آگاه: رهبر انقلاب بارها این حقیقت را با تعابیر مختلف بیان کردهاند که به غرب نمیشود اعتماد کرد؛ چرا که آنها در بزنگاهها، همواره به ملت ایران خیانت کردهاند. به طور مثال ایشان در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی و پدافند ارتش در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ به صراحت بیان کرد: «مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ دلیل؟ تجربه!» اما پرسش بنیادین اینجاست: اگر نمیتوان بر وعدههای غرب تکیه کرد، الگوی جایگزین سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران چیست؟
از عبرت تاریخی تا ضرورت آیندهسازی هر بار که اعتماد به غرب در کانون تصمیمگیری ایران قرار گرفته، نتیجه آن چیزی جز خسارت نبوده است.
عصر قاجار: امتیازهایی چون رویتر و رژی، عملا بخشی از منابع کشور را به بیگانگان سپرد.
دوره پهلوی: وابستگی به آمریکا، ایران را به «ژاندارم منطقه» بیاختیار بدل کرد.
کودتای ۲۸ مرداد: مصدق به امید حمایت آمریکا، همه سرمایه ملی را در معرض خطر گذاشت و در نهایت همان آمریکا زمینهساز سقوط او شد.
دوران پس از انقلاب: تجربه برجام، که قرار بود تحریمها را برچیند، نهتنها گرهی نگشود؛ بلکه خود به ابزاری تازه برای فشار بدل شد.
رهبر انقلاب این وقایع را «عبرتهای معرفتی» میدانند، نه صرفا خطاهای سیاسی. یعنی سیاست خارجی ایران اگر از درون و از مردم برنخیزد، دیر یا زود گرفتار وابستگی و شکست خواهد شد.
منطق قرآنی بیاعتمادی به دشمن
بیاعتمادی به غرب تنها یک تحلیل سیاسی نیست؛ دستور قرآنی است. قرآن میفرماید: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (بقره/۱۲۰). یعنی دشمنان هرگز دست از فشار برنمیدارند، مگر آنکه هویت و استقلال مسلمانان را بگیرند. سیره پیامبر نیز پر از نمونههای مشابه است: پیمانهای شکستهشده یهود مدینه یا خیانت قریش در صلح حدیبیه. رهبر معظم انقلاب با توجه به همین آیات، بیاعتمادی به دشمن را دستورالعمل قرآن برمیشمرند.
اعتماد به ملت؛ جوهره راهبرد جایگزین
اما بیاعتمادی به غرب کافی نیست. باید «راهبرد ایجابی» داشت. جوهره این راهبرد همان است که رهبر انقلاب بارها تکرار کردهاند: اعتماد به ملت. از نگاه ایشان؛ جوانان ایرانی از دانشمند هستهای تا کارآفرین اقتصادی، سرمایه و گنجینه اصلی کشورند. واقعیت هم همین را نشان میدهد:
در دوران تحریم، صنعت پتروشیمی و صنایع دفاعی ایران رشد چشمگیری یافت.
پروژههایی چون خودکفایی در تولید بنزین یا جهش شرکتهای دانشبنیان، دقیقا در شرایطی به ثمر نشست که دسترسی به خارج محدود بود.
به تعبیر رهبر انقلاب: «اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی پایههای کشور با تکیه بر توان داخلی، نه بستن درها بر جهان.» این نگاه، بهجای وابستگی به بیرون، ملت را به سرمایهای فعال و سازنده بدل میکند. رهبر انقلاب بارها جوانان را به خودباوری فراخواندهاند. ایشان پیشرفت علمی ایران را «میوه درخت خودباوری» دانستهاند؛ ثمرهای که نشان میدهد وقتی ملت بر پای خود میایستد، میتواند قلههای دانش و قدرت را فتح کند.
ظرفیت منطقهای؛ جایگزینی که غرب از آن میترسد
در کنار ظرفیت درونی، ایران یک پشتوانه منطقهای دارد که بارها کارآمدی خود را نشان داده است. حتی موسسات آمریکایی مانند بروکینگز در گزارشی در سال ۲۰۱۹ اعتراف کردند که «ایران با تکیه بر شبکههای منطقهای توانسته بخشی از فشار تحریمها را خنثی کند»، این واقعیت همان چیزی است که رهبر انقلاب بر آن تاکید دارند: «اگر امت اسلامی بههم بپیوندند، هیچ قدرتی قادر به سلطه بر آنان نیست»، از همکاری اقتصادی با همسایگان تا پیوندهای سیاسی و امنیتی در محور مقاومت، همه گواهی میدهند که جایگزین واقعیِ اعتماد به غرب، همگرایی منطقهای است.
جمعبندی
بیاعتمادی به غرب، اگر چه ضرورتی راهبردی است، اما کافی نیست. آنچه ملت ایران را از تکرار تلخیها میرهاند، طراحی الگویی جایگزین بر سه پایه است:
۱. اعتماد به ملت و سرمایه انسانی جوان
۲. اتکا به ظرفیتهای درونی و اقتصاد مقاومتی
۳. همگرایی منطقهای و اتحاد امت اسلامی.
این همان چیزی است که رهبر انقلاب آن را «جهاد کبیر» مینامند؛ یعنی استقلال فکری، اقتصادی و سیاسی در برابر سلطه دشمن. امروز که مکانیسم ماشه دوباره فعال شده، بهترین پاسخ به غرب، نه صرفا اعتراض دیپلماتیک، بلکه حرکت در مسیر این راهبرد جایگزین است. گریز از اعتماد به دشمن و تکیه بر خویشتن، ضرورتی تمدنی است؛ تنها در این مسیر است که تلخیهای گذشته به سرمایهای برای آینده بدل خواهد شد.
۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۱
کد خبر: ۱۵٬۹۱۲
مجتبی مدنی نژاد ، آگاه مسائل سیاسی : تجربههای تلخ اعتماد به غرب در تاریخ معاصر ایران، تنها چند سطر از کتاب گذشته ما نیست؛ روایتی طولانی و پرهزینه است که از قراردادهای تحقیرآمیز قاجاریه تا برجام امتداد یافته است.

نظر شما