۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۲
کد خبر: ۱۳٬۹۲۶

در ساحت نبردهای نوین، میدان حقیقی قدرت، نه صرفا جولانگاه جنگ‌افزارها، بلکه آوردگاه اراده‌ها، روایت‌ها و راهبردها است. در منازعات تمدنی، هرگاه یک کنش سیاسی امنیتی، از مرز تقابل نظامی عبور کرده و وارد افق معنابخشی به نسبت قدرت و هویت می‌شود. آن لحظه نه «رویداد»، بلکه «حادثه موسس» است؛ آن کنش نه «پاسخ»، بلکه «بازتعریف» است. مواجهه ایران با رژیم صهیونیستی دقیقا در همین سپهر قابل تحلیل است؛ سپهری که در آن، محور تقابل، نه صرف قدرت آتش، بلکه مرجعیت در تعریف قدرت است.

ایران قوی؛ از جغرافیای قدرت تا ژئوذهن مقاومت

آگاه: پاسخ ایران اسلامی به رژیم جعلی صهیونیستی، از آن جنس رخدادهایی است که نه‌فقط در سطح میدان سخت، بلکه در تراز بازتعریف ژئوپلتیک مقاومت و مهندسی مجدد منظومه‌ امنیتی منطقه، باید تحلیل شود. در منطق تمدنی انقلاب اسلامی، اقتدار نه در شلیک، بلکه در مشروعیت شلیک و نه در اصابت، بلکه در اصالت کنش ریشه دارد. آنچه ایران در سحرگاه‌های «وعده صادق» رقم می‌زند، نه فقط عملیاتی در پاسخ به یک جنایت، بلکه گامی در فرآیند تاریخی انتقال مرجعیت امنیت از اردوگاه قدرت مادی به منظومه عقلانیت معنوی است. چرا که در این منظومه نه «قدرت برای بقا»، بلکه «قدرت برای اثبات حق» بنیان تحلیل است. تاسیس چنین گفتمانی، به‌جای آنکه به اقتباس از مدل‌های موازنه‌ قدرت لیبرال مبتنی باشد، بر مدار حکمت فقهی و الهیات مقاومت می‌چرخد. همین امر نقطه برتری ایران در میدان است: دستیابی به مدلی خودبنیاد از بازدارندگی مشروع.

ایران قوی؛ از جغرافیای قدرت تا ژئوذهن مقاومت
در چنین صورتی، میدان جنگ دیگر صرفا جغرافیا درگیری نیست، بلکه مفصل ادراکات است. جنگ از موشک آغاز می‌شود، اما در ذهن پایان می‌یابد. آنکه ذهن‌ها را تصرف کند، ولو در جغرافیا عقب‌نشینی کند، در ساختار تاریخی قدرت پیشروی کرده است. ایران در این مرحله ذهن‌ها را تصرف کرد: ذهن ملت خود، ذهن امت اسلامی و ذهن فروریخته دشمن.
ایران نظام ذهنی‌ای را ویران کرد که سال‌ها مبتنی بر فرضیه‌ شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی بنا شده بود؛ همان انگاره سست‌پایه‌ای که رسانه‌های غربی، همچون کلیسای رسانه‌ای لیبرال، آن را تقدیس کرده بودند. اکنون صدای آژیر در تل‌آویو، نه فقط محصول انفجار بمب‌ها که پژواک انفجار روایت‌هاست.
این تصرف ادراکی، در پرتو هوش رسانه‌ایی رخ داد که برخلاف گذشته، این‌بار بر مدار روایت‌گری آرام، هدفمند و وثیق قرار گرفت. صداوسیما و جریان رسانه‌ای متعهد، به‌درستی از دام هیجان و شتاب‌زدگی گریختند و با تثبیت مرجعیت در روایت اول، بنیان جنگ روانی دشمن را درهم شکستند. این نه فقط یک انتخاب تاکتیکی، بلکه تجسم «فقه روایت در میدان نبرد شناختی» بود. رسانه ملی اگر به‌درستی هدایت شود، خود یک مولفه امنیت ملی است.
در سوی مقابل، رژیم صهیونیستی و اتاق عملیات رسانه‌ای غرب از خلال شبکه‌هایی مزدوری چون «اینترنشنال»، به بازنمایی گزاره‌هایی چون «اختلال در آرامش»، «تشدید شکاف اجتماعی» و «ترس از گسترش درگیری» پرداختند؛ گویی پیروزی را در روایت می‌جویند، نه در میدان. همین مسئله خود اعترافی ضمنی به شکست سخت آنان است. چراکه دشمن وقتی از پیروزی در جبهه سخت مایوس می‌شود، تنها امید خود را در «فرار به روایات» جست‌وجو می‌کند. اینجاست که مفهوم «ایرانِ قوی»، تجلی حقیقتی می‌شود که همزمان در سه لایه ظهور کرده است:
اول: لایه سخت؛ پدافند، موشک، فضای سایبری
دوم: لایه نرم؛ هوش امنیتی اجتماعی، انسجام مردمی، مرجعیت ملی.
سوم:لایه ژئوذهنی؛ قدرت تاثیرگذاری بر درک جمعی ملت‌ها از قدرت مشروع.
لذا دشمن بیش از شکست فیزیکی، از تداوم عقلانیت ما می‌هراسد. آنگاه که صبر ما به‌مثابه راهبردی اخلاقی در تقابل و پاسخ ما، به‌مثابه فعلی فقهی در مدار عدل الهی تفسیر شود، دشمن درمی‌یابد که با نیرویی مواجه است که تنها به دنبال بقا نیست؛ بلکه به‌دنبال تحقق وعده الهی در بستر تاریخ است. در برابر این هجمه پیچیده، مردم ما نشان دادند که ایران فقط در سامانه‌های فیزیکی، قدرت دفاع ندارد. بلکه ذهن ایرانی نیز مسلح شده است. مسلح به ایمان، تجربه و هوش امنیتی. این هوش جمعی، توانست با تمییز اخبار حقیقی از جعلی، تحلیل‌های مایوسانه از تحلیل‌های راهبردی و تهدیدات موهوم از اقتدارهای حقیقی، میدان شناختی را از آنِ خویش نگاه دارد.
ایران امروز دیگر صرفا یک کنش‌گر منطقه‌ای نیست؛ ایران «ژئوذهن منطقه» را تصرف کرده است. اگر روزی درک جمعی ملت‌ها از «امنیت»، با اتکا به چتر دفاعی آمریکا و ناتوی عربی تعریف می‌شد، امروز عقلانیت امنیتی و الهیات دفاعی ایران، در حال تبدیل‌شدن به مرجع بازدارندگی ملل مظلوم است.
دشمن امید داشت با دامن‌زدن به التهاب اقتصادی، تشدید عملیات شناختی و بازنمایی رویدادها به‌مثابه تهدیدی فراگیر، مردم ایران را به خیابان بکشاند. اما هوشمندی عمومی، توسل مردم به الهیات آرامش و باور به قدرت رهبری معظم انقلاب و نیروهای مسلح، این نقشه را خنثی کرد. لذا ایران نه‌فقط در میدان موشک، بلکه در میدان اعتماد پیروز شد. ایرانِ قوی، امروز نه تنها در سامانه‌های راداری بلکه در اراده‌های مردمی، نه در انبارهای تسلیحاتی بلکه در عقلانیت ایمانی خود ریشه دارد. این همان نقطه‌ای است که باید در مقابل تهاجم روایت دشمن، از آن صیانت کرد. از این رو قلم‌های مومن، باید روایت این اقتدار را بنویسند. زیرا آنکه روایت نکند، واگذار می‌کند. آنکه واگذار کند ولو صاحب موشک باشد، بازنده جنگ ادراکات است. ایران اکنون در «میدان عمل»، حقیقتا قوی است. اما در میدان روایت، هنوز نیازمند جهاد تبیین است. این فریاد همه سنگرنشینان قلم است: قلم‌های آگاه، نخستین خاکریز دفاع از ایران‌اند و و اگر خودمان روایت نکنیم، دشمن حقیقت را جعل خواهد کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.