۳ دی ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۳
کد خبر: ۱۹٬۱۲۹

جامعه امروز، بیش از هر زمان، نیازمند فعالیتی فرهنگی است که علاوه بر ظاهر شکیل، در عمق وجود مخاطب نیز تاثیر بگذارد و نتایج ملموسی در ساختار فکری و رفتاری آن به ارمغان آورد. در عرصه فرهنگ‌سازی، این تمایز میان «فعالیت نمایشی» و «کار فرهنگی موثر» یک خط فاصله‌گذار حیاتی است.

ضرورت خروج از چرخه نمایش و اقدام صرف

آگاه: متاسفانه، بخش قابل توجهی از برنامه‌های فرهنگی در سال‌های اخیر، صرف تولید صحنه‌هایی برای تصویربرداری و ارائه گزارش‌های ظاهری شده‌اند؛ اقداماتی که اغلب صرفا برای پر کردن تقویم‌ها و توجیه تخصیص بودجه صورت می‌گیرند، بدون آنکه الزاما هدف‌گذاری دقیقی برای تغییر مطلوب در نگرش‌ها یا عادات مخاطبان داشته باشند. کار فرهنگی موثر، عملیاتی است که تاثیر آن فراتر از لحظه اجرا باشد و در بلندمدت، بنیان‌های فرهنگی مطلوب را تقویت کند.
اساس هر کار فرهنگی موفق، تعریف دقیق «هدف» است. فعالیت فرهنگی بدون هدف مشخص، همچون حرکت در مه است؛ ممکن است مسیر طی شود، اما مقصد نهایی نامعلوم باقی می‌ماند. در محیط فرهنگ، اهداف نباید صرفا کلیاتی همچون «ترویج ارزش‌ها» یا «افزایش نشاط اجتماعی» باشند؛ این مفاهیم، اگرچه نیکو، اما فاقد قابلیت پیگیری و سنجش هستند. هدف فرهنگی موثر باید مشخص، قابل مشاهده در رفتار یا گفتمان جامعه و مرتبط با یک تغییر شناختی یا کنشی تعریف شود. برای مثال، به جای هدف کلی «تقویت خانواده»، می‌توان هدف را «افزایش مشارکت فعال پدران در تصمیم‌گیری‌های مربوط به تحصیل فرزندان» تعریف کرد که امکان رصد و پیگیری در بازه‌های زمانی مشخص را فراهم می‌سازد. نکته بنیادین در ادبیات مدیریت فرهنگی نظام، تاکیدی است که بر ضرورت «پیگیری پس از اجرا» وجود دارد. همان‌گونه که رهبر انقلاب مکررا بر این مهم تاکید کرده‌اند، کار فرهنگی یک فرآیند یک‌باره نیست، بلکه یک چرخه مدیریتی کامل است که مرحله پس از اجرا، یعنی ارزیابی و سنجش نتایج، حیاتی‌ترین بخش آن محسوب می‌شود. این پیگیری است که به ما نشان می‌دهد آیا هزینه‌ای که صرف شده، ثمره‌ای داشته است یا خیر. غفلت از این مرحله، یعنی رها کردن برنامه‌ها در میانه راه و از دست رفتن سرمایه‌های انسانی و مادی صرف‌شده.
مشکل اصلی در بسیاری از نهادهای متولی فرهنگ، وجود یک شکاف عمیق میان برنامه‌ریزی اولیه (اهداف تئوریک) و دستاوردهای عملیاتی مشاهده‌شده در بستر اجتماع است. این شکاف به دلیل فقدان انگیزه نیست، بلکه غالبا به دلیل عدم وجود مکانیسم‌های کارآمد برای سنجش اثرات بلندمدت است. برنامه‌ها با نیت‌های عالی طراحی می‌شوند، اما فرآیند اجرای آنها به شکلی متراکم و کوتاه‌مدت تعریف می‌شود که فرصت لازم برای مشاهده تغییرات درونی مخاطب فراهم نمی‌شود. در نتیجه، خروجی کارنامه فرهنگی، فهرستی طولانی از برنامه‌های برگزارشده خواهد بود، نه گزارشی از تغییرات ماندگار در فرهنگ عمومی.
یکی از چالش‌های فکری در این حوزه، نگرانی از تقلیل دادن ابعاد پیچیده فرهنگ به معیارهای صرفا کمی است. این نگرانی به‌حق است؛ فرهنگ فراتر از آمار بازدید، تعداد شرکت‌کنندگان یا حجم تولید محتواست. با این حال، «امکان‌پذیری پیامدسنجی فرهنگی» به معنای تقلیل دادن آن به عدد نیست، بلکه به معنای طراحی ابزارهایی است که بتوانند تغییرات کیفی را به صورت نظام‌مند رصد کنند. این سنجش لزوما نباید عددی باشد؛ می‌تواند مبتنی بر تحلیل محتوای گفت‌وگوها، تغییر در ادبیات رایج جامعه یا مشاهدات میدانی کیفی از میزان تعهد افراد به ارزش‌های مورد نظر در مواجهه با چالش‌های روزمره باشد. پیامدسنجی یعنی داشتن ابزاری که بتواند به پرسش بنیادین پاسخ دهد: «آیا آنچه ما در پی آن بودیم، رخ داده است؟»
در شرایط اجتماعی و اقتصادی فعلی که جامعه با فشارهای متعددی دست و پنجه نرم می‌کند، اجرای کار فرهنگی بی‌اثر، علاوه بر اینکه هدر دادن منابع است، یک ریسک استراتژیک نیز محسوب می‌شود. وقتی زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی نیاز به تقویت و همبستگی دارند، هر فعالیتی که نتواند انسجام فرهنگی و روحی جامعه را افزایش دهد، در واقع فرصت‌های موجود را تضعیف می‌کند. کار فرهنگی در این برهه‌ها باید کارآمدترین ابزار برای ترمیم آسیب‌های اجتماعی و ایجاد انگیزه امیدبخش باشد، نه صرفا فعالیتی تجملی.
ضروری است که نگاه فعالان فرهنگی از «اجرا به هر قیمت» به «تاثیرگذاری هدفمند» تغییر کند. مرحله طراحی باید متضمن مرحله سنجش باشد؛ یعنی برنامه فرهنگی باید با در نظر گرفتن چگونگی ارزیابی موفقیت یا شکست خود، نگاشته شود. سیاستگذاران فرهنگی باید از پروژه‌هایی که فاقد شاخص‌های واضح برای پیگیری پس از اجرا هستند، حمایت نکنند. تمرکز باید بر سرمایه‌گذاری در فرآیندهای نظارتی دقیق و آموزش نیروهای متخصص در زمینه ارزیابی کیفی و کمی اثرات فرهنگی باشد. در نهایت، موفقیت یک کار فرهنگی با تعداد حضار در مراسم، مشخص نمی‌شود بلکه با میزان ماندگاری پیام و میزان تغییر ملموس در زیست فرهنگی مخاطبان سنجیده می‌شود. اگر چرخه طراحی، اجرا و پیامدسنجی به درستی طی نشود، هر تلاشی در حوزه فرهنگ، محکوم به تکرار بیهوده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.