۱۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۵
کد خبر: ۱۶٬۶۹۵

آموزش‌وپرورش، ستون فقرات توسعه هر کشوری است، سیستمی که قرار است نسل آینده را برای ساختن فردایی بهتر آماده کند. با این حال، سیستم آموزشی ایران، به اعتراف بسیاری از کارشناسان و آمارهای رسمی، در یک بحران چندبعدی و عمیق گرفتار آمده است. این بحران تنها به فرسودگی کلاس‌های درس و مدارس از پایتخت گرفته تا مدارس عشایری محدود نمی‌شود، بلکه فرسودگی در محتوا، روش و ساختار را نیز دربر می‌گیرد.

آگاه: در ادامه به طور خلاصه و گذرا به معضلات موجود در ساختار آموزشی کشور می‌پردازم. فرسودگی فیزیکی و کمبود امکانات آموزشی را می‌توان مهم‌ترین مشکل دانست. بسیاری از مدارس، به‌ویژه در مناطق محروم، با مشکلات زیرساختی جدی روبه‌رو هستند. فرسودگی کلاس‌ها و بناها، نبود سیستم گرمایشی و سرمایشی استاندارد، کمبود آزمایشگاه‌ها، کارگاه‌ها و کتابخانه‌های مجهز، از جمله این مشکلات است. در دنیایی که فناوری اطلاعات، آموزش را متحول کرده، بسیاری از مدارس ایران حتی به اینترنت پرسرعت یا رایانه‌های کافی دسترسی ندارند. این نابرابری امکانات، شکاف آموزشی عمیقی بین دانش‌آموزان مناطق مختلف ایجاد کرده است.
معضل دوم، عقب‌ماندگی جدی در زمینه آموزش است. در ایران همچنان روش «حافظه‌محور» و «معلم‌محور» مد نظر است؛ به عبارت دیگر دانش‌آموزان به جای یادگیری مهارت‌های تفکر نقادانه، حل مسئله، خلاقیت و کار گروهی، مجبور به حفظ کردن انبوهی از اطلاعات می‌شوند که البته شاید برخی موارد استثنا در این زمینه وجود داشته باشد. اما یکی دیگر از معضلات مهم ساختار آموزشی کشور مربوط به تغییرات مکرر و البته بی‌ثمر در ساختار آموزش است. اوایل دهه ۷۰ زمانی که ساختار آموزشی کشور تغییر کرد و دوره چهارساله دبیرستان به اصطلاح نظام جدید و سپس پیش‌دانشگاهی شد، بسیاری از خانواده‌ها تلاش می‌کردند تا فرزندان خود را در همان ساختار نظام قدیم یا چهارساله دبیرستان ثبت‌نام کنند. اما این تغییرات باز هم در سال‌های بعد اتفاق افتاد، تغییراتی که دامن پیش‌دانشگاهی و حتی کنکور را هم گرفت. در یک دهه اخیر هم که نظام آموزش ۳-۳-۶ ایجاد شد و حالا کمیسیون آموزش مجلس تصمیم به تغییر دیگری گرفته که بر اساس آن کودکان از پنج‌سالگی باید به صورت اجباری وارد کلاس‌های پیش‌دبستانی شوند.
حالا با همه این کمبودها سوال‌های بزرگ برای بسیاری از خانواده‌ها، کارشناسان و حتی رسانه‌ها به وجود آمده است که هدف از این همه تغییرات در ساختار نظام آموزشی چیست؟ تغییر سال‌های آموزشی آیا حداقل به اندازه تغییر ترکیب یک تیم فوتبال مفید بوده است؟ وقتی که سخت‌افزار و نرم‌افزار نظام آموزشی تغییر عظیم و بزرگی را شاهد نیست و به عبارت دیگر مدرسه و کلاس همان همیشگی و کادر آموزشی همان همیشگی و دیگر مشکلات آموزش‌وپرورش هم همان همیشگی است، تغییر سال‌های آموزشی و سرگردان کردن فرزندان و خانواده‌ها چه دستاوردی دارد؟ آیا با این تغییرات به نظام آموزشی کشورهای پیشرفته مانند فنلاند یا ژاپن می‌رسیم؟ آیا سطح سواد دانش‌آموزان در پنج سال اخیر که بنا بر آمار موثق شاهد افت شدید بوده و موجب شده تا معدل دانش‌آموزان کشور در خردادماه سال جاری ۹۴/۹ اعلام شود، با تصمیمات اخیر موجب تغییرات عجیبی خواهد شد؟
چه خوش‌مان بیاید یا نه باید به این مهم اعتراف کرد که نظام آموزشی در کشورمان بیمار است و درمان آن نیازمند عزمی ملی، مدیریتی، جهادی و سرمایه‌گذاری کلان است. باید این باور را در خود نهادینه کنیم که هزینه‌کرد برای آموزش، هزینه نیست، بلکه سرمایه‌گذاری برای نجات آینده کشور است. اگر امروز برای نوسازی مدارس، توانمندسازی معلمان و تغییر روش‌های یادگیری هزینه نکنیم، فردا مجبور خواهیم شد هزینه‌های گزاف بی‌سوادی، ناآگاهی و عقب‌ماندگی را بپردازیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.