آگاه: از این سخنان سخنگوی دولت عدهای به غلط چنین فهم و استنباط کردهاند که نمایندگان ایران قصد داشتهاند در نیویورک به هر طریق ممکن نماینده آمریکا را ببینند و به او امتیاز دهند و این نماینده آمریکا بوده که به ایرانیان بیمحلی کرده است!
برداشت فوقالذکر، اوج کجفهمی داستان است؛ بدونتردید ترامپ مشتاق مذاکره با ایران است؛ اما مهم اینجاست که ایران نوع و مدل مذاکره ترامپی را نمیپسندد. در واقع، اگرچه این ایران بود که قصد مذاکره با آمریکا را داشت اما آمریکاییها چون فهمیدند ایرانیان از اصول و شروط محکم و مستدل خود عدول نخواهند کرد بنابراین به جلسه ملاقات نیامدند.
آمریکاییها سه انتظار و توقع بیجا از ایران داشتند که عبارت بود از : افشای محل نگهداری اورانیومهای غنیشده با درصد بالا، کاهش برد موشکی به زیر ۵۰۰ کیلومتر و دست کشیدن از محور مقاومت!
بدیهی است که ایران زیر بار هیچکدام از این سه توقع بیجا نمیرود چرا که تن دادن به حتی یکی از آنها به معنای تهدید موجودیتی و هویتی برای ایران است.
در واقع آمریکاییها از آنجا که فهمیدند ایران زیر بار هیچکدام از این سه توقع بیجا نمیرود لذا به جلسه ملاقات نیویورک نیز نیامدند. بنابراین اینکه ویتکاف به جلسه نیامده، دلیلش این نیست که ما هلاک مذاکره بودیم و آمریکا طاقچه بالا گذاشت؛ بلکه مسئله این بود که آمریکا تاکید داشت هر مذاکره در نیویورک اولا باید علنی بوده و دو طرف قبل و بعد از جلسه در برابر خبرنگاران قرار بگیرند، ثانیا در جلسه، ایران باید اطلاعات ذخایر اورانیوم را بدهد و ثالثا همانجا با بازرسی فوری بازرسان آژانس موافقت کند یعنی ابتدا قبل از جلسه باید خواستههای آنها را برآورده کنیم و در جلسه نیز احتمالا بحث بر سر کاهش برد موشکی و توقف حمایت از مقاومت و عادیسازی با اسراییل است. همه این موارد، نه تنها جنگ را از ما دور نمیکرد که آن را نزدیکتر میساخت. همین خواستهها هم بود که باعث شد شخص عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در بازگشت از نیویورک تاکید کند بنبست محض بودن مذاکرات ثابت شد.
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، چند روز پیش در نشستی در اتاق بازرگانی با رد اینکه ایران مذاکره نمیکند، گفت: آمریکا شرط گذاشت که برد موشکهای ایران به کمتر از ۵۰۰ کیلومتر برسد! شما باشید میپذیرید؟
در واقع آمریکاییها دیگر از موضوع اورانیومهای غنیشده ایران نیز پا را فراتر گذاشتند و به بحث موشکی ما که از مهمترین مولفههای اقتدار ملی ماست، ورود کردهاند. آنها که صلابت و صولت موشکهای ایرانی را در عملیات وعده صادق ۳ و بشارت فتح، چشیدهاند میخواهند ایران را از این مولفه اقتدار ملی خود تهی کنند تا در تجاوز بعدیشان به ایران همراه با رژیم اسراییل بتوانند کشور ما را به وضعیتی مشابه غزه تبدیل کنند.
بحث اورانیومهای غنیشده ما
از سوی دیگر، آمریکاییها دربهدر دنبال این هستند تا از محل نگهداری اورانیومهای غنیشده ایران مطلع شوند و چون فهمیدند که ایران در نیویورک نشانی و محل ذخایر اورانیوم خود را به ویتکاف نمیدهد، بنابراین سرخورده شدند و در محل قرار حاضر نشدند.
موضوع ۴۵۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده ایران که در جریان تجاوز اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی از گزند متجاوزان مصون ماند، موضوعی است که خار چشم دشمنان ما شده است؛ در قضایای اخیر مرتبط با اسنپبک نیز غربیها تلاش بسیاری کردند تا از محل نگهداری اورانیومهای ما باخبر شوند.
غربیها در قضایای اخیر مرتبط با اسنپبک مدام میگفتند ممکن است در ازای همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص سرنوشت اورانیومهای غنیشده، فعال کردن مکانیسم ماشه را به تعویق بیندازند که کاملا مشخص بود این یک حقه و فریب از سوی آنهاست. این پیشنهاد اروپاییها یک توطئه بود؛ آنها میخواستند از مکان اورانیومهای غنیشده ایران که از گزند تجاوزات آمریکا و رژیم صهیونی مصون مانده مطلع شوند و این مکان را به آمریکا و اسراییل گزارش دهند و در ازای آن، نه اینکه مکانیسم ماشه را ملغی کنند بلکه به تعویق بیندازند! بدینترتیب، هم آمریکا و رژیم صهیونی موفق به نابود کردن اورانیومهای غنیشده ایران میشدند و هم اروپاییها میتوانستند با اندکی تاخیر، مکانیسم ماشه را فعال کنند و تحریمهای سازمان ملل را علیه مردم ایران تجدید سازند!
نظر شما