آگاه: اما پرسش جدی این است: آیا حضور اروپا در مذاکرات ایران و آمریکا واقعاً یک ضرورت است یا نمایشی برای حفظ اعتبار فرسوده سران کشورهایی که در دهههای اخیر نه تنها به وعدههایشان پایبند نبوده، بلکه گاه به عاملی برای تشدید بحران تبدیل شدهاند؟ برای روشن شدن این موضوع باید به این سوال پاسخ داد که رفتار اروپا در طول سالهای اخیر در قبال ایران چگونه بوده است؟ اروپاییها پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۵، با شعار تعهد به تعهدات به ایران اطمینان دادند که با وجود خروج یکجانبه آمریکا از این توافق در دوره ترامپ، از حقوق اقتصادی تهران دفاع خواهند کرد. اما واقعیت این بود که اروپا نه تنها نتوانست سازوکار مالی موثری مانند «اینستکس» (INSTEX) را عملیاتی کند، بلکه در سایه ترس از واکنش واشنگتن، به صورت غیرمستقیم به تحریمهای آمریکا علیه ایران پیوست. حتی برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه، با بلوکه کردن داراییهای ملت ایران یا محدود کردن مبادلات بانکی، عملاً به جای حمایت از برجام، به ابزاری برای تنگتر کردن حلقه فشار بر مردم ایران تبدیل شدند. اکنون در شرایطی که ایران و آمریکا به صورت غیرمستقیم در حال رایزنی برای رسیدن به توافقی جدید هستند، اروپا با اصرار عجیبی خواهان نشستن پای میز مذاکرات دوطرفه است. این درخواست در حالی مطرح میشود که مقامات کشورمان بارها تاکید کردهاند اولویت اصلیشان لغو تحریمها و دریافت تضمینهای عملی است، نه تکرار تجربه شکستخورده برجام. سوال اینجاست: اروپا با سابقه نقض تعهدات و عدم اتخاذ مواضع مستقل از واشنگتن، چه ارزش افزودهای میتواند به فرآیند مذاکرات بیفزاید؟ چرا اروپا، بازیگری بدون قدرت اثرگذاری است؟ در پاسخ باید به موارد زیر اشاره کرد:
۱. وابستگی به آمریکا: اتحادیه اروپا بهرغم ادعای استقلال عمل، در مسائل امنیتی و اقتصادی همچنان دنباله رو واشنگتن است. نمونه بارز آن همراهی بیچون و چرای آلمان و فرانسه با تحریمهای آمریکا علیه ایران بود که عملاً برجام را به سندی بیخاصیت تبدیل کرد.
۲. انشقاق داخلی: اروپا حتی در درون خود نیز بر سر نحوه تعامل با ایران یکصدا نیست. در حالی که کشورهایی مانند اتریش یا نروژ تمایل به تنشزدایی دارند، دولتهایی مانند انگلیس یا برخی احزاب در آلمان مواضعی خصمانهتر اتخاذ میکنند. این ناهماهنگی، امکان اتخاذ یک استراتژی منسجم را از اروپا سلب کرده است.
۳. عدم اعتماد ایران: از دید تهران، اروپا نه یک شریک قابل اعتماد که بازیگری فرصتطلب است که تنها به دنبال منافع کوتاه مدت خود است. رفتار دوگانه اروپا در قبال نقض حقوق بشر در غرب آسیا در مقایسه با سکوت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و سوریه، این بیاعتمادی را تشدید کرده است.
مسئله بسیار مهم این است که اروپا یا باید رفتارش را تغییر دهد یا به حاشیه برود. اگر اروپا واقعاً خواهان نقشی موثر در منطقه است، باید پیش از هر چیز به بازسازی اعتبار از دست رفتهاش بپردازد. این امر تنها با اقدامات عملی ممکن است: لغو تحریمهای یکجانبه، جبران خسارات ناشی از کارشکنیهای گذشته و اتخاذ مواضع مستقل از واشنگتن. در غیر این صورت، اصرار بر حضور در مذاکرات ایران و آمریکا نهتنها کمکی به فرآیند صلح نخواهد کرد، بلکه میتواند به عاملی برای تاخیر در رسیدن به توافق تبدیل شود. اروپا باید انتخاب کند: یا به بازیگری صادق و مستقل تبدیل شود، یا بپذیرد که در نظم جدید جهانی، در پرونده ایران روزبهروز نقش کمرنگتری خواهدداشت.
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۴
کد خبر: ۱۳٬۰۵۵
در میانه تلاطمهای سیاسی غرب آسیا، جنگ رسانهای ترامپ و تنشهای فرساینده بین ایران و آمریکا، اروپا همچنان اصرار دارد خود را بهعنوان میانجی ضروری در هر مذاکره ممکنی جا بزند.
نظر شما