آگاه: این نوع بانکداری، علاوه بر کارکرد مالی، بُعد فرهنگی و اجتماعی عمیقی دارد و میتواند به تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی منجر شود. قرضالحسنه در فقه اسلامی بر پایه اصل عدم بهره و نیت قربت الیالله شکل گرفته است. قرآن کریم در آیاتی چون «مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا...» فلسفه این عمل را به عنوان تجلی ایمان و احسان معرفی میکند. از اینرو، بانکداری مبتنی بر قرضالحسنه نه یک ابزار صرفا اقتصادی، بلکه یک نهاد تربیتی و اجتماعی محسوب میشود که در جهت کاهش فقر، ارتقای کرامت انسانی و تزکیه جامعه اسلامی گام برمیدارد.

تبلور و تکوین ارزشها و الگوهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مدنظر دین مبین اسلام در جامعه ما، نه فقط یک مطلوبیت، بلکه یک نیاز اساسی محسوب میشود و اساسا یکی از اصلیترین مسئولیتهایی که بر دوش دلدادگان گفتمان انقلاب اسلامی سنگینی میکند، عینیتسازی همین الگووارههایی است که سعادت دنیوی و اخروی انسانها را بر اساس قول و وعده الهی تضمین میکند. قطعا یکی از مصادیق این موضوع، فرهنگ مانا و پویای قرضالحسنه است. در قرآن کریم و سیره اهل بیت علیهمالسلام، هر کجا نام قرضالحسنه بیان میشود، درکنار آن از اجر مضاعف یاد میشود. اجر و پاداشی که قرضدهنده و قرضگیرنده هر دو از آن بهره خواهند برد. زمانی که فرهنگ قرضالحسنه در محیط و بستری فراتر از مراودات فردی، یعنی مناسبات اجتماعی جاری شود، قطعا آثار و برکات آن شامل کل جامعه و افراد خواهد شد. بنابراین، قرضالحسنه را صرفا نمیتوان در زندگی فردی شهروندان محدود ساخت و بسط و تعمیق آن از سطح فردی به اجتماعی، بیانگر همان نگاه صحیح و جامعنگرانه نسبت به این فرهنگ پویاست.
اهمیت و جایگاه بانکداری اسلامی
«بانکداری اسلامی» هم به عنوان یک مفهوم و هم مصداق، بایستهها و ثوابت معینی دارد که در همه کشورهای مسلمان قابل احصا است. بانکداری اسلامی، بانکداران را موظف میسازد تا قوانین اسلامی را در فعالیتها و خدمات خود از جمله تعریف و توزیع اعتبارات و معاملات بانکی رعایت کنند. با این حال، بانکداری اسلامی در عرصه بینالمللی و در بین کشورهای مسلمان، از «اطلاق» برخوردار نیست. برخی از بانکهای مسلمان، در حوزه بانکداری اسلامی بیشتر قوانین و هنجارهای مترتب بر بانکداری اسلامی را مدنظر قرار داده و برخی دیگر کمتر. به عبارت بهتر، برخی بانکها بیشتر در تطبیق ساختار اعتباری و معاملاتی خود با اصول کلان وثابت بانکداری اسلامی بیشتر موفق بودهاند.
زمانی که به مفهوم «بانکداری اسلامی» قید «بینالمللی» یا «منطقهای» افزوده شود، دیگر از بانکهای اسلامی به مثابه «واحدهای مستقل» سخن نمیگوییم. در یک نگاه ملموس، میتوان بانکداری اسلامی بینالمللی را به خمیرمایه و نیرومحرکه یک «منظومه اعتباری» تشبیه کرد که قدرت پیوند بانکها در کشورهای مسلمان را بر اساس انگارهها، پیشفرضها، ثوابت واصول بانکداری اسلامی را داراست. در این ساختار، بانکهای اسلامی در تعامل با یکدیگر قرار داشته و به عنوان اجزای یک شبکه با ماهیتی معین (برمبنای بانکداری اسلامی) یکدیگر را تکمیل و تقویت میکنند. اما سوال اصلی اینجاست که در شکلدهی این شبکه بانکی، چه بایستهها و ملزوماتی درکنار یکدیگرقرار گیرند و از تعامل و بر هم کنش آنها، شبکه بانکی قرضالحسنه اسلامی خلق شود؟ میتوان این بایستهها را به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
۱ -تکیه بر اصالت قرضالحسنه: همانگونه که اشاره شد، در این خصوص لازم است ارزشها و ثوابت مفهومی و مصداقی را در میان کشورهای مسلمان و بانکهای اسلامی در سرتاسر دنیا تقویت کرد. یکی از این مفاهیم «قرضالحسنه» است که «دال مرکزی» مفهوم «بانکداری اسلامی» محسوب میشود. کمترین شبههای وجود ندارد که بانکداری اسلامی بدون تکیه بر مبادلات اعتباری قرضالحسنه، به معنای کالبدی بدون روح است. بنابراین، در اینجا «قرضالحسنه» بودن بانکهای اسلامی، یک «بایسته» است نه «مزیت»! پس شبکه بانکداری اسلامی در کشورهای مسلمان باید حول مفهوم قرضالحسنه و کارکرد آن شکل گیرد. در اینجا حتی میتوان بانکداری اسلامی را معادل و مترادف با بانکداری قرضالحسنه قلمداد کرد.
۲-تکیه برمولفههای بینالمللی در مقابل مولفههای بومی: قطعا میان «بانکداری اسلامی» و «بانکداری اسلامی بینالمللی» به لحاظ ماهوی تفاوتی وجود ندارد اما در شکل اعمال و اجرای آنها تفاوتهایی وجود دارد. زمانی که یک بانک قرضالحسنه مقید به مکان جغرافیایی خاص خود به ارائه خدمات به مشتریان میپردازد، قطعا قیود بومی، محلی و منطقهای را باید در ریلگذاری بانکی و اعتباری خود لحاظ کند. اما زمانی که دامنه بانکداری اسلامی از محدوده جغرافیایی یک کشور فراتر میرود، دیگر آن «قیود داخلی و ملی» جای خود را به «دغدغههای مشترک بینالمللی» خواهد داد. دومین گام در شکلدهی بانکداری اسلامی بینالمللی، تکیه بر «نقاط اشتراک بانکهای قرضالحسنه» در ابعاد گوناگون و همپوشانی آنها حول همین نقاط مشترک است.
۳-شناسایی فرصتها و تهدیدهای جمعی : یکی از فواید شکلگیری شبکه «بانکداری اسلامی بینالمللی»، امکان بالقوه دفع تهدیدات مشترک این بانکها در سایه همافزایی و همکاری با یکدیگر است. یکی از این تهدیدات، مربوط به تحریم بسیاری از بانکهای منطقه توسط دشمنان جهان اسلام است. طی سالهای اخیر، بسیاری از بانکهای اسلامی در کشورهایی مانند لبنان، ایران، سوریه، عراق و ترکیه مورد تحریمهای مستقیم یا غیرمستقیم غرب قرار گرفتهاند. بهانههای غرب برای تحریم بانکهای مسلمان، بیارتباط با تنشزایی مزمن آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان این دو نیست. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که واشنگتن و متحدان آن روزبهروز در حال تقویت و ارتقای ابزارهای تحریم بانکی-اعتباری خود علیه کشورهای مسلمان هستند. اتصال بانکهای اسلامی به یک شبکه واحد، قطعا قدرت مواجهه و تابآوری آنها در برابر این تحریمهای هدفمند را به مراتب بیشتر ساخته و قدرت مانور و ریسکپذیری دشمنان را در این عرصه کاهش خواهد داد. بنابراین، ایجاد شبکه بانکداری اسلامی بینالمللی به طورمستقیم «قدرت اعتباری بانکهای اسلامی» را هم در «دفع تهدیدها» و هم در «خلق فرصتهای مشترک» افزایش خواهد داد.
بانکداری اسلامی قرضالحسنه، اگر در قالب یک شبکه اعتباری بینالمللی تبلور پیدا کند، به صورت ذاتی فرصتزاست زیرا «اعتماد عمومی» مردم و حتی غیر مسلمانان ساکن کشورهای اسلامی نسبت به ساختار بانکی بدون ربا و سالم، منجر به «جذب سرمایه» و درنتیجه «عینیت یافتن ابتکارات جمعی» درمسیر رسیدن به «سود مشترک» است.
۴- از «همکاری محدود» تا «همافزایی مطلق»: تعریف نحوه و حدود همکاری بانکهای قرضالحسنه و اسلامی با یکدیگر، دغدغه دیگری است که باید روی آن به صورت ویژه متمرکز بود. در این خصوص، سه ملاحظه مهم وجود دارد که به صورت سلسلهوار عبارتند از: ۱-۴: روابط بانکها در شبکه بینالمللی بانکداری قرضالحسنه اسلامی، میتواند از «همکاری محدود» آغاز شود و به «همافزایی مطلق» ختم شود. همافزایی مطلق بانکها، شامل ارتقای ظرفیتهای اعتباری بین بانکی مشترک، تعیین منافع اعتباری و مالی مشترک، برگزاری جلسات و کارگاههای آموزشی مشترک با هدف ارتقای سطح آگاهی مدیران بانکی در عرصه بانکداری اسلامی بینالمللی، هدفگذاریهای کوتاه مدت و میان مدت بین بانکی برای سرمایهپذیری و سرمایهگذاری مشترک بانکهای مسلمان، ارتقای دانش عمومی در سطح بینالمللی در حوزه قرضالحسنه، عملیات آگاهسازی و اقناع مشترک افکار عمومی (در فضای بینالمللی) در خصوص فواید بانکداری قرضالحسنه و تبادل تجربیات گذشته و آیندهپژوهی و آیندهنگاری در حوزه بانکداری اسلامی بینالمللی است.
۲-۴: اگر تنها و صرفا یکی از این موارد فوق محقق شود، «همکاری محدود» شکل میگیرد و هر اندازه این مولفهها تقویت و افزوده شود، به نقطه «همپوشانی مطلق» نزدیکتر میشویم. بدیهی است که ارتباطات درون شبکهای در ساختار بینالمللی بانکداری قرضالحسنه، از ابتدا با «همپوشانی مطلق بانکهای اسلامی» شکل نمیگیرد و گذشت زمان و افزایش ظرفیتها، این روابط را گستردهتر ساخته و به سوی نقطه نهایی و مطلوب سوق خواهد داد.
۳-۴: شبکه بانکداری قرضالحسنه بینالمللی به لحاظ «تعداد بازیگران» و «کارکرد جمعی» محدود نیست. بنابراین ما با شبکهای مواجه هستیم که قدرت «انعطافپذیری» و «انبساط» دارد. این انبساط، هم در قبال افزایش اعضای این شبکه و هم هدفگذاریهای عملیاتی جمعی اعضای این شبکه قابل تصور و تصدیق خواهد بود.
فرصتی مشترک برای کشورهای مسلمان
بانکداری اسلامی نه تنها در داخل کشورمان یک ضرورت (و نه صرفا مطلوبیت) محسوب میشود، بلکه میتواند تبدیل به یک الگوی همکاری اقتصادی -اعتباری در کشورهای اسلامی شود. مبانی دینی مشترک و نیاز مبرمی که نسبت به همافزایی کشورهای مسلمان در دفع تهدیدات اقتصادی از سوی دشمنان بیرونی وجود دارد، این مسیر را هموارتر میسازد. در این خصوص کافی است ظرفیتهای بالقوه و بالفعل موجود را احصا، تجمیع و در راستای عملیاتی ساختن منظومهای عمیق و پویا از آن بهره جست. این فرصت مشترک اکنون برای همه کشورهای مسلمان وجود دارد و یکی از اصلیترین وظایف دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان تبدیل آن به یک «دغدغه راهبردی-عملیاتی» است.
نظر شما