روز خبرنگار، فرصتی است برای یادآوری نام‌هایی که آگاهی را فریاد زدند و حقیقت را ثبت کردند. یکی از چهره‌های عرصه خبرنگاری، غلامحسین افشردی است که در ۲۵ اسفند ۱۳۳۳ در تهران به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران، وارد دانشگاه شد؛ اما مسیر زندگی‌اش با پیروزی انقلاب اسلامی تغییر کرد. افشردی، در سال ۱۳۵۸ به روزنامه جمهوری اسلامی پیوست؛ رسانه‌ای که به «روزنامه امام» شهرت داشت. حضور او در تحریریه این روزنامه تنها یک شغل نبود، بلکه او این کار را ادای تکلیف در برابر انقلاب می‌دانست. به بهانه روز خبرنگار، یادی کردیم از خبرنگار شهید، غلامحسین افشردی.

آگاه: غلامحسین افشردی، همزمان با شرکت در کنکور و پیش از ورود به دانشگاه به تحریریه روزنامه تازه تاسیس «جمهوری اسلامی» پیوست. روزنامه‌ای که به عنوان نخستین روزنامه نسل انقلاب اسلامی بود و در دنیا به روزنامه امام خمینی (ره) شهرت داشت. مرتضی سرهنگی از همکاران غلامحسین افشردی در روزنامه جمهوری اسلامی بود که در این باره می‌گوید: «روزنامه جمهوری اسلامی خرداد ۱۳۵۸ آغاز به کار کرد. مدت کوتاهی از کار ما گذشته بود که دیدم جوان لاغراندامی به بچه‌های تحریریه اضافه شد. گاهی از دور چهره معصومانه اما جدی غلامحسین افشردی را می‌دیدم که سرش پایین است و دارد با دقت و حوصله خبرها را تنظیم می‌کند. از خبرهایی که می‌آورد احساس می‌کردم جسارت خاصی دارد، جسارتی که یک روزنامه‌نگار باید داشته باشد. غلامحسین نوکر انقلاب بود یقین دارم به قصد قربت کار می‌کرد. خیلی کسان دیگر هم به این روزنامه برای خدمت آمده بودند؛ اصلا آنجا جای شغل نبود.
مادر غلامحسین همیشه آرزو داشت پسرش معلم شود. هنوز چند روزی از آغاز کار غلامحسین در روزنامه نگذشته بود که مادر، خواسته قلبی‌اش را با او در میان گذاشت. اما غلامحسین عقیده دیگری داشت. او می‌گفت: «اگر معلم باشم، شاید بتوانم دویست نفر را ارشاد کنم؛ اما اگر روزنامه‌نگار خوبی باشم و فقط یک مقاله موثر بنویسم، می‌توانم دویست هزار نفر را ارشاد کنم». غلامحسین افشردی از نوجوانی اهل مطالعه و کتاب‌خوانی بود. هوش و پشتکارش باعث شد خیلی زود نظر سردبیر را جلب کند و به عنوان «دبیر سرویس خبر تهران» منصوب شود. اما افشردی اهل پشت‌میزنشینی و کار صرفا دفتری نبود. وقتی خبری می‌رسید، بلافاصله از تحریریه بیرون می‌زد، خودش را به محل حادثه می‌رساند؛ اوضاع را از نزدیک بررسی می‌کرد و سپس بازمی‌گشت تا گزارشش را بنویسد. گاهی برای سریع‌تر رسیدن، سوار موتور یکی از دوستانش می‌شد و باعجله راهی محل می‌شد.
در آبان‌ماه ۱۳۵۸، هیئتی از سوی دولت ایران متشکل از مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و مصطفی چمران به دعوت رئیس‌جمهور الجزایر برای شرکت در مراسم سالروز استقلال آن کشور راهی الجزیره شد. غلامحسین افشردی نیز به عنوان خبرنگار، همراه این هیئت بود. حاصل این سفر، گزارشی بود که در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد. یکی دیگر از گزارش‌های او، مربوط به حادثه شکست عملیات نظامی آمریکا در صحرای طبس بود.
جمعه، پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹، طوفان شن سنگینی در طبس برخاست و نقشه پنهانی ایالات متحده برای حمله به ایران را با شکست کامل مواجه کرد. افشردی به عنوان نخستین خبرنگار خود را به محل رساند. همکار او در روزنامه جمهوری اسلامی می‌گوید: «بعدازظهر آن روز تازه به روزنامه رسیده بودم که سردبیر گفت: همین الان دوربینت را بردار و همراه افشردی برو. راه افتادیم. دم دمای صبح هوا گرگ‌ومیش بود جاده درست‌وحسابی نبود. کویر رملی بود. یک جا جیپ در رمل گیر کرد که با بدبختی آن را بیرون آوردیم توی کویر به چپ و راست نگاه می‌کردیم که کماندوی امریکایی ببینیم! حدود یک ساعت بعد چشممان به لاشه یک آهن‌پاره افتاد که از آن دود بلند می‌شد. نزدیک‌تر شدیم که دیدیم لاشه یک هواپیمای سی -۱۳۰ است. سه هلی‌کوپتر هم سالم بود. دو یا سه هلی‌کوپتر هم سوخته بودند. کنار آنها دو تا جنازه روی هم افتاده و جزغاله شده بودند. افشردی سه، چهار ساعت آنجا را گشت. گفت: بهرام این دستگاه تصفیه آب، شکلات.بیسکوییت.غذا و لباس نشان می‌دهد که این‌ها برنامه داشتن چند روز اینجا بمانند. افشردی رفت با فرمانده پاسگاه ژاندارمری و هرکسی که آنجا بود مصاحبه کرد». اولین گزارش افشردی از این حادثه با تیتر «جزییات یورش نظامی آمریکا» روز هفتم اردیبهشت ۱۳۵۹ به عنوان خبر اول جمهوری اسلامی چاپ شد.
در تیرماه ۱۳۵۹، غلامحسین سفری دوهفته‌ای به لبنان داشت؛ سفری که مقارن بود با جنگ‌های داخلی آن کشور. او حاصل این سفر را در پنج گزارش در جمهوری اسلامی منتشر کرد. افشردی در این گزارش‌ها به بررسی مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی لبنان پرداخت و حتی به نکات حاشیه‌ای و کمتر دیده‌شده نیز توجه داشت. صفحات روزنامه در آن دوران، تقریبا هیچ‌گاه از مطالب و گزارش‌های غلامحسین خالی نبود، او اما احساس می‌کرد می‌تواند بیش از این برای انقلاب مفید باشد.
در آن روزها، ناامنی در کشور بیداد می‌کرد و خبر ترورهای پی‌درپی به گوش می‌رسید. بسیاری از این اخبار، قابل چاپ نبودند. غلامحسین تصمیم گرفت این اطلاعات را در اختیار نهاد تازه‌تاسیس، اطلاعات سپاه قرار دهد. با کمک یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی، به محسن رضایی مسئول وقت اطلاعات سپاه معرفی شد. محسن رضایی در این باره می‌گوید: «به دنبال نیروهای بااستعداد می‌گشتیم حضرت امام، مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید آیت‌الله بهشتی و دیگر مسئولان کشور نیروهای بااستعداد را به من معرفی می‌کردند. اواخر سال ۱۳۵۸ یک روز مقام معظم رهبری با من تماس گرفتند و گفتند: جوان خبرنگاری در روزنامه جمهوری اسلامی است که فرد با استعدادی است. او را ببینید و صحبت کنید. او پیش من آمد و گفت: من افشردی خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی هستم. آمدم کمک کنم می‌بینم نیروهای ضدانقلاب ترور می‌کنند و ناامنی ایجاد کرده‌اند؛ می‌خواهم برای امنیت کشور کاری کنم. در همان صحبت اولیه متوجه شدم از همان افرادی است که به دنبالش هستیم؛ فرد با استعدادی است و شرایط سیاسی کشور را خوب تحلیل می‌کند. برای او نام حسن باقری را انتخاب کردیم، همانجا به حسن باقری گفتم روی گروه‌های ضدانقلاب، جبهه ملی و سلطنت‌طلب‌ها کار کند. با روحیات او احساس کردم بهتر می‌تواند از عهده این کار برآید، همان روز فهمیدم آدم منضبطی است.»
ازآن‌پس، غلامحسین نه‌تنها همچنان برای روزنامه خبر تهیه می‌کرد، بلکه همزمان گزارش‌هایی هم برای اطلاعات سپاه می‌نوشت. اسماعیل علوی، همکارش در روزنامه، درباره او می‌گوید: «همیشه در حال دویدن بود. باعجله از جایی می‌آمد و باعجله می‌رفت. هیچ‌گاه ندیدم لحظه‌ای فراغت داشته باشد». در آن روزها، غلامحسین دیگر هم‌زادی داشت به نام «حسن باقری»؛ نامی که در فضای سپاه شناخته‌شده بود، اما حتی خانواده‌اش نیز از این هویت دوم بی‌خبر بودند. ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ فرارسید. حوالی ظهر، صدای چند انفجار در تهران پیچید. غلامحسین و دیگر اعضای تحریریه، پیش از آنکه خبر رسمی اعلام شود، مطلع شدند جنگ آغاز شده است.
همان روزهای نخست، غلامحسین دفتر روزنامه را ترک کرد و به اهواز رفت. بسیاری از افراد روزنامه، باتوجه‌به ظاهر آرام و سابقه‌اش تصور می‌کردند در جبهه به فعالیت‌های فرهنگی یا روابط‌عمومی مشغول است. اما مدتی بعد وقتی سعید صادقی یکی از همکارانش از جبهه برگشت، برای بچه‌های روزنامه تعریف کرد: «افشردی حالا یکی از فرماندهان جنگ شده». غلامحسین افشردی برای همیشه از دنیای روزنامه‌نگاری کناره گرفت و زندگی‌اش را با نام حسن باقری ادامه داد؛ نامی که در جبهه‌های جنگ با شجاعت و درایت گره خورد و خیلی زود بر زبان رزمندگان، فرماندهان و مسئولان جنگ جاری شد.
منبع: کتاب «ملاقات در فکه» نوشته سعید علامیان، انتشارات سوره مهر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.