آگاه: اگر چه عشق به خاندان پیامبر (ص) همواره در میان ایرانیان رواج داشت اما اولین جرقههای برگزاری علنی سوگواری محرم به دوران آل بویه (قرن چهارم هجری) بازمیگردد. معزالدوله دیلمی، با نام کامل ابوالحسین احمد معزالدوله دیلمی که در سال ۳۳۴ قمری (۹۴۶ میلادی) با سپاهیان خود وارد بغداد شد و خلیفه عباسی را از قدرت خلع کرد و خود به عنوان حاکم نظامی بغداد، با عنوان امیرالامرا، قدرت را در دست گرفت، در بغداد دستور به تعطیلی بازارها و برپایی مراسم عزاداری داد. با این حال، نقطه عطف تاریخی که عزاداری عاشورا را در قالب یک آیین ملی و رسمی در ایران نمایاند، تاسیس سلسله صفویه در قرن دهم هجری و رسمی شدن مذهب تشیع بود. شاهان صفوی با حمایت از دستهگردانیها، روضهخوانی، شبیهخوانی (تعزیه) و ساخت تکایا و حسینیهها، به این مراسم عمق و گستردگی بخشیدند. طی سالها، این آیینها در بستر فرهنگهای محلی ایران ریشه دواند و با آداب و رسوم هر منطقه درآمیخت.
اقلیم گرم و خشک؛ حماسه نخل و عطش در دل کویر (یزد، کرمان و کاشان)
در جغرافیای خشک و کمآب مرکز ایران، جایی که آب همواره عنصری مقدس و حیاتی بوده، واقعه عاشورا و داستان عطش یاران امام حسین (ع) معنایی ملموستر و عمیقتر مییابد. آیینهای این منطقه، بازتابی از همین پیوند میان جغرافیا و باور است.
نخلگردانی یزد: شاخصترین و باشکوهترین آیین این اقلیم، بیشک«نخلگردانی» است. نخل، سازهای چوبی و عظیم به شکل برگ درخت خرما یا سرو است که نمادی از تابوت سیدالشهدا (ع) محسوب میشود. این سازه غولپیکر که وزن آن گاه به چندین تن میرسد، در روز عاشورا به دست صدها مرد عزادار بر دوش کشیده شده و در میدان اصلی شهر یا روستا میچرخد. این حرکت نمادین، تشییع پیکر امام شهید را تداعی میکند.
ریشه آیین نخلگردانی به دوران پیش از اسلام و آیینهای سوگ سیاوش و حمل تابوت نمادین او بازمیگردد که پس از اسلام، با فرهنگ شیعی درآمیخته و کارکردی عاشورایی یافته است. در گذشته نخلها سادهتر بودند اما بهمرورزمان با آینهکاریها، پارچههای ترمه و زنگولهها تزیین شدند. امروزه، نخل میدان امیرچخماق یزد، یکی از مشهورترین نمادهای عزاداری در ایران است. این آیین، اوج وحدت و شور جمعی مردم کویر را به نمایش میگذارد.
در کنار نخلگردانی، سینهزنی در این مناطق دارای ریتم و سبک خاصی است. دستههای عزادار با لباسهای مشکی یکشکل، در حلقههایی بزرگ گرد هم میآیند و با ضرباهنگی سنگین و حماسی، به سینهزنی میپردازند. آیین «پامنبری» نیز که در آن نوحهخوان بر پله اول منبر مینشیند و عزاداران گرد او حلقه میزنند، از دیگر رسوم کهن این دیار است.
اقلیم خزری؛ سوگ در خطه شمالی (گیلان و مازندران)
در حاشیه دریای خزر، جایی که طبیعت سبز و بارانی چهره دیگری از ایران را به نمایش میگذارد، آیینهای محرم نیز رنگوبویی متفاوت به خود گرفتهاند.
کَربزنی (سنگزنی): یکی از کهنترین آیینهای این مناطق «کربزنی» است. کرب، دو قطعه چوب استوانهایشکل و تراشخورده است که عزاداران در دست میگیرند و با ریتمی خاص و هماهنگ با نوحهخوان، آنها را به یکدیگر میکوبند. صدای بههمخوردن این چوبها، یادآور صدای سم اسبان در میدان کربلا یا به روایتی، نماد سنگ بر سرزدن در عزای سیدالشهدا (ع) است. این آیین در مناطقی ازجمله لاهیجان و ماسوله همچنان با شور اجرا میشود.
کربزنی از آیینهای باستانی است که در دوران صفویه و قاجار رواج بسیاری داشت اما بهتدریج در بسیاری از نقاط کشور منسوخ شد و جای خود را به سینهزنی و زنجیرزنی داد. با این حال، در گیلان این سنت همچنان به همت پیرغلامان و مر دم محلی زنده نگاهداشته شده است. در سالهای اخیر، توجه رسانهها و گردشگران به این آیینهای خاص، به احیای مجدد آنها کمک کرده است.
علمبندان ماسوله: آیین «علمبندان» در ماسوله هرساله در ششمین روز از ماه محرم در این شهرک تاریخی برگزار میشود و هزاران نفر از دوستداران اهلبیت و امام حسین (ع) برای تماشای آن خود را به این مکان میرسانند. در این آیین جوانان چهار روستا، علمهایشان که برای تبرک به امامزاده «عون بن علی (ع)» آوردهاند را از دست ریشسفیدان تحویل میگیرند و به مسجدهایشان برمیگردانند. علمهای قدیمی هر محله با پارچههای رنگین و نذورات مردم آراسته شده و در یک حرکت جمعی برافراشته میشوند که این خود اعلان رسمی آغاز عزاداریهاست. از روزهای آغازین ماه محرم، مردم محلات چهارگانه ماسوله - «مسجد بَر»، «کشهسَر»، «خانهبر» و «اسد محله» با نصب پارچههای مشکی، برافراشتن علمها و آمادهسازی مساجد، حالوهوای عزای حسینی را در کوچهها جاری میکنند.
محرم در ماسوله تلفیقی است از تاریخ، اعتقاد، مردمداری و فرهنگ. این شهر با آئین بیش از ۸۰۰ سالهاش، نهتنها خاطرهدار سوگ کربلا که پاسدار فرهنگی است که ریشه در ایمان دارد. شاید از همین روست که زائران و گردشگران، هر ساله در روزهای محرم راهی این شهر میشوند؛ تا در میان چایدارچین، نوای نوحه و مه کوه، تکهای از کربلا را در دل گیلان ببینند.
اقلیم کوهستانی غرب؛ خاک و خون در دیار زاگرس (لرستان و کرمانشاه)
مناطق غربی ایران، بهویژه لرستان، میزبان یکی از پرشورترین و منحصربهفردترین مراسم عزاداری عاشوراست که در آن، عنصر «خاک» نقشی محوری دارد.
خَرّهمالی (گِلمالی) خرمآباد: اوج این آیینها در روز عاشورا در خرمآباد تجلی مییابد. در صبح عاشورا، عزاداران لر از مرد و زن و پیر و جوان، خود را به حوضچههایی از گِل رسانده که از قبل با خاک رس نرم و گلاب آماده شده است. آنها سروصورت و شانههای خود را به گِل آغشته میکنند و در کنار آتشهایی که برای خشکشدن این گِلها برافروخته شده، به سینهزنی و عزاداری با گویش لری میپردازند. این آیین، نمادی از نهایت ماتم و سوگواری است.
این رسم، ریشه در آیینهای کهن سوگواری ایرانیان و اقوام ساکن در زاگرس دارد که در زمان مصیبت، بر سر و روی خود خاک میپاشیدند. این آیین پس از اسلام، با واقعه کربلا پیوند خورده و به شکلی نمادین برای همدردی با مصیبت اهلبیت امام حسین (ع) اجرا میشود. در گذشته این مراسم بسیار سادهتر برگزار میشد اما امروزه با نظم و ساختاری مشخص و با حضور گسترده رسانهها، به یکی از شناختهشدهترین مراسم عاشورایی ایران در سطح جهانی تبدیل شده است.
اقلیم ساحلی جنوب؛ سنج و دمام و سوگ شرجی (بوشهر و خوزستان)
در سواحل گرم و مرطوب خلیجفارس، عزاداری محرم با موسیقی و ریتمهایی برگرفته از نواهای آفریقایی - عربی طی قرنها درآمیخته و فضایی بینظیر و حماسی خلق میکند.
سینهزنی بوشهری و آیین سنج و دمام: عزاداری در بوشهر شهرتی جهانی دارد. دستههای سینهزنی در حلقههایی متحدالمرکز به نام «بُر» تشکیل میشوند. یک نوحهخوان که به آن «پیشخوان» میگویند، در مرکز میایستد و نوحههایی با ریتم تند و خاص میخواند و عزاداران با حرکاتی هماهنگ و با چرخشی آرام به سینهزنی میپردازند. این مراسم با صدای کوبنده «سنج» (سنجهای بزرگ برنجی) و «دمام» همراهی میشود که فضایی غمآلود و درعینحال حماسی ایجاد میکند. این ضرباهنگ، تداعیگر صحنههای نبرد و چکاچاک شمشیرهاست.
این شیوه عزاداری به دلیل ارتباطات دریایی بوشهر با آفریقا و شبهجزیره عربستان، عناصری از فرهنگهای موسیقایی آن مناطق را وام گرفته است. برخی میگویند دمام اصالتا سازی آفریقایی است که در مراسم آیینی استفاده میشده و بهمرور در ساختار عزاداری بوشهر ادغام شده است و برخی نیز روایت میکنند که به نظر میرسد دمام در اصل دمبام بوده و در قدیم گروهی در بامداد با نواختن آن برای بیدارباش استفاده میکردند، همچنین نقل میکنند که دمام توسط برخی مردم زنگبار یا هند به بوشهر وارد شده است و از آن در مراسم مختلف شادی و غم استفاده میکردند و بهمرور وارد مراسم عزاداری شده است. در دوران معاصر، به لطف بزرگانی چون مرحوم «بخشو» (جهانبخش کردیزاده)، نوحهخوانی بوشهری به اوج رسید و سبک آن به عنوان یک مکتب مستقل در موسیقی مذهبی ایران
شناخته شد.
اقلیم سرد و کوهستانی شمال غرب؛ شکوه حماسه آذری (اردبیل و تبریز)
در مناطق آذریزبان ایران، عزاداری محرم با نظمی مثالزدنی و با تکیه بر اشعار و مرثیههای حماسی به زبان ترکی آذری برگزار میشود.
شاخسِی - واخسِی (شاه حسین، وای حسین): این آیین که از چند روز مانده به محرم آغاز میشود، یکی از مشخصههای اصلی عزاداری در آذربایجان است. این آیین در اصل یک رژه نظامی است. در مراسم شاهحسینگویان، عزاداران نوعی چوب مخصوص این نوع عزاداری (که قبلا از قمه یا شمشیر استفاده میشد) را از زمین تا فرق سر خود حرکت میدهند و وقتی که چوب به زمین نزدیک میشود، همگی با صدای بلند ندای «شاخسِی» (شاه حسین) و زمانی که چوب به سرشان نزدیک میشود، همگی با صدای بلند ندای «واخسِی» (وای حسین) سر میدهند. این حرکت به نشانه جنگ یاران حسین بن علی (ع) با یاران یزید بن معاویه در صحرای کربلا است. همچنین عزاداران در حین عزاداری، دست خود را بر پشت یکدیگر قرار میدهند و با این حرکت، اتحاد و انسجامشان را نشان میدهند.
تشتگذاری اردبیل: این آیین که در مسجد جامع اردبیل و سایر مساجد به صورت باشکوهی برگزار میشود، نمادی از اقدام جوانمردانه امام حسین (ع) در سیرابکردن لشکر حر است. تشتهای آب به یاد این واقعه در مساجد گردانده شده و مردم از آن به عنوان تبرک مینوشند.
اردبیل به عنوان خاستگاه صفویه، همواره در عزاداری محرم پیشگام بوده است. نظم و انسجام دستههای عزاداری در این منطقه بینظیر است. در گذشته، رقابتهایی نیز میان محلات مختلف (حیدری و نعمتی) در اجرای هرچه باشکوهتر مراسم وجود داشت. امروزه این رقابتها جای خود را به وحدت و تمرکز بر پیام اصلی عاشورا داده است اما ساختار منظم دستهها و شور حماسی آن همچنان پابرجاست.
تحولات معاصر
در دهههای اخیر، آیینهای عاشورایی در سراسر ایران دستخوش تغییراتی نیز شدهاند. گسترش رسانههای جمعی مانند رادیو، تلویزیون و اکنون رسانههای نوین مانند اینترنت و شبکههای اجتماعی باعث شده تا برخی سبکها، بهویژه سبکهای مداحی تهرانی، در سراسر کشور فراگیر شوند و گاهی سبکهای سنتی و محلی را به حاشیه برانند. از سوی دیگر، همین رسانهها به معرفی و ثبت آیینهای منحصربهفردی چون گِلمالی لرستان یا سنج و دمام بوشهر کمک کرده و باعث حفظ و احیای آنها شدهاند. همچنین، تغییرات اجتماعی و شهرنشینی، شکلگیری هیئتهای مذهبی توسط جوانان و تغییر در محتوای برخی نوحهها به سمت مسائل روز سیاسی و اجتماعی، از دیگر تحولات مهم دوران معاصر است.
بررسی آیینهای عاشورا در اقلیمهای گوناگون ایران، ما را به شناختی عمیقتر از غنای فرهنگی این مرزوبوم میرساند. از نخلگردانی در کویر تا گِلمالی در کوهستان و از کربزنی در جنگل تا سنج و دمام در ساحل، هر آیینی ترجمانی محلی از یک درد و یک حماسه مشترک است. این مراسم، نهتنها روایتی از یک واقعه تاریخی، بلکه صحنه بازآفرینی هویت جمعی، همبستگی اجتماعی و پیوند ناگسستنی میان جغرافیا، تاریخ و باور در ایران است. این سوگوارهها، سنتهایی زنده و پویا هستند که در طول قرنها تکامل یافته و همچنان در رگهای فرهنگ ایرانی جاریاند و داستان عشق و ارادت به آزادگی را نسل به نسل منتقل میکنند.
نظر شما