آگاه: گفتوگوها در حالی به راندِ چهارم رسید که هیات نمایندگی ایران از ابتدای ورود به مذاکرات با حسننیت، چارچوبهای مشخصی را بر اساس مواضع اصولی کشورمان وفق حقوق بینالملل در حوزه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و پایان تحریمهای غیرقانونی تعیین و جدیت خود را برای گفتوگوهایی نتیجهمحور برای نیل به تفاهمی عادلانه، معقول و پایدار نشان داد و در این مسیر با قوت و قدرت ثابتقدم خواهد ماند.
نمیتوان به «اروپای بدعهد» امیدوار بود
البته از زمانی که گفتوگوها بین تهران و واشنگتن کلید خورد، بحثی مبنی بر حضور و نقشآفرینی اروپاییها هم در میز مذاکرات مطرح شد، با این حال جمهوری اسلامی ایران سه دور از مذاکرات را با وساطت عمان به صورت غیرمستقیم با آمریکا انجام داد و سرانجام ایران و تروئیکای اروپایی همزمان با حضور هیات ایرانی در رم در تاریخ ۱۳ اردیبهشت برنامهریزی برای برگزاری دور جدیدی از گفتوگوها در سطح معاونان وزرای خارجه را انجام داده بودند که باتوجهبه تعویق زمان برگزاری دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا این دیدار نیز به زمان دیگری که تاریخ آن متعاقبا اعلام خواهد شد، موکول شد؛ اما با تجربهای که حاصل شد، نمیتوان به «اروپای بدعهد» امیدوار بود، ازاینرو نقش آنها در میز مذاکرات پررنگ نیست.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه چهارشنبه هفته گذشته ضمن بیان این مطلب در حاشیه جلسه هیات دولت، گفت: سه کشور اروپایی به نظر من به خاطر سیاستهای غلطی که اتخاذ کردند در حال حاضر نقششان کمرنگتر شده است. اروپا چه کرد که امروز به عنوان یک بازیگر در متن گفتوگوها ایفای نقش نمیکند؟
مُروری بر تحرکات اروپاییها نشان میهد، دیگر نمیتوان به آنها بهعنوان یک بازیگر مستقل در عرصه جهانی نگاه کرد. کشورهای اروپایی نهتنها هیچ نقشی مستقل و جدای از ایالات متحده در سیاستهای جهانی ایفا نمیکنند، بلکه بهوضوح شاهد آن هستیم که خود را در سایه آمریکا تعریف میکنند و هیچگونه ارادهای مستقل از دولت آمریکا از خود ندارد. ضمن آنکه در طول دهههای اخیر، کشورهای اروپایی همواره به تبعیت از سیاستهای آمریکا در مسائل جهانی ظاهر شدهاند و هرگز نتوانستهاند در کنار آمریکا یک قطب جدی در سیاست بینالملل تشکیل دهند.
این در حالی است که در دنیای امروز، قدرتهای نوظهور و غیرغربی بهویژه چین، روسیه در حال بازیکردن نقشهایی مستقل و با ارادهای قویتر در سطح جهانی هستند. این کشورها نهتنها خود را از وابستگی به آمریکا رها کردهاند بلکه باتوجهبه ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بهطور فزایندهای در حال تشکیل ائتلافهای مستقل و قدرتهای جهانی هستند. در همین حال، کشورهای اروپایی همچنان در حال پیروی از سیاستهای واشنگتن هستند و هیچگونه ابتکار عمل مستقلی از خود نشان نمیدهند.
تاریخ بدعهدی اروپاییها
یکی از نمونههای بارز بدعهدی اروپا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در موضوع مذاکرات هستهای بود. برای خلف وعده اروپا باید تاریخ را ورق زد و به دهه ۸۰ برگشت. پس از امضای «بیانیه تهران» در ۲۹ مهرماه سال۸۲ و پذیرش «تعلیق داوطلبانه و موقت تمام فعالیتهای هستهای صلحآمیز مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری اورانیوم، برای اعتمادسازی» انتظار خیلیها این بود که ایده دولت وقت به ثمر بنشیند و نمایندگان سه کشور اروپایی، زمینه بستهشدن و عادیسازی پرونده هستهای ایران در آژانس و جلوگیری از ارجاع آن به شورای امنیت را فراهم کنند.اما زیادهخواهی طرف مقابل و پیشروی آنها در مقابل عقبنشینی مصلحتجویانه ایران، آمال خوشبینانه را به هم ریخت. وزرای خارجه سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه چندی بعد از توافق سعدآباد و در مذاکرات بروکسل توافق کرده بودند که برای بستهشدن پرونده هستهای ایران در نشست ژوئن (خرداد ۸۳) تلاش کنند، اما نهتنها تلاشی نکردند و آن را به نشست ماه سپتامبر (شهریور۸۳) موکول کردند، شورای امنیت سازمان ملل هم در اواخر خرداد ۸۳ با تصویب یک قطعنامه ضدایرانی، خواستار آن شد تا ایران علاوهبر خودداری از تولید برخی قطعات با کاربری دوگانه، طراحی تاسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان و احداث رآکتور تحقیقاتی آبسنگین اراک را هم متوقف کند!
یک روز پس از این قطعنامه، حسن روحانی، رییس تیم مذاکرهکننده هستهای که بهتازگی روایت جدیدی از دلایلی که منجر شد هدایت تیم ایرانی را برعهده بگیرد بیان کرد، در نشست خبری با رسانهها، با یادآوری این نکته که جمهوری اسلامی غیر از بیانیه تهران در فوریه نیز با اروپاییها توافقاتی داشته، از شرط بستهشدن پرونده ایران در اجلاس ژوئن شورای حکام یاد کرد و گفت: «اروپاییها همچنان میگویند ما هنوز به معاهداتمان پایبندیم و در ماههای آینده تلاش میکنیم پرونده ایران بسته شود، اما این کافی نیست؛ ما انتظار دیگری از طرف اروپایی داشتیم.»
برجام و بازی اروپایی در زمین آمریکا
اما این همه ماجرا نبود! ادامهیافتن روند پیشروی غیرمنطقی و زیادهخواهانه اروپاییها که آن روز طرف حساب دولت وقت ایران بودند و عملنکردن به وعدههای «بیانیه تهران» باعث شد تا در تابستان ۱۳۸۴ سران نظام تصمیم به ازسرگیری فعالیتهای هستهای کشور و توقف روند عقبنشینی بگیرند.
ماموریت روحانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییس تیم مذاکرهکننده با تشکیل دولت نهم به ریاست محمود احمدینژاد پایان یافت و علی لاریجانی و پس از او سعید جلیلی مدیریت مذاکرات را عهدهدار شدند و به مدت هشت سال مسیر جدیدی از سوی ایران در مذاکرات ادامه یافت. در نهایت شیخ دیپلمات در سال ۹۲ با رای مردم رییسجمهور ایران شد و باز گفتوگوها با آمریکا و اروپا از سر گرفته شد و به توافقنامهای به نام برجام [برنامه جامع اقدام مشترک] ختم شد. در برجام نیز باز اروپایی بدعهدی خود را تکرار کرد. ۲۷ مهر ۹۹ (۱۸ اکتبر) اعلام شد که تحریمهای تسلیحاتی ایران برای سلاحهای متعارف لغو و از این پس ایران میتواند در سطح بینالملل خریدوفروش سلاح داشته باشد؛ اما در بیانیهای که سه کشور اروپایی در تاریخ ۳۰ خرداد ۹۹ (۳۰ ژوئن) منتشر کردند، این نکته یادآوری شد که تحریمهای تسلیحاتی اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۲۳ ادامه خواهد داشت.
در سال ۲۰۰۷ زمانی که شورای امنیت قطعنامه ۱۷۴۷ را برای گسترش تحریم تسلیحاتی ایران تصویب کرد، در بند ۶ این قطعنامه فروش هرگونه سلاح و یا کمک به خرید آن اعم از بالگرد، هواپیما، تانک و یا ناوهای سنگین نظامی ممنوع شد. در همان سال، اتحادیه اروپا برای اجرای قطعنامه، قوانینی را وضع کرد که قسمتی از آن به شرح زیر است: ممنوعیت فروش تسلیحات و هر نوع مواد مرتبط با آنها از جمله اسلحهها و تجهیزات، وسائل نقلیه و تجهیزات نظامی، تجهیزات شبهنظامی و قطعات یدکی برای موارد فوقالذکر. هر چند اروپا هم بعد از خروج آمریکا از برجام به طور کامل از تحریمهای آمریکا تبعیت کرده است، اما اعمال تحریم آنها بر خلاف تعهد اروپا در بند ۲۶ و ۲۷ برجام بود.
همچنین اتحادیه اروپا در بیانیه ضمن انتقاد از ایران به دلیل کاهش تعهدات هستهای، مدعی شد: تعهدات خود را در چارچوب برجام انجام داده و حتی اینستکس را برای ایران راهاندازی کرده است. این ادعاها در حالی بیان شد که اروپا نهتنها اقدامی در جهت کاهش اثرات تحریمی آمریکا انجام نداد، بلکه کاملا در چارچوب قوانین تحریمی آمریکا عمل کرد.
برایناساس اقدامات کشورهای اروپایی در مواجه با تحریمهای آمریکا و مواضع مقامات اروپایی در رابطه با انگیزه تمدید تحریمهای تسلیحاتی، بهخوبی نشان میدهد که اروپا نه استقلال اقتصادی و نه استقلال سیاسی دارد و تنها در کنار آمریکا در روندها و بحرانهای جهانی ظاهر میشوند. همانطور که تاکید شد، قدرتهای نوظهور غیرغربی در حال شکلدهی به نظم جدید جهانی هستند و اروپا باید بداند که در عرصههای مختلف جهانی، نباید بیش از این خود را در کنار آمریکا قرار دهد.
نظر شما