آگاه: این نسخههای بازآراییشده صرفا در ادامه همان سیاست دیرینهای است که امنیت رژیم اسرائیل را اصل ثابت میگیرد و حقوق ملت فلسطین را متغیری ثانویه، قابل حذف و معامله میبیند. پروژه جدید آمریکا که این بار با ادبیات نیروی تثبیت بینالمللی، شورای صلح و وعدههای مبهم درباره احتمال تشکیل دولت فلسطین در آینده بستهبندی شده در واقع همان برنامهای است که دهههاست با اسامی مختلف بر میز مذاکرات گذاشته میشود. از خاورمیانه جدید تا راهحل امنیت محور، از طرحهای کلینتون تا نقشهراه بوش و معامله قرن ترامپ؛ همگی حول یک محور شکل گرفتهاند: خلع سلاح مقاومت، تقسیم سرزمین، نظارت امنیتی دائمی و تبدیل فلسطین به واحدی وابسته و بیقدرت. طرح تازه شورای امنیت نیز تفاوت ماهوی با نمونههای پیشین ندارد و حتی در برخی بندها صریحتر از قبل، منافع اسرائیل را در اولویت مینشاند. نیروی تثبیت بینالمللی که آمریکا پیشنهاد میدهد، نه نیرو برای حفاظت از مردم غزه، بلکه سازوکاری برای تحکیم کنترل امنیتی رژیم اشغالگر است. حضور این نیرو، در کنار همکاری مستقیم با اسرائیل و مصر، عملا به معنای حذف ابزار دفاعی فلسطینیان است؛ زیرا هیچ ملتی بدون توان دفاعی نمیتواند از حق تعیین سرنوشت سخن بگوید. خلع سلاح مقاومت با ادبیات زیبا، همان چیزی است که اسرائیل در میدان جنگ به آن نرسیده و اکنون تلاش میکند با ابزار حقوقی و سیاسی در نیویورک بر آن مسلط شود. از سوی دیگر، شورای صلح یا نهاد حکمرانی انتقالی که آمریکا برای غزه طراحی کرده، نه برآمده از صندوق رأی فلسطینیان است و نه حتی با مشارکت فعال آنان. این ساختار یک قیمومیت بینالمللی با محوریت واشنگتن است؛ نسخهای که پیش از این در برخی کشورهای بحرانزده تجربه شد و نتیجه آن نه ثبات بود و نه استقلال. چنین مدلی، غزه را به واحدی تحت مدیریت بینالمللی بدل میکند که مأموریت اصلی آن تامین امنیت اسرائیل عنوان شده است، نه پیشبرد حقوق ملت فلسطین. جالب آنکه حتی بند اشاره به تشکیل کشور فلسطین که برخی رسانههای غربی آن را امتیازی تاریخی جلوه دادهاند در متن قطعنامه به آیندهای نامشخص حواله شده و مشروط به اصلاحات تشکیلات خودگردان و آغاز بازسازی است؛ شرطهایی که سالهاست بهانهای برای به تعویق انداختن حق استقلال فلسطین بوده است. رژیم اسرائیل نیز بیپرده میگوید که با تشکیل چنین کشوری مخالف است؛ بنابراین حتی همین وعده مبهم نیز ضمانت اجرایی ندارد. فاصله عظیم میان ادعاهای واشنگتن و واقعیتهای میدانی، در واکنش گروههای فلسطینی بهویژه جهاد اسلامی آشکار شد. آنها این قطعنامه را نه گامی به سوی صلح، بلکه مشارکت در دستورکار اسرائیل برای جداکردن غزه از بقیه سرزمین فلسطین، خلع سلاح مقاومت و تثبیت محاصره دانستند. این اعتراض تنها موضع یک گروه نیست؛ بازتاب احساسی است که در میان بخشهای بزرگی از جامعه فلسطین وجود دارد: اینکه طرحهای غربی در نهایت برای فلسطینیان مدیریت بحران میکنند، نه حل بحران. حقیقت این است که هیچ طرحی که بر پایه امنیتمحوری به نفع اشغالگر و بیتوجهی به حقوق بنیادین ملت فلسطین نوشته شود، نمیتواند پایدار باشد. غزه امروز، پس از فداکاری
و خون دل دهها هزار انسان، بیش از هر زمان ثابت کرده که آینده این سرزمین نه در اتاقهای بسته نیویورک، بلکه در اراده مردم آن رقم میخورد. تا زمانی که غرب طرحهای کهنه را با بستهبندی تازه عرضه میکند، راهحل واقعی همچنان دور خواهد ماند.
۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۱
کد خبر: ۱۸٬۰۶۲
تصویب قطعنامه پیشنهادی آمریکا درباره غزه در شورای امنیت سازمان ملل، بار دیگر پرده از واقعیتی برداشت که ایران و بسیاری از تحلیلگران سالهاست درباره آن هشدار میدهند: هیچیک از طرحهایی که واشنگتن و پایتختهای غربی با عنوان راهحل، آتشبس پایدار یا بازسازی غزه ارائه میکنند، طرحی نو و مستقل نیست.
نظر شما