آگاه: دکتر محسن الویری، رییس گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم (ع) و دکتر حبیبالله بابایی، رییس گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی، در نشستی که در محل دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد، در بررسی جامعی از نقاط قوت و تهدیدات پیش روی تمدن ایرانی از یک سو به ظرفیتهای بینظیر این تمدن در مواجهه با تهدیدات تاریخی اشاره کرده و از سوی دیگر تهدیدات معاصر آن را از ضعف بینش تمدنی گرفته تا چالش سکولاریسم تکثرگرا تشریح کردهاند.
پنج ویژگی بنیادین تمدن ایرانی و راهکارهای مقابله با تهدیدات معاصر
دکتر محسن الویری، رییس گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم، با اشاره به اهمیت هویت و تمدن در تقویت امید در جامعه بهویژه در میان جوانان به بررسی نقاط قوت و تهدیدات این حوزه پرداخته است. وی معتقد است که هویت و تمدن ایرانی با تکیه بر ظرفیتهای عمیق تاریخی، دینی و فرهنگی پتانسیل بالایی برای پیشرفت و غلبه بر چالشها دارد. الویری در ادامه با تشریح تجربیات شخصی و علمی خود به دو مقطع کلیدی در زندگیاش اشاره کرد که او را با مقوله هویت درگیر کرد. نخست در دوره دکتری تاریخ و تمدن ملل مسلمان در دانشگاه تهران، مطالعه کتاب «فرهنگ و تمدن ایرانی در عصر انتقال» نوشته مرحوم دکتر محمد محمدی ملایری که به تعامل هویت ایرانی و اسلامی و اثرگذاری میراث تمدنی ایرانی پیش از اسلام بر هویت اسلامی پرداخته بود، توجه او را به این موضوع جلب کرد. دوم همکاری در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و تدوین سند چشمانداز ۱۴۰۴ که ایران را کشوری با هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی معرفی کرد، الویری را بهعنوان مسئول کمیته راهبری فرهنگی به تشکیل حلقهای برای بررسی مفاهیم فرهنگی و تعامل این هویتهای سهگانه سوق داد. این استاد تاریخ در ادامه این دو مقطع را نقاط عطفی در درگیری جدیاش با بحث هویت دانست.
این استاد تاریخ هویت را مقولهای سیال توصیف کرد که از طریق انسجامبخشی درونی و تمایزبخشی بیرونی تعریف میشود و از عواملی مانند زبان، ملیت یا علایق مشترک تشکیل شده است. به گفته وی این عوامل میتوانند بهصورت طولی (مانند تعلق به محله، شهر یا کشور) یا عرضی (مانند علاقه به ورزش یا رشته علمی) عمل کنند و برخی گذرا (مانند حس همدلی موقتی به دلیل شعار مشترک) و برخی ماندگار (مانند نژاد یا ملیت) هستند. برای مثال موفقیت تیم ملی فوتبال میتواند انسجام درونی ایجاد کند، در حالی که هویتهای طولی مانند تعلق به قم یا هویت شرقی، تمایز بیرونی را تقویت میکنند. سیالیت هویت امکان همزیستی بدون تعارض هویتهای مختلف مانند علاقه به تیم ملی و حضور در هیئتهای مذهبی را فراهم میکند. الویری تمدن را برآیند داشتهها (مانند طبیعت و منابع) و آوردههای (مانند تجربهها و باورها) یک واحد اجتماعی بزرگ دانست که تحت تاثیر یک اندیشه تعمیمیافته شکل میگیرد. این اندیشه منطق ترکیب عناصر و نحوه تعامل با دیگران را تعیین میکند مانند استفاده از دریا یا دماوند بهعنوان داشتههای سخت و شعر فارسی یا اندیشه توحیدی بهعنوان آوردههای نرم.
وی در ادامه پنج ویژگی اصلی هویت و تمدن ایرانی را برشمرد. نخست هویتگرا بودن ایرانیان که از کتیبههای باستانی تا دوران معاصر در حفظ خود و تمایز نسبت به دیگری دیده میشود. دوم تمدنساز بودن ایرانیان که در قلمرو تمدن ایرانی از جمله در تاجیکستان در علم، هنر و ساختارهای اجتماعی و حکومتی نقشآفرین بودهاند. سوم خداگرا و توحیدگرا بودن ایرانیان که پذیرش اسلام را تسهیل کرد. چهارم ازخودگذشتگی و همدلی عمیق در انتخابهای تمدنی که در پایبندی به اسلام، مکتب اهلبیت (ع) و پذیرش سریعتر مدرنیته نسبت به جوامعی مانند هند دیده میشود. پنجم قدرت همسانسازی و بومیسازی تهدیدات تمدنی مانند حلکردن تمدن هلنی، حفظ زبان پارسی در برابر فرهنگ عربی و ایرانیزهکردن مغولها که در انقلاب اسلامی و مواجهه با مدرنیته نیز نمود دارد. الویری تاکید کرد که هویت، مقدم بر تمدن است و بهعنوان جوهره اصلی، صفت تمدن را میپذیرد یا رد میکند و با شکلگیری تمدن رابطهای متقابل بین این دو ایجاد میشود.
این استاد تاریخ در ادامه به نقاط قوت هویت و تمدن ایرانی اشاره کرد که شامل چهار عامل کلیدی است؛ باورهای دینی، بهویژه در خوانش مکتب اهلبیت (ع)، ظرفیت عظیمی برای مقاومت و برخورد فعال فراهم میکند. پیشینه تاریخی ایران با وجود فراز و نشیبها و تجربیات سخت، نشاندهنده موفقیت در مسیر تمدنی است که بسیاری از جوامع را از پای درآورده اما ایران همچنان پیش میرود. تجربه پس از پیروزی انقلاب با مقاومت، پایداری و تابآوری مردم تجربهای ارزشمند است که هر روزش معادل سالها چالش در دیگر کشورهاست. همچنین ظرفیتهای تمدنی موجود مانند خانوادهگرایی و احترام به والدین حتی با وجود پدیده طلاق دلبستگی خانوادگی را حفظ کرده است. مواسات مانند کمک خیرین به بیمارستانها و مدارس و اقدامات مردمی در بحرانهایی مانند سیل خوزستان، نشاندهنده روح لطیف ایرانی است که در هنر و رفتار اجتماعی بازتاب دارد. خلاقیت ایرانیان در گرهگشایی و آداب و رسوم غنی نیز از ظرفیتهای فرهنگی برجسته است که نیاز به جهتگیری درست دارد. با وجود این نقاط قوت، الویری به سه تهدید اصلی اشاره کرد. ضعف بینش تمدنی در سطوح خرد و کلان که میتواند زحمات تمدنی را هدر دهد. چالشهای نظری و ادراکی در هویت، بهویژه سرگشتگی بین هویت ملی، هویت دینی و هویت مدرنیته حتی در میان علما و مراجع یک چالش جدی است. عدم درک درست میدان و غفلت از واقعیت جامعه توسط تصمیمگیران باعث ناهمسویی آرمانها و سیاستها با جامعه شده است. این تهدیدات ناشی از ضعف تئوریک، غلبه روایتگری دیگران و عدم پایبندی به اقتضائات مانند قانون اساسی است. اصرار بر غلبه یک خوانش، نبود میدان عادلانه و ویژهخواری به دلسردی منجر شده است.
الویری در پایان راهکارهایی برای رفع این تهدیدات پیشنهاد کرد. تقویت نگاه تمدنی، کنارگذاشتن اصرار بر غلبه یک خوانش و مشارکتدادن همه در تصمیمگیریها برای ایجاد حس شنیدهشدن ضروری است. در برخی موارد نیاز به شوک برای ایجاد تعهد وجود دارد، مانند دلسردی جامعه دانشگاهی در کارگروه علوم تاریخی وزارت علوم که به دلیل احساس اهانت، نیازمند بازسازی اعتماد است. وی تاکید کرد که با تکیه بر نقاط قوت و رفع تهدیدات، میتوان امید و انگیزه را در جامعه بهویژه در میان جوانان تقویت کرد.
از مواجهه ایران با دیگری تا چالش سکولاریسم تکثرگرا
دکتر حبیبالله بابایی، رییس گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی، با اشاره به دغدغههای خود از اواخر دهه ۱۳۷۰ درباره هویت و تمدن ایرانی و نسبت آن با «دیگری»های دینی و تمدنی به بررسی جایگاه ایران در مواجهه با تمدنهای دیگر بهویژه غرب و اسلام پرداخت. وی اظهار کرد که از سالهای ۱۳۷۷ یا ۱۳۷۸ سلسله بحثهای «غربشناسی» و مطالعه تاریخ باستان غرب بهویژه در فضای هلنیستی او را به تامل درباره جایگاه تمدن ایرانی واداشت. در این فضا یونانیان تمدن ایرانی را بهعنوان «دیگری» و رقیب برجسته میکردند، اما کتاب «یونانیان و بربرها» نشان داد که ایرانیان دارای تمدنی رفیع بودند و برچسب «بربر» به آنها اطلاق نمیشد. این موضوع در تحولات غرب باستان، قرونوسطی و دوران جدید نیز قابل ردیابی است. این استاد دانشگاه در ادامه توضیح داد که پرسش از چرایی نزول اسلام در شبهجزیره عربستان به جای ایران، باتوجهبه بستر فرهنگی و تمدنی ایران ذهن او را مشغول کرده بود. ایرانیان با «شعور تمدنی» خود اسلام را نهتنها پذیرفتند، بلکه با قدرشناسی از آن به ماندگاریاش کمک کردند، برخلاف مناطقی که فاقد پیشینه تمدنی بودند. این ویژگی در تبدیل قم از مرکز آیینی زرتشتی به مرکز اسلامی و تاثیر مکتب حله عراق بر فرهنگ ایرانیان برجسته است. بابایی افزود که ایرانیان فرهنگ عربی را در اوج مشکلات پس زدند و این سیر تحولات هویتی، نقطه عزیمتی برای کاوشهای عمیقتر در هویت ایرانی - اسلامی شد.
دکتر بابایی، در ادامه به مفهوم هویت پرداخت و تاکید کرد که هویت بیش از آنکه در عالم فیزیکی و سختافزاری جستوجو شود، در جهان معانی و مفاهیم و از طریق تعیین حدود با «غیر» شکل میگیرد. وی با استناد به سخن یک متفکر مسلمان که میگوید «شیطان از لبههای تیز» دوری میکند، اظهار کرد که تعیین دقیق حدود هویت، ابهام را کاهش داده و امکان جولان شیطان را کم میکند. این استاد دانشگاه در ادامه هشدار داد که عدم تعمیق در مفاهیم، به التقاط تاریخی منجر میشود. برای مثال مقایسههای شتابزده مانند «هیومن دیگنیتی» با وَلَقَدْکَرَّمْنَابَنِیآدَموَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَموَلَقَدْکَرَّمْنَابَنِیآدَم، دموکراسی با «شورا بی نهم» یا آزادی با «حریت»، بدون طی فرآیند لازم به پرشهای مفهومی میانجامد.
وی تاکید کرد که سیاست علمی و پژوهشی باید مکثهای لازم را برای فهم هویت در بستر زمان و مکان پیشبینی کند، زیرا شرایط زمانی و مکانی در تحمل ابعاد «غیری» تاثیرگذار است. بابایی به نقش تنوع در هویت اشاره کرد و گفت که در تعبیر قرآنی، «سُبُل» و «سلام» وقتی فشرده شوند، به «صراط مستقیم» و هویت توحیدی میرسند. وی با استناد به «فلسفه تاریخ» شهید مطهری، مطالعه تمدنهای دیگر مانند امپراتوری روم را برای کشف قواعد انسانی مفید دانست و «غرب انسانی» را بهعنوان ضلعی با قرابتهایی با هویت ایرانی - اسلامی پذیرفت، هرچند هویت تمدنی ایران صرفا با این بعد پوشش داده نمیشود. این استاد دانشگاه در ادامه به تعریف تمدن بهعنوان نظام کلان مناسبات انسانی مبتنی بر عدالت و اخلاق پرداخت و اظهار کرد: هسته مرکزی تمدن نه فناوری یا رفاه، بلکه مسئولیت اخلاقی است که در رفتارهایی مانند عذرخواهی در بازار تهران یا درخواست یک مادر مسیحی در تونس برای تربیت فرزندش مانند همسایه مسلمان دیده میشود. بابایی به نقش هنر بهویژه خط شکستهنستعلیق بهعنوان «خط غزل» یا «خط عشق» در تمدن ایرانی اشاره کرد که نظمی پویا و زیبا ارائه میدهد، اما به دلیل نبود ارتباط میان رشتههای علمی و هنری، امتداد اجتماعی نیافته است. وی افزود که اگر این نظم در جامعه بسط یابد میتواند انعطاف و همزیستی مسالمتآمیز را تقویت کند. بابایی در ادامه به نقش محبت و عشق در فرهنگ ایرانی - اسلامی پرداخت و با استناد به خواجهنصیر در «اخلاق ناصری»، محبت را بر عدالت مقدم دانست، زیرا نیاز به عدالت را کمرنگ میکند. این عشق چه در نسبت با خدا، ائمه، همسایگان یا خانواده، در دنیای آشوبزده امروز چسبندگی اجتماعی ایجاد میکند. وی همچنین به رنج متعالی و حماسی در فرهنگ ایرانی از اساطیر پیش از اسلام تا عاشورای حسینی اشاره کرد که به مقاومت تاریخی و عرفان ایرانیان کمک کرده است. نظم معنوی دیدهشده در اربعین نیز روابط انسانی را بر اساس تعلق به حقیقتی مشترک تنظیم میکند و تنشها را کاهش میدهد.
بابایی به چالش سکولاریسم تکثرگرا در ایران و جهان پرداخت که برخلاف سکولاریسم سنتی، دین را بهعنوان یک آپشن در میان گزینههای متنوع زندگی میپذیرد اما جایگاه تمدنی و محوری آن را به چالش میکشد. وی راهکار این چالش را فعالسازی تنوعات اسلامی دانست که از ظرفیتهای تمدن اسلامی و فرهنگی ایرانی با براهین متنوع فلسفی، علمی، زیباییشناختی، عرفانی، فطری و عامیانه بهرهمیگیرد. این رویکرد دامنه تاثیرگذاری را گستردهتر میکند و ازدسترفتن مخاطبان را کاهش میدهد. این استاد دانشگاه نسل جدید ایران را با ویژگیهایی نظیر ایمان قوی، هوش تمدنی و عاطفی بالا، مهارتهای اجتماعی، سرعت عمل و بهروز بودن، فرصتی تمدنی خواند که نباید با نسلهای کشورهای دیگر مقایسه شود. وی تاکید کرد که این نسل، نشاندهنده تربیت انسان تمدنساز در نیمقرن گذشته است و با ایجاد مسیرهایی برای گفتوگو و فعالسازی پتانسیلها، میتواند ضعفها را برطرف کرده و تحولات تمدنی آینده را رقم بزند. بابایی در پایان ابراز امیدواری کرد که این ظرفیت، آینده ایران و جهان اسلام را درخشانتر کند.
نظر شما