آگاه: آب نهتنها بهعنوان مایه حیات و ضرورتی برای آشامیدن، کشاورزی و امنیت غذایی شناخته میشود، بلکه نقش کلیدی در تامین امنیت انرژی، امنیت انسانی و حتی امنیت ملی ایفا میکند. چالشهای ناشی از کمآبی، خشکسالی، سیلابها، تخریب محیطزیست و تغییرات اقلیمی، گواهی بر این اهمیت است. با این حال، آب امروزه تنها یک کالای طبیعی یا ابزار توسعه اقتصادی نیست، بلکه به عاملی تاثیرگذار در ژئوپلیتیک، محرک تنشهای نوظهور و در عین حال، زمینهساز همکاریهای حیاتی میان کشورهای همسایه تبدیل شده است.
حوضههای آبریز فرامرزی، شریانهای حیاتی هستند که مرزهای سیاسی را درنوردیده و سرنوشت ملتها را به یکدیگر گره زدهاند. نمونههایی مانند هیرمند و هامون نشان میدهند که چگونه مدیریت نادرست یا سیاستهای یکجانبه میتواند زندگی میلیونها نفر در دو سوی مرزها را تحت تاثیر قرار دهد. ایران با دارابودن ۱۵ همسایه، در زمره کشورهایی قرار دارد که از مرزهای آبی گستردهای برخوردار است. ۲۲ درصد از مرزهای ایران را رودخانهها تشکیل میدهند که از میان آنها، رودخانه ارس با ۴۷۵ کیلومتر مرز مشترک با ارمنستان و آذربایجان، طولانیترین مرز آبی کشور محسوب میشود.
رودخانههای مهمی مانند آمودریا، هیرمند، اترک، ارس، دجله و فرات، از جمله حوضههای آبریز فرامرزی ایران هستند که در همسایگی کشورهایی مانند ترکیه، افغانستان، عراق، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان قرار دارند. این منابع آبی، هم بهعنوان عامل تنش و هم زمینهای برای همکاری، نقش تعیینکنندهای در روابط هیدروپلیتیک و سیاسی ایران با همسایگان ایفا میکنند.
در شرایط کنونی، مدیریت هوشمندانه منابع آبی فرامرزی و تقویت دیپلماسی آب با رویکردی نوین، نهتنها میتواند از تنشها بکاهد، بلکه فرصتی برای همکاریهای منطقهای و تضمین امنیت پایدار به شمار میرود.
شرایط متناقض
این شرایط، وضعیت متناقضی پدید آورده است. شکاف میانوعدههای شفاهی و اظهارات رسمی مبنی بر تمایل به همکاریهای آبی و واقعیتهای میدانی که اغلب حاکی از اقدامات یکجانبه و عدم پایبندی به تعهدات پیشین است. در واقع، این شکاف ریشه در منافع ملی، رقابتهای منطقهای و حتی ملاحظات امنیتی کشورها دارد که تصور میشود از طریق سازوکارهای نوین قابلحل باشد. بررسی عملکرد گذشته از جمله آسیبشناسی ۲۰ساله فعالیتهای دیپلماتیک کشورمان در مدیریت منابع فرامرزی افغانستان نشان میدهد که دیگر رویکردهای سنتی، قادر به پاسخگویی به پیچیدگیهای فعلی و چالشهای نوین نیستند.
ایران برای مقابله با بهرهبرداری یکجانبه همسایگان از منابع آبی مشترک، اقداماتی مانند مذاکره، امضای قرارداد دوجانبه، پافشاری بر اصول حقوق بینالملل در مجامع بینالمللی و پایش کیفیت آب در مناطق مرزی را انجام داده است که متاسفانه بهقدر کفایت نبودهاند. بهمنظور مقابله با چالشهای جدید، باید دیپلماسیای اتخاذ شود که ماهیتی پویا و انعطافپذیر داشته باشد و به جای اتکای تنها به معاهدات ثابت، بتواند سازوکارهای مشارکتی و مذاکرات مستمر را به اجرا بگذارد. نباید تنها به بخش دولتی اکتفا کرد و باید از ظرفیتهای سایر منابع انسانی، مانند سازمانهای مردمنهاد و کارشناسان فنی نیز بهره برد. نباید موضوع را صرفا به مقوله آب تقلیل داد یا بر این باور بود که تنها از طریق سازوکارهای حقوق بینالملل میتوان به نتیجه رسید. لازم است از ابزارهای متنوعتری چون دیپلماسی عمومی، علمی، دیجیتال و فناوریهای نوین (مانند سنجشازدور برای پایش منابع آبی)، دیپلماسی اقتصادی و گفتمانسازی و آگاهیبخشی عمومی نیز استفاده شود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند روشهای سنتی دیپلماسی منسوخ شدهاند و باید به سمت دیپلماسی نوین حرکت کرد.
اما در این شرایط، این سوال حیاتی مطرح میشود که آیا دیپلماسی آب نوین، با تکیه بر رویکردهای خلاقانه، ابزارهای نوین و درک عمیقتر از پویاییهای منطقهای و بینالمللی، میتواند راه گریز موثری از این چرخه مناقشه باشد؟ آیا این رویکرد نوین قادر است شکاف میان گفتار و عمل را در حوزه آبهای فرامرزی در غرب آسیا پر کند و بهسوی همکاریهای پایدار و مبتنی بر منافع مشترک گام بردارد که تامینکننده امنیت پایدار و آبمحور در کشور باشد؟ این گزارش به بررسی عمیق این پرسشها، تحلیل وضعیت موجود و ارائه پیشنهادهایی برای آینده دیپلماسی آب ایران در منطقه میپردازد.
حجت میانآبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیتمدرس و پژوهشگر مسائل دیپلماسی آب، در گفتوگو با ایسنا به تحلیل وضعیت آبهای فرامرزی مشترک میان کشورهای همجوار پرداخت و اظهار کرد: وضعیت منابع آبی فرامرزی در سطح جهان، مطلوب نیست. بیش از ۳۱۰ منبع آبی فرامرزی مشترک در دنیا وجود دارد که بین بیش از ۱۵۱ کشور قرار گرفتهاند. با وجود همکاریهای گوناگون در این زمینه، نوع و میزان مناقشات در کنار همکاریها پیرامون حوضههای آبریز مشترک، روبهافزایش است. برای مثال میتوان به مناقشات آبی میان آمریکا با کانادا و آمریکا با مکزیک اشاره کرد. حتی وجود مناقشه و عدم همکاری کشورهای اروپایی بر سر رودخانههای پرآب، به وقوع سیل در سال ۲۰۲۱ در آلمان، بلژیک، هلند، رومانی، ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی منجر شد. این بلای طبیعی حدود ۲۴۳ کشته بر جای گذاشت و آلمان بیش از سایر کشورها متحمل خسارات سنگین شد.
وی اضافه کرد: در مناقشه آبی اخیر میان هند و پاکستان نیز بهرهبرداری از رودخانه سند (ایندوس) به یک ابزار سیاسی و حتی نظامی بین دو کشور تبدیل شد. از سوی دیگر، ساخت سد بزرگ برقابی توسط چین روی رودخانه برهماپوترا، چالشی آبی را با هند ایجاد کرده است، اما در میان تمام مناقشات آبی، باید گفت اهمیت آب در منطقه غرب آسیا، به دلیل اقلیم متفاوت و وابستگی شدید امنیت ملی کشورها به امنیت آبی، بیش از سایر مناطق برجسته است. این مسئله، اهمیت رودخانهها را در این منطقه دوچندان کرده است؛ بهطوریکه در مناطق دارای رودخانههای مشترک، مناقشات نیز افزایش مییابد.
وقتی قوانین زیر پا گذاشته میشود
این پژوهشگر مسائل هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب با اشاره به اینکه برای برخی کشورهای بالادست حوضههای آبی غرب آسیا، آب به ابزاری سیاسی علیه کشورهای همسایه تبدیل شده است، ادامه داد: ترکیه، سالهاست که از آب به عنوان اهرمی سیاسی علیه همسایگان خود استفاده میکند و در تمامی حوضههای آبریز مشترک مانند دجله، فرات و ارس، اصول و قواعد بینالمللی از جمله اصول «استفاده منصفانه و معقول» و «عدم ایجاد خسارت قابلتوجه» مندرج در کنوانسیون ۱۹۹۷، نقض شدهاند. در سالهای اخیر، عملکرد دولتمردان افغانستان بهویژه در پایان دولت جمهوریت در سال ۲۰۲۱ و دوره اشرف غنی، نشان داده که این کشور بههیچ یک از اصول حقوق بینالملل پایبند نبوده است. همچنین، طالبان نیز در این چهار سال، با وجود شعارها و وعدههای همکاری به ایران، قوانین بینالمللی را زیر پا گذاشتهاند. عضو هیئت علمی گروه مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیتمدرس در خصوص تاثیر سیاستهای توسعهای یکجانبه همسایگان از آبهای فرامرزی بر مشکلات آبی کشور، اظهار کرد: برای پیبردن به این موضوع، باید به کارکرد آبها توجه کرد. اهمیت مسئله آب در نقاط مختلف کشور یکسان نیست. آب در سفیدرود شمال کشور، با آب در کرمان، اردبیل، کردستان یا خوزستان تفاوت ماهوی دارد. باوجوداینکه از نظر مهندسی شیمیایی همه به عنوان H۲O تعریف میشوند، اما در عمل آب در این مناطق از منظر اثر، جنس، نوع و ماهیت کاملا متمایز از یکدیگرند. برای مثال، اگر مسائل آبی در پهنه جنوبی کشور را در نظر بگیریم و خلیجفارس و دریای عمان را مقایسه کنیم، خواهیم دید که برخلاف دریای عمان، خلیجفارس علاوه بر ماهیت فیزیکی خود، دارای کارکرد هویتی نیز هست. این در حالی است که برای ایرانیان، دریای عمان که نام اصلی آن مکران است، چنین کارکردی ندارد.
میانآبادی افزود: بر همین اساس، زایندهرود نیز هویت اصفهان محسوب میشود. به همین دلیل با خشکشدن زایندهرود، کشاورزان اصفهان دست به اعتراض زدند، اما زمان خشکشدن دریاچه ارومیه، شاهد حرکتهای اعتراضی از سوی کشاورزان ارومیه نبودیم و تنها فعالان محیطزیست به صحنه آمدند. بنابراین، آب در زایندهرود، ارومیه، هامون و بختگان، همگی H۲O هستند، اما تفاوتهای کارکردی بسیار زیادی دارند. بر این مبنا سهم سیاستهای یکجانبه کشورهای همسایه و کاهش روزافزون سهم ما از آبهای فرامرزی در چالشهای آبی کشور، به کارکرد این آبها معطوف است. در برخی مناطق، آبهای فرامرزی نقش هویتی دارند و در برخی دیگر، کارکردهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، محیطزیستی و امنیتی ایفا میکنند. هر حوضه آبریز فرامرزی مشترک با همسایگان، کارکرد متفاوتی دارد. یک قطره آب در سیستان ممکن است با دهها مترمکعب آب در رامسر قابلمقایسه نباشد. لذا کارکردها متفاوت هستند، اما بدون شک در هر منطقهای، آب از اهمیت بلامنازع در امنیت انسانی، اقتصادی، غذایی، ژئوپلیتیکی و محیطزیستی برخوردار است. این پژوهشگر مسائل هیدروپلیتیک با بیان اینکه تالابهای بینالمللی هامون دارای کارکرد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، انسانی، فرهنگی، تاریخی و محیطزیستی بوده که متاسفانه به دلایلی از جمله سدسازیها و برداشتهای یکسویه افغانستان، خشک شده است، گفت: آبهای فرامرزی هیرمند باعث ایجاد تمدن چندهزارساله شهر سوخته شدهاند. تالابهای بینالمللی هامون که از رودخانه فرامرزی هیرمند سرچشمه میگیرند، امنیت آبی منطقه سیستان و بلوچستان را تامین کرده و باعث رونق کشاورزی در منطقه شدهاند؛ بهطوریکه در گذشته، سیستان به عنوان انبار غله غرب آسیا شناخته میشد. از سوی دیگر، معیشت و اقتصاد مردم به شیلات تالابهای هامون وابستگی شدیدی داشت و از طرف دیگر، این تالابها دریاچهای مقدس برای زرتشتیان هستند و کارکرد معنوی - مذهبی برای باورهای فرهنگی نیز دارند. علاوه بر این، هامونها در طول عمر چندهزارساله خود، در برابر بادهای ۱۲۰ روزه سیستان نقش سیستم سرمایشی را ایفا کرده و اقلیم منطقه را خنک میکردند. اما اکنون گردوغبار حاصل از خشکشدن هامون باعث شده است که زابل مکررا به عنوان آلودهترین شهر دنیا ثبت شود و آمار بیماری و مرگومیرهای متعددی را در سیستان، زابل و حتی افغانستان شاهد باشیم.
عضو هیئت علمی گروه مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیتمدرس با یادآوری معاهدات و همکاریهای مشترک کشورها در حوزه آبهای فرامرزی، مانند معاهده ۱۳۵۱ با افغانستان، در پاسخ به اینکه کشورهای منطقه به سمت همکاری متمایلاند یا رقابتهای آبی، اظهار کرد: در منطقه شاهد نوسانات قابلتوجهی در روابط همکاری و مناقشه، بهویژه در حوزه آب هستیم. سیاستهای توسعهای یکجانبه رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان به طور فزایندهای به تشدید مناقشات آبی با کشورهای همسایه از جمله عراق، سوریه، لبنان، ارمنستان و جمهوری اسلامی ایران منجر شده است. رویکرد اردوغان در این زمینه، تنشزا بوده و همواره به دنبال بهرهبرداری سیاسی و حتی نظامی از منابع آبی مشترک علیه همسایگان خود بوده است. جدیدترین نمونه این رویکرد، استفاده سیاسی از آب رودخانههای دجله و فرات و مشروطکردن رهاسازی مقداری از آب به سمت عراق و کسب امتیازات ژئوپلیتیک از این کشور است. این اقدام به ترکیه امکان داده تا امتیازات قابلتوجهی در خصوص مسائل مربوط به کریدورها و مناطق کردنشین از دولت عراق کسب کند.
میانآبادی ادامه داد: این رویکرد تنها به ترکیه محدود نمیشود و در اظهارات مقامات افغانستان نیز مشاهده میشود. اخیرا مشاور وزیر آب و انرژی افغانستان در نشستی علنا اعلام کرد که اگر افغانستان به دنبال استفاده از «سلاحی» علیه کشورهای همسایه است، هیچ سلاحی موثرتر از آبهای مشترک نخواهد بود. متاسفانه، عملکرد دولت افغانستان چه در دوران جمهوریت و چه در دوره کنونی طالبان، بهرغم اعلام همکاریهای کلامی، در عمل پایبندی لازم را به معاهدات و شعارهای خود نشان نداده است. بهعنوانمثال، حتی با وجود فتوای رهبر طالبان مبنی بر حرام بودن انحراف آبها به شورهزارهای این کشور، مقامات اجرایی دولت افغانستان به فرمان رهبر خود بیتوجهی کردهاند. این بیتوجهی منجر به خودداری از رهاسازی حقابه ایران که معادل ۸۲۰ میلیون مترمکعب است، به سمت سیستان شده؛ این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران همواره باب همکاری را به طور کامل باز گذاشته است.
سد کمالخان روی هیرمند
وی با تاکید بر اینکه بهمنظور احقاق حقوق آبی خود از همسایگان باید از رویکردهای نوین دیپلماسی آب بهره گیریم، خاطرنشان کرد: زمانی که صحبت از دیپلماسی آب میشود، ضروری است که از مقامات مسئول در مورد تعریف آنها از این مفهوم پرسیده شود. در چند دهه گذشته، رویکردهای دیپلماسی آب ایران در زمینه حوضههای آبریز مشترک با همسایگان، نهتنها بر مبنای دکترینهای نوین دیپلماسی آب استوار نبوده، بلکه حتی با دیپلماسی کلاسیک آب نیز همخوانی کامل نداشته است. این وضعیت لزوم انجام یک آسیبشناسی دقیق و بدون جانبداری از عملکرد گذشته در این حوزه را نشان میدهد. لذا به عنوان یک گام اساسی، پیشنهاد میشود که عملکرد ۲۰ساله نهاد مسئول آبهای فرامرزی در ایران موردبررسی قرار گیرد. این بررسی میتواند روشن کند که با وجود شرایط خاص حاکم بر افغانستان و عدم برخورداری طالبان از مشروعیت و توان کافی، چرا همچنان در دستیابی به حقابه طبیعیمان چالشهایی وجود دارد؟ چالشهایی که به طور روزافزون پیامدهای امنیتی جدی برای کشور به دنبال داشته است. ازاینرو، بررسی سازوکارها و ابزارهای دیپلماسی آبهای فرامرزی طی دو دهه اخیر و دلایل عدم انجام آسیبشناسی جامع، حائز اهمیت است.
این تحلیلگر مسائل دیپلماسی آب انجام آسیبشناسی از عملکرد سالهای گذشته را جزو ضروریات حرکت به سمت دیپلماسی نوین دانست و اضافه کرد: در خصوص تامین امنیت آب هیرمند، نقصهایی در عملکرد نهاد متولی در بیش از ۲۰ سال گذشته مشاهده میشود. باتوجهبه ساخت سد کمالخان توسط اشرف غنی و کانالهای انحراف آب توسط طالبان و نیز برنامهریزی برای سد بخشآباد، این سوال مطرح میشود که در صورت موفقیتآمیزبودن رویکردهای قبلی، امروز تا چه میزان میتوانستیم از تامین حقابه هیرمند اطمینان داشته باشیم؟ اگر چه مسئولان مربوطه به پیگیری دیپلماسی آب با رویکردهای نوین اشاره کردهاند، اما با گذشت ۳۰ دور مذاکرات کمیساران آب هیرمند و اقدامات طرف افغانستانی که بعضا در تضاد با معاهده ۱۳۵۱ و تعهدات قبلی بوده و عدم پایبندی به حقوق و معاهدات بینالمللی را به نمایش گذاشته، این پرسش مطرح میشود که نقش نهادهای هیدروپلیتیکی ایران در جلوگیری از این روند تا چه حد بوده است؟
مناقشه برای بهرهبرداری رودخانهها
رودهای مشترک، بستری طبیعی برای تعاملات و توافقات دوجانبه و چندجانبه فراهم کرده است. امضای عهدنامه الجزایر در سال ۱۹۷۵ بهمنظور حل اختلافات مرزی ایران و عراق بر سر اروندرود، معاهده ۱۳۵۱ با افغانستان در جهت حل اختلافات مرزی رود هیرمند، همکاری ایران و ترکمنستان با احداث سد دوستی و تلاش ایران و ترکیه برای گفتوگوی مستمر در خصوص حوضههای آبریز مشترک از جمله مصادیق این موضوع است.
با این حال، تجربه نشان داده است که این همکاریها غالبا با موانع و چالشهای جدی روبهرو بودهاند. در بسیاری موارد، عدم پایبندی برخی همسایگان به تعهدات خود، از جمله برداشتهای بیرویه از سرشاخههای رودخانههایی که به ایران وارد میشوند یا عدم اجرای کامل مفاد معاهدات، به بروز تنشها و تشدید بحران کمبود آب در ایران دامن زده است. ایجاد و تکمیل سد کمالخان توسط دولت افغانستان یکی از مهمترین تهدیدها برای حقابه ایران محسوب میشود. اما این تنها سدی نیست که در مرزهای شرقی قرار گرفته، بلکه طالبان نیز مانند دولتهای قبل افغانستان، هر روز سدهای جدیدی بر روی رودهای مشترک با ایران میسازد و باعث نگرانی ایران برای کاهش حقابه قانونی و عرفی از آب هیرمند شده است و حتی مانعی برای همکاریهای گذشته کشورها مانند سد دوستی میشود.
علاوه بر این ترکیه نیز از اوایل دهه ۸۰ میلادی برنامهریزی و ساخت مجموعهای از سدها بر دجله و فرات را تحت عنوان «طرح گاپ» (GAP) کلید زد، گاپ احداث ۲۲ سد و مخزن (۱۴ سد بر روی فرات و هشت سد بر روی دجلـه) و ۱۹ مرکز برقآبی در ۹ استان جنوب شرقی ترکیه را در بر میگرفت، اما الهام از آموزههای گاپ به «داپ» (DAP) منجر شد و ساخت ۱۴ سد دیگر در دستور کار قرار گرفت که هر یک از این سدها میتواند از ورود میلیونها مترمکعب آب به کشورهای پاییندست رود از جمله ایران جلوگیری کند.
هر دو کشور افغانستان و ترکیه، در شرق و غرب ایران سعی دارند با اظهاراتی مانند اینکه با وجود این سدها کشورهای همسایه به هیچ عنوان متضرر نمیشوند، آتش تنش را خاموش کنند. افغانستان علت کاهش ورود حقابه هیرمند به ایران را خشکسالی میداند. حتی ترکیه اعلام کرده است که سدسازیهایش به علت تنظیم جریان آب به نفع کشورهای پاییندست رودهاست. بههرحال اصول و قواعد حقوق بینالملل مشخص میکند که هر کشور چه اختیاراتی در قبال حوضههای آبریز دارند و نمیتوان از این نکته غافل ماند که آب بیش از اینکه عامل تنش باشد، میتواند ابزار یا هدفی برای مشارکت میان کشورهای هممرز آبی باشد.
نظر شما