آگاه: بهطور خلاصه، تونی بلر سیاستمداری است که هم میراثی روشن و هم سایههایی تاریک دارد. او توانسته از نخستوزیری بریتانیا تا میانجیگری در خاورمیانه، چهرهای فعال در عرصه بینالملل باقی بماند. در طرح صلح غزه، ریاست کمیسیون صلح به او و ترامپ سپرده شده است تا ترکیبی از قدرت آمریکا و اروپا در یک چارچوب مشترک به کار گرفته شود.
غزه، پرونده نیمهتمام صلح در خاورمیانه
اینکه این همکاری به موفقیت منجر شود یا به یکی دیگر از پروندههای نیمهتمام صلح در خاورمیانه بدل شود، پرسشی است که تنها آینده به آن پاسخ خواهد داد خاصه آنکه طرح، هیچ تضمینی برای تشکیل کشور فلسطین نمیدهد و این مهمترین خواسته فلسطینیان، همچنان در محاق است. البته این انتخاب نیز خالی از حاشیه نیست. بسیاری از فلسطینیان هنوز بلر را بهخاطر نزدیکیاش به رژیم صهیونیستی و حمایت بیقیدوشرطش از آمریکا در ماجرای عراق به دیده تردید مینگرند و البته حق هم دارند. حتی در بریتانیا، تصویر او همچنان با انتقادهای شدید همراه است. با این حال، در محاسبات سیاسی، گاهی تجربه و شبکه روابط از محبوبیت عمومی مهمتر میشوند خاصه آنکه تصمیمگیرنده شخصی مانند ترامپ باشد که وقع چندانی به افکار عمومی جهان نمیگذارد و کار خود را پیش میبرد. هرچند در عمل، نزدیکی بیش از حد او به مواضع تلآویو باعث شد بسیاری از فلسطینیان او را میانجی بیطرف ندانند، اما او نقشی اساسی و کلیدی در کاهش فشار محاصره اسرائیل بر غزه داشت و توانست اسرائیل را مجاب کند تا اجازه ورود اقلام بیشتری به غزه را بدهد. بلر قرار است در هیاتمدیره صلح به ریاست دونالد ترامپ، عضو باشد و این مسئله واکنشهای بسیاری را برانگیخته. بسیاری از نقش او در نزدیک به دو دهه گذشته در تحولات فلسطین و اسرائیل بیخبرند.
گره خوردن عمر سیاسی بلر با پرونده فلسطین و غزه
بلر پس از ترک مقام نخستوزیری در سال ۲۰۰۷ عملا بخش مهمی از عمر سیاسی خود را به پرونده فلسطین و بهویژه غزه گره زد و در ماههای اخیر نقش تازهای یافت: همکاری نزدیک با امارات متحده عربی، اسرائیل و آمریکا برای تدوین نقشه صلح و بازسازی فردای غزه. تونی بلر پس از اتمام ماموریت در گروه چهارجانبه، «انستیتو تونی بلر برای تغییر جهانی» را بنیان گذاشت که با نام اختصاری تی.بی.آی شناخته میشود و یکی از مهمترین نهادها در دادن مشاوره درباره وضعیت فلسطین است. کشورهای عرب منطقه یکی از مشتریان جدی انستیتو بلر هستند. بسیاری از ناظران سیاسی، انتصاب بلر به این سمت را پاداشی از سوی ایالات متحده برای نقش او در حمله به عراق دانستند؛ بهویژه بهدلیل نزدیکیاش به سیاستهای نومحافظهکاران در واشنگتن. بلر بهعنوان فرستاده گروه چهارجانبه (آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل) طی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵، بهطور ویژه با پرونده غزه سروکار داشت. او پس از جنگهای خونین ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ تلاش کرد راههایی برای بازسازی و همزمان کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم غزه پیدا کند. در آن سالها، دیدگاه او ترکیبی از تامین امنیت اسرائیل و بهبود شرایط انسانی فلسطینیان بود. بلر همچنین از تصمیم دولت جورج بوش برای قطع کمکها و روابط با دولت فلسطینی تحت رهبری حماس حمایت کرد؛ «مگر آنکه این جنبش اسرائیل را بهرسمیت بشناسد، خشونت را کنار بگذارد و به توافقات پیشین میان فتح و اسرائیل پایبند باشد. رسانههای بریتانیایی در دوران فعالیت تونی بلر بهعنوان نماینده ویژه کمیته چهارجانبه بینالمللی، او را به فساد مالی و سوءاستفاده از موقعیت خود متهم کردند؛ اتهاماتی که طبق گزارشها، میلیونها دلار به حسابهای شخصیاش وارد کرده است. روزنامه دیلیمیل در سال ۲۰۱۱ نوشت که بلر از جایگاه خود در کمیته چهارجانبه برای واسطهگری در معاملات بزرگ استفاده کرده و از این طریق ثروت قابلتوجهی اندوخته است. این روزنامه تاکید کرد که بلر در چهار سال فعالیت خود هیچ دستاورد سیاسی نداشت، اما در عوض ثروت هنگفتی بهدست آورد. تحقیقات شبکه چهار بریتانیا نیز تضادهای آشکار منافع را فاش کرد؛ از جمله اینکه برخی ابتکارات اقتصادی بلر در مناطق تحت کنترل تشکیلات فلسطینی و غزه، به نفع شرکتهایی بوده که از مشتریان او محسوب میشدند، مانند بانک سرمایهگذاری «جیپی مورگان.» روزنامه «ساندی تلگراف» نیز در سال ۲۰۱۴ گزارشی منتشر کرد که نشان میداد بلر چگونه از موقعیت خود برای ایجاد روابط تجاری با شاهزادگان ابوظبی بهره برده و قراردادی برای استخراج معادن در کلمبیا امضا کرده است. این روابط اکنون پشتوانه فعالیت شرکت مشاورهای او در امارات، کلمبیا و کشورهای دیگر شدهاند. بسیاری از ناظران بیطرف هم معتقدند هیچکدام از راهکارهای بلر در طول بیش از یک دهه موثر نبوده که شاهد تراژدی هفتم اکتبر و رخدادهای تلخ بعد از آن بودهایم، اما مسیر پیشرو همیشه باز است و این بار شاید با اتحاد کشورهای منطقه و آمریکا و رژیم صهیونیستی آیندهای دیگر برای فلسطین رقم بخورد. این طرح پیشنهادی، که گفته میشود بر اساس طرح ترامپ تنظیم شده و بلر در آن نقش داشته است، یک نقشه راه چندمرحلهای برای گذار در غزه ارائه میدهد که تلاش میکند همزمان به نگرانیهای امنیتی اسرائیل و نیاز به بازسازی و حاکمیت فلسطین پاسخ دهد.
۱. مکانیسمهای گذار
این طرح بر سه رکن اصلی استوار است:
خروج تدریجی اسرائیل و جایگزینی امنیتی: این بخش نشاندهنده تلاش برای پر کردن خلأ امنیتی است که پس از خروج اسرائیل ایجاد میشود. سپردن مسئولیت به یک نیروی بینالمللی موقت (با تمرکز بر آموزش پلیس فلسطین) نشاندهنده عدم اعتماد به توانایی پلیس فعلی فلسطین برای تامین امنیت در مراحل اولیه است.
نهاد دولت گذار: این نهاد وظیفه کلیدی بازسازی و تامین مالی را بر عهده دارد. این امر نشاندهنده نیاز به یک ساختار اداری قوی و مستقل است که بتواند میلیاردها دلار کمک و پروژه را مدیریت کند، پیش از آنکه به حاکمیت دائمی منتقل شود.
هدف نهایی: دولت اصلاحشده فلسطینی: پایان این فرآیند، انتقال قدرت به یک «دولت اصلاحشده» است. واژه «اصلاحشده» کلیدی و در عین حال محل مناقشه است، زیرا تعریف و چارچوب این اصلاحات از نظر فلسطینیها و اسرائیلیها میتواند کاملا متفاوت باشد.
۲. چالش مشروعیت بلر (بزرگترین نقطه ضعف طرح)
مهمترین بخش این یادداشت، ارزیابی نقش تونی بلر است که دو دیدگاه متضاد را نمایان میکند. روابط نزدیک با نتانیاهو میتواند پذیرش حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین را برای تلآویو آسانتر کند. بلر در میان افکار عمومی فلسطین فاقد مشروعیت است و به عنوان یک واسطه مورد اعتماد برای اسرائیل عمل میکند. حضور بلر یک تیغ دولبه است. در حالی که ممکن است تضمینهایی پشت پرده به اسرائیل بدهد، از نظر سیاسی، این حضور بار سنگینی از مشروعیتزدایی را بر دوش طرح میگذارد. مشروعیت محوریترین عامل برای موفقیت هر دولت پس از جنگ در غزه است؛ اگر طرحی از همان ابتدا به دلیل حضور یک فرد منفور (از دید منتقدان) رد شود، شانس موفقیت آن به شدت کاهش مییابد.
نظر شما