۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۱
کد خبر: ۱۷٬۲۸۱

سندروم نه جنگ، نه صلح تاریخ ایران

در سایه‌ تیغ و قلم

طاهره موحدی پور _ دانشجوی دکترای ادیان وعرفان ایران باستان

تاریخ این سرزمین نه زنجیره‌ای پیوسته از رویدادها بلکه تکرار مدام آستانه‌ها و تعلیق‌هاست، در این میان هیچ وضعیتی به اندازه‌ این برزخ استراتژیک وضعیت نه جنگ نه صلح عمق ماهوی و اصیل تمدن ایرانی را بر ما آشکار نکرده است.

در سایه‌ تیغ و قلم

آگاه: این تعلیق نه یک توقف تاکتیکی که یک جهاد خاموش برای بقا بوده است. حالتی از تنش فرساینده که در آن مرز میان ثبات و اضمحلال به اندازه‌ یک نفس کوتاه و بلند است. برخلاف نزاع‌های کلاسیک که نهایتا تکلیف طرفین را روشن می‌کرد؛ نه جنگ نه صلح همواره آزمونی برای محک عیار اصالت ایرانی باقی مانده است. این وضعیت ممتد که سایه‌اش از جدال با امپراتوری‌های بزرگ باستان تا دوران رقابت‌های استعماری و تا پیچیدگی‌های جهان معاصر گسترده شده نه فرصت خواب راحت داده و نه اجازه بسیج تمام‌قد نظامی ملت ایران. در این تنگنا مجبور شد تا شمشیر جنگ را به قلم صبر تمدنی و جوشش پویای داخلی تبدیل کند.

تبدیل آتش تهدید به جریان زندگی!
وقتی خنجرها پنهانند و شمشیرها به اجبار غلاف، یک تمدن بالغ چه می‌کند؟ پاسخ ایرانی همواره فراتر از سیاست روزمره بوده است. چگونه می‌توان فشار بیرونی را به سوخت آتش علم و تلاش درونی تبدیل کرد؟
در تمام دوره‌هایی که ایران در سایه قدرت‌های مهاجم یا رقیب به سر می‌برد از صفویه گرفتار در دام عثمانی تا قاجاریه در میان بازی بزرگ جریان حیاتی جامعه متوقف نشد؛ درحالی که دیپلماسی درگیر مانورهای محتاطانه بود؛ قلب تپنده‌ ایران نه در پایتخت‌های لرزان که در کارگاه‌های بی‌پایان صنعتگران، در حوزه‌های علمیه‌ خاموش و در مزارع مقاوم کشاورزان تداوم یافت. تلاش زیرزمینی این تعلیق به جای فلج کردن اراده جمعی نوعی تلاش زیرپوستی و مداوم را فعال کرد. تاجر ایرانی به راه ابریشم‌های فرعی اندیشید؛ صنعتگر ایرانی کیفیت کالای خود را به مثابه شرافت ملی حفظ کرد؛ این پویایی اقتصادی و اجتماعی برای حفظ استقلال زیستی و کرامت هویتی بود تلاشی برای زندگی در شرایطی که زندگی ممنوع نبود اما سخت بود. قوی‌ترین تدبیر تاریخی تمدن ایرانی در برابر وضعیت نه جنگ نه صلح سنگربندی در جبهه‌ اندیشه و فرهنگ بود. در حالی که مرزهای جغرافیایی دستخوش تلاطم و تغییر بودند جریان حکمت و علم همچون رودخانه‌ای زیرزمینی شکست‌ناپذیر جاری ماند. در قرون میانه وقتی ایران در معرض یورش‌های متعدد قرار داشت مراکز علمی نظیر جندی‌شاپور نیشابور و اصفهان به کانون‌های مقاومت فکری تبدیل شدند. فلاسفه‌ای چون ابن سینا دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی و شاعرانی چون حافظ و مولوی میراثی را آفریدند که حتی قدرت‌های پیروز نظامی نیز ناگزیر به تکریم و جذب آن شدند. معماری با اصالت این علم نه یک وام‌گیری ساده بلکه بازخوانی و بازآفرینی اصیل جهان؛ بود در سخت‌ترین دوره‌های فشار خارجی ایران با صادرات مشعشع زبان ادبیات و هنر نفوذ تمدنی‌اش را به ورای مرزهای سیاسی تحمیل می‌کرد، حکمت ایرانی سلاحی بود که در تعلیق نه جنگ نه صلح هرگز غلاف نشد.

تمدنی که در تعلیق شکوفا شد
وضعیت نه جنگ نه صلح برای ایران بیش از آنکه یک بحران ساده باشد یک صافی سخت و تمدن‌ساز بوده است. واکنش اصیل ایرانی فارغ از سلسله‌ها و حکومت‌ها به این شرایط خلق یک هنر متعالی در مدیریت هوشمندانه بر ذخایر حیاتی ملی بود. نه جنگ نه صلح دکترین سیاسی ایران نیست بلکه پروژه تاریخی استقامت و معماری بقای آن است تمدنی که در غبار این تعلیق دائمی نه تنها تسلیم نشد، بلکه آموخت که چگونه به زندگی تلاش و علم معنایی عمیق‌تر بخشد و اینگونه مرزهای اصالت خود را به ورای جغرافیای سیاسی تحمیل کرد. پیشرفت برای هویت ایرانی اسلامی توقف‌پذیر نیست!
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.