در حالی که جهان هنوز از تبعات حملات نظامی ایالات متحده به تاسیسات هسته‌ای ایران در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ (۱ تیر ۱۴۰۴) به خود می‌آید، دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا، بار دیگر با لحنی تند و تهدیدآمیز، تهران را به «بمباران دوباره» تهدید کرده است. این اظهارات که در مصاحبه‌ای با خبرنگاران در کاخ سفید بیان شده، نه تنها زنگ خطر را برای دیپلماسی منطقه‌ای به صدا درآورده، بلکه سوال‌هایی جدی درباره پایداری صلح شکننده در غرب آسیا مطرح می‌کند.

بازگشت به سیاست «فشار حداکثری»  یا آغاز درگیری جدید؟

آگاه: ترامپ در مصاحبه‌ای که روز یک‌شنبه (۵ اکتبر ۲۰۲۵) انجام شد، صراحتا هشدار داد: «اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را از سر بگیرد، ما دوباره حمله خواهیم کرد. این بار منتظر ۲۲ سال نخواهیم ماند، هیچ رییس‌جمهوری جرأت آن را نداشت، اما ما کردیم.» وی به حملات ژوئن اشاره کرد و آن را «۲۲ سال در حال ساخت» توصیف کرد، که ریشه در سیاست‌های ضدایرانی از دوران جورج بوش پسر دارد. این سخنان، که در رسانه‌های غربی به عنوان «تازه‌سازی تهدید» توصیف شده، بخشی از استراتژی «فشار حداکثری» ترامپ است که پیشتر در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش (۲۰۲۱-۲۰۱۷) منجر به خروج از برجام و ترور سردار قاسم سلیمانی شد.

واکنش رسمی ایران: محکومیت و آمادگی نظامی
دولت ایران بلافاصله به این تهدیدها واکنش نشان داد. سخنگوی وزارت امور خارجه، در بیانیه‌ای رسمی، اظهارات ترامپ را «اعتراف به جنایت جنگی» خواند و تاکید کرد که «هرگونه تجاوز جدید با پاسخ قاطع و متناسب روبه‌رو خواهد شد.» این موضع‌گیری، که با حمایت از سوی شورای عالی امنیت ملی همراه بود، نشان‌دهنده آمادگی تهران برای سناریوهای دفاعی است. منابع آگاه در پنتاگون نیز به «افزایش آمادگی» نیروهای آمریکایی در خلیج فارس اشاره کرده‌اند که می‌تواند به تشدید تنش‌ها منجر شود.

سیاست خارجی ترامپ و پیامدهای جهانی
از دیدگاه تحلیل‌گران بین‌المللی، بازگشت ترامپ به تهدیدهای نظامی علیه ایران، بیش از آنکه استراتژیک باشد، جنبه‌ای پوپولیستی دارد. او با این سخنان، پایگاه رأی‌دهندگان محافظه‌کار خود را در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره (نوامبر ۲۰۲۶) راضی نگه می‌دارد، اما ریسک درگیری گسترده را نادیده می‌گیرد. حملات تیرماه، که منجر به تخریب بخش‌هایی از نطنز و فردو شد، نه تنها برنامه هسته‌ای ایران را موقتا عقب انداخت، بلکه حمایت بین‌المللی از تهران را افزایش داد، از جمله محکومیت‌های سازمان ملل و اتحادیه اروپا.
در سطح جهانی، این تهدیدها می‌تواند زنجیره تامین انرژی را مختل کند. با توجه به وابستگی اروپا به نفت خلیج فارس، هرگونه تشدید درگیری می‌تواند قیمت‌ها را به سطوح بی‌سابقه برساند و اقتصاد جهانی را به چالش بکشد. علاوه بر این، ایران با تقویت روابط با گروه‌های مقاومت در منطقه، می‌تواند جبهه‌های جدیدی در لبنان، یمن و غزه باز کند که این امر معادلات غرب آسیا را پیچیده‌تر می‌سازد و تهدید ایران می‌تواند تبعات گسترده‌تری برای غرب به‌همراه داشته باشد.

دیپلماسی یا درگیری؟
تهدیدهای اخیر ترامپ، یادآوری تلخی از دوران «جنگ‌های بی‌پایان» است که ایران را در کانون آن قرار می‌دهد. در حالی که تهران بر «حق مشروع دفاع» تاکید دارد، جامعه بین‌الملل به‌ویژه قدرت‌های اروپایی، باید برای میانجی‌گری فوری اقدام کنند. بدون بازگشت به میز مذاکره، این چرخه تهدید و پاسخ می‌تواند به فاجعه‌ای غیرقابل جبران منجر شود. ایران، با تکیه بر «اقتصاد مقاومتی» و دیپلماسی هوشمند، آماده است تا از منافع ملی خود دفاع کند، اما جهان نمی‌تواند هزینه دیگری از «ماجراجویی‌های واشنگتن» را تحمل کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.