آگاه: رهبر انقلاب سالها پیش، بارها و بارها هشدار دادند به غرب اعتماد نکنید. آنچه در ظاهر لبخند دیپلماتیک است، در باطن خنجری زهرآلود است. این هشدار توصیهای مقطعی نبود؛ نقشه راهی بود برای عبور ملت ایران از جنگهای روانی و سیاسی. امروز که دوباره مکانیسم ماشه بر سر زبانها افتاده، کافی است خطبهخط بیانات ایشان را بازخوانی کنیم تا دریابیم حقیقت ماجرا پیشتر گفته شده است.
غرب میخواهد با همین ابزار زنگزده، ایران را در تنگنای سیاسی قرار دهد. اما این نمایش بیش از آنکه نشاندهنده قدرت باشد، سندی بر درماندگی آنهاست. چرا که در میدان واقعی، ایران توانسته نقشههایشان را در منطقه بر هم زند و با اقتدار نظامی و دیپلماتیک خود، تعادل جدیدی بسازد. رهبر انقلاب بارها تاکید کردهاند که «اعتماد به آمریکا و اروپا خطای محض است.» تجربه برجام روشنترین شاهد این سخن است؛ توافقی که ایران به همه تعهداتش پایبند ماند اما طرف مقابل، نهتنها به وعدهها عمل نکرد، بلکه در هر مرحله بهانهای تازه برای فشار تراشید. مکانیسم ماشه، درست در همین چارچوب معنا پیدا میکند. حربهای برای ترساندن ملتی که دیگر از سایه تهدیدها هراسی ندارد.
اگر مکانیسم ماشه را به زبان ساده ترجمه کنیم، چیزی جز این نیست که غرب میخواهد هر زمان که خواست، توافقی را که خود امضا کرده، زیر پا بگذارد و ایران را به گوشه رینگ ببرد. اما آنچه آنها نمیفهمند این است که ایران، دیگر آن ایرانِ پیش از انقلاب یا حتی پیش از برجام نیست. امروز ایران در جایگاه «بازیکن مستقل میدان» ایستاده و قواعد بازی را بازتعریف کرده است.
اینجاست که بیانات رهبر انقلاب نه یک تحلیل روزمره، بلکه یک پیشبینی راهبردی جلوه میکند. وقتی ایشان هشدار میدادند «به دشمن لبخند نزنید، به وعدهاش دل نبندید»، بسیاری از سیاستپیشگان داخلی آن را بدبینی تعبیر کردند. حالا همانها باید پاسخ دهند که کدام نگاه واقعبینانهتر بود، نگاه سادهلوحانه به وعدههای غرب یا نگاه عمیق و تاریخی به ماهیت امپریالیسم غربی؟
بیاعتمادی به غرب، صرفا یک تاکتیک سیاسی نیست که بتوان در مقطعی کنار گذاشت. این بیاعتمادی ریشه در تاریخ دارد. از کودتای ۲۸ مرداد تا حمایت از صدام، از تحریمهای فلجکننده تا ترور دانشمندان هستهای. اینها فقط پروندههای حقوقی نیستند؛ سندی زنده از ماهیت دشمنی غرب با ایراناند. پس وقتی رهبر انقلاب میگویند اعتماد نکنید، در واقع سخن از یک اصل بنیادین سیاست ملی است، نه یک مانور مقطعی.
غربیها امروز با مکانیسم ماشه میخواهند بر سر ملت ایران سایه بیندازند. اما حقیقت این است که این «ماشین زنگزده» بیش از آنکه ایران را تحت فشار بگذارد، چهره بیاعتبار خودشان را آشکار میکند. همانها که دم از قانون میزنند، خود بزرگترین ناقضان قانوناند. همانها که از «امنیت جهانی» حرف میزنند، با دستان خود آتش جنگها را شعلهور میکنند.
ایران اما در این میدان، تنها به سلاح قدرت نظامی متکی نیست؛ اعتمادبهنفس ملی و تجربه تاریخی را هم با خود دارد. این همان نقطهای است که غرب هیچگاه درک نکرده؛ ملتی که خون داده، سختی کشیده و استقلال خویش را با جان خریده، حاضر نیست با چند تهدید کاغذی از مسیر خود بازگردد.
در این معادله بازخوانی سخنان رهبر انقلاب اهمیت دوچندان مییابد. ایشان همواره بر «خوداتکایی»، «ایستادگی» و «حفظ عزت ملی» تاکید کردهاند. اینها شعار نیستند، بلکه دستورالعمل بقا در جهانی است که قدرتهای بزرگ تنها زبان زور را میفهمند. و ایران با اتکا به همین اصول، توانسته جایگاهی یکتا در منطقه و جهان پیدا کند.
مکانیسم ماشه بیش از آنکه سلاحی علیه ایران باشد، آینهای است که درماندگی غرب را به رخ میکشد. همانطور که رهبر انقلاب بارها گفتهاند، «آینده از آنِ ملتهایی است که بر پای خود بایستند». امروز ایران بر پای خود ایستاده و این ایستادگی، هراس در دل دشمنان انداخته است.
درس بزرگ این روزها روشن است، هر بار که از هشدارهای رهبری فاصله گرفتیم، هزینه پرداخت کردیم و هر بار که به آن تکیه زدیم، سربلند بیرون آمدیم. پس در برابر مکانیسم ماشه و هر ابزار پوسیده دیگری، تنها یک راه وجود دارد و آن هم ادامه مسیر بیاعتمادی به غرب است و اتکا به توان ملی.
غرب میتواند ماشه را هر بار بکشد، اما صدای این شلیک دیگر ترسی در دل ایرانیان نمینشاند. این ملت با حافظه تاریخی و ایمان راسخ، ثابت کرده است که تهدیدها را به فرصت و تحریمها را به میدان رشد بدل میکند و این همان رازی است که غرب، با همه تحلیلگرانش هنوز نتوانسته بفهمد.
۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۸
کد خبر: ۱۵٬۹۱۱
علیرضا موذنی، آگاه مسائل سیاسی : مکانیسم ماشه، این واژه پرطنین اما پوسیده، دوباره از صندوقچه تهدیدهای غرب بیرون کشیده شده است. سیاستمداران اروپایی و آمریکایی با چهرههای جدی و واژههای پرطمطراق، میخواهند وانمود کنند که کلید قدرت هنوز در جیب آنهاست. اما آیا واقعا چنین است یا این صحنهسازی تکراری، چیزی جز هیاهوی یک امپراتوری در حال افول نیست؟
نظر شما