهاند و اصلاً قبول ندارند که زمانی جزو کشور ما بودند.» وحدتی توضیح میدهد: «در موزه ملی این کشور یک تاریخ متفاوت با واقعیت را میبینید. وقتی سر مزار نظامی گنجوی بروید هیچ حرف و اثری از اینکه او ایرانی بوده نمیشنوید و نمیبینید. همه اشعار را به ترکی برگرداندهاند و میگویند که او شاعر ترک بوده. درحالی که اصلاً اینطور نیست و قطعاً این، از ضعف کاری ماست. آنها هم، سوءاستفاده و برای خود تاریخسازی و هویتسازی کردهاند.» وحدتی میگوید وقتی از سفر آذربایجان بازگشت خیلی ناراحت بود. «خیلی دردم آمده و عصبی شده بودم. با خودم فکر کردم من چه نقشی در آگاهسازی و رفع این مشکل میتوانم داشته باشم که تصمیم گرفتم سلسله جلسات فرهنگی را برگزار کنم؛ به نام سلسله جلسات شبهای ایران. نزدیک به ۳۰ جلسه این برنامه برگزار شده. در این جلسات به معرفی و شناساندن مشاهیر و میراث جهانی که متعلق به کشور ماست، میپردازیم.» او میافزاید: «این کار کوچک، آن چیزی است که از عهده من برای شناساندن فرهنگ ایران برمیآید که از فعالان رسانه درخواست میکنم در معرفی بیشتر این برنامه و هویتسازی به ما کمک کنند و البته از مسئولان هم میخواهم در این زمینه همت کنند و پیش از اینکه کشورهای دیگر، فرهنگ و تاریخ ما را به یغما ببرند، چارهای بیندیشند.»
نظر شما