۲ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۹
کد خبر: ۱۹٬۰۵۸

انقلاب اسلامی و رشد توسعه انسانی

کوثر طالشی _ آگاه مسائل سیاسی
انقلاب اسلامی و رشد توسعه انسانی

آگاه: انقلاب‌ها در تاریخ بشر همواره نقطه‌های عطفی برای تغییر مسیر جوامع بوده‌اند. انقلاب صنعتی با دگرگونی در تولید و زندگی روزمره، انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی آمریکا و فرانسه با بازتعریف مفهوم آزادی و عدالت و انقلاب‌های قرن بیستم همچون ایران با طرح افق‌های تازه‌ای از عدالت اجتماعی و استقلال، هر یک نشان دادند که تحول بنیادین می‌تواند موتور حرکت جامعه باشد. حال پرسش اصلی این است که شاخص‌های توسعه انسانی در دو دوره پهلوی و پس از انقلاب اسلامی چه تفاوت‌هایی داشته‌اند و مسیر ایران در آموزش، سلامت، خدمات اجتماعی، عدالت در توزیع منابع و تولید علم چگونه تغییر کرده‌است؟

۱. پهلوی و مدرنیزاسیون
با تشکیل حکومت پهلوی، ایران وارد مرحله تازه‌ای از مدرنیزاسیون شد. دولت تلاش کرد با سرمایه‌گذاری در نهادهای آموزشی، بهداشتی و زیرساخت‌ها، شاخص‌های توسعه انسانی را ارتقا دهد، اما این اقدامات عمدتا در شهرها و برای طبقات برخوردار متمرکز بود و بخش بزرگی از جمعیت، به ویژه روستاییان و زنان، از آن بهره‌مند نشدند. در این دوره، شاخص‌های توسعه انسانی با گزاره‌های ذیل بیان می‌شود: در حوزه آموزش و رشد علمی، ایجاد مدارس و چند دانشگاه اقدامات اولیه‌ای برای توسعه ظرفیت آموزشی و پرورش نیروی انسانی متخصص بود، اما دسترسی به این امکانات یکنواخت نبود. در سال ۱۳۵۵، نرخ باسوادی جمعیت بالای ۱۵ سال حدود ۴۷ درصد بود و در مناطق روستایی به حدود ۳۰ درصد و در میان زنان به کمتر از ۲۰‌درصد می‌رسید. تعداد دانشجویان کمتر از ۲۰۰ هزار نفر بود و دانشگاه‌ها عمدتا در تهران و چند مرکز استان قرار داشتند. با وجود اعزام دانشجویان به خارج، تولید علم داخلی بسیار محدود بود و بخش عمده دانش و فناوری وارداتی بود. این نشان می‌دهد که آموزش و رشد علمی داخلی به اندازه کافی توسعه نیافته و کشور هنوز وابسته به منابع خارجی بود. شاخص سلامت نیز محدود و نابرابر بود. امید به زندگی در سال ۱۳۵۵ حدود ۵۵-۵۴ سال و نرخ مرگ‌ومیر کودکان زیر پنج سال حدود ۱۳۰ در هر هزار تولد زنده بود. شبکه مراقبت‌های اولیه سلامت در مناطق محروم بسیار محدود و خدمات درمانی عمدتا در شهرهای بزرگ متمرکز شده بود. این محدودیت‌ها شاخص سلامت انسانی را پایین نگه داشت و نشان‌دهنده دسترسی نابرابر به خدمات درمانی در سطح کشور بود. در حوزه شاخص خدمات و توزیع منابع نیز سرمایه‌گذاری‌ها عمدتا در تهران و چند مرکز استان متمرکز شده بود و بیش از ۷۰ درصد منابع آموزشی و بهداشتی در این مناطق هزینه می‌شد، در حالی که مناطق محروم دسترسی اندکی به خدمات داشتند. این وضعیت نشان می‌دهد که شاخص توزیع متناسب منابع و شاخص خدمات انسانی نیز در دوره پهلوی محدود و نابرابر باقی ماندند.

۲. انقلاب اسلامی و تحول در توسعه انسانی
در این میان، انقلاب اسلامی نقطه عطفی در مسیر توسعه انسانی ایران بود و سیاست‌ها به گونه‌ای طراحی شد که عدالت اجتماعی، کاهش شکاف‌های موجود و ارتقای شاخص‌های انسانی را هدف قرار دهد. در این دوره، شاخص‌های توسعه انسانی با گزاره‌های ذیل بیان می‌شود و روند بهبود آنها مشهود است. در حوزه آموزش و رشد علمی، توسعه مدارس و دانشگاه‌ها و افزایش دسترسی به تحصیل باعث شد نرخ باسوادی جمعیت بالای ۱۵ سال از ۴۷ درصد در سال ۱۳۵۵ به بیش از ۹۰ درصد در سال‌های بعدتر افزایش یابد و نرخ باسوادی گروه سنی ۱۵-۲۴ سال به حدود ۹۸‌درصد ارتقا یابد. تعداد دانشجویان نیز از کمتر از ۲۰۰ هزار نفر به بیش از ۳ میلیون نفر رسید و تولید علم داخلی افزایش یافت؛ تعداد مقالات علمی، شرکت‌های دانش‌بنیان و نیروی انسانی متخصص رشد قابل توجهی پیدا کرد. برخلاف دوره پهلوی، تولید علم داخلی توانست بخشی از نیازهای کشور را پاسخ دهد و وابستگی به دانش و فناوری وارداتی کاهش یافت. شاخص سلامت نیز به شکل چشمگیری بهبود یافت.توسعه شبکه‌های مراقبت‌های اولیه، واکسیناسیون فراگیر و ارتقای کیفیت خدمات درمانی موجب شد امید به زندگی از حدود ۵۵-۵۶ سال در پیش از انقلاب به ۷۷-۷۸ سال در بعد از انقلاب افزایش یابد و نرخ مرگ‌ومیر کودکان زیر پنج سال از حدود ۱۳۰ در هر هزار تولد به حدود ۱۲-۱۴ در هر هزار تولد کاهش یابد. این روند نشان‌دهنده بهبود شاخص سلامت انسانی و کاهش نابرابری‌های منطقه‌ای در دسترسی به خدمات درمانی است. شاخص خدمات و توزیع منابع نیز با برنامه‌ریزی دقیق بهبود یافتند. توسعه متوازن مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز درمانی در سراسر کشور موجب شد تمرکز منابع در تهران کاهش یابد و مناطق محروم دسترسی بیشتری به خدمات آموزشی و درمانی پیدا کنند. این تغییرات باعث ارتقای شاخص توزیع متناسب منابع و شاخص خدمات انسانی شد و نقش مهمی در ارتقای عدالت اجتماعی ایفا کرد. شاخص توسعه انسانی ایران در سال ۲۰۲۳، به رتبه ۷۵ بهبود یافته‌است. با وجود این پیشرفت‌ها، فشارهای اقتصادی و محدودیت‌های مدیریتی هنوز بر تثبیت توسعه انسانی پایدار اثر دارند و سیاست‌گذاری مستمر و توزیع متوازن منابع برای حفظ دستاوردها ضروری است.

۳. بهره سخن:
مقایسه دو دوره تاریخی نشان می‌دهد که دوره پهلوی با وجود برنامه‌های مدرنیزاسیون و اعزام دانشجو به خارج، شاخص‌های توسعه انسانی مانند آموزش و رشد علمی، شاخص سلامت و شاخص خدمات و توزیع منابع متمرکز، محدود و وابسته به واردات فناوری و دانش خارجی باقی ماندند. پس از انقلاب اسلامی، شاخص‌های توسعه انسانی کشور شامل ارتقای آموزش و رشد علمی داخلی، سلامت، توزیع متناسب منابع و شاخص خدمات، بهبود قابل توجهی یافتند و ایران وارد رده کشورهای با توسعه انسانی متوسط به بالا شد. تثبیت توسعه انسانی پایدار همچنان نیازمند سیاست‌های مستمر، توزیع متوازن منابع و تقویت پیوند میان رشد علمی و اقتصادی است تا دستاوردها به بهبود پایدار کیفیت زندگی در سراسر کشور منجر شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.