آگاه: دکتر جلال ریزانه، آیندهپژوه : پرسشی که بارها در رسانهها و محافل سیاسی مطرح شده، این است: «چرا دوستان و همپیمانان جمهوری اسلامی - از ونزوئلا و کوبا تا روسیه، چین، کره شمالی و حتی گروههایی مانند حماس - میتوانند با آمریکا مذاکره کنند اما ایران نه؟» این سوال اگر چه در ظاهر ساده، اما در واقع بر یک قیاس ناقص استوار است.
۱. تفاوت بنیادی در ماهیت مذاکرات
در تجربه ایران، مذاکره با آمریکا هرگز به معنای گفتوگوی برابر نبوده است، بلکه از ابتدا با پیششرطهای تحمیلی
آغاز میشود:
تعطیلی کامل صنعت هستهای
توقف هرگونه غنیسازی در خاک ایران
و محدودیت یا حذف توان موشکی و دفاعی
چنین فرآیندی عملیاتی برای خلع قدرت ملی است، نه تعامل برابر. قیاس این شرایط با مذاکرات کشورهایی که چنین شروطی را نپذیرفتهاند یا اساسا در دستور کارشان نبوده، گمراهکننده است.
۲. تجربه مستقیم و پرهزینه
ایران پس از برجام که تعهداتش را کامل اجرا کرد، با این وضعیت روبهرو شد:
خروج آمریکا از توافق
تداوم و تشدید تحریمها
اقدامات خصمانه آشکار، مانند ترور سردار سلیمانی
این رفتار، اعتماد به مذاکره با طرف آمریکایی را عملا منتفی کرده و آن را در شرایط فعلی به «ضرر محض» بدل کرده است.
۳. تفاوت سطح تهدید و موقعیت راهبردی
ونزوئلا یا کوبا و حتی برخی دیگر از همپیمانان ایران، نه فناوری هستهای قابلقیاس با ایران دارند، نه در معرض تهدید مستقیم و دائمی نظامی هستند. ایران به دلیل توان فنی و بازدارندگی منطقهای، هدف سناریوهای خلع قدرت و تضعیف موقعیت ژئوپلیتیک است.
۴. مذاکره همراه با تهدید؛ شکست قطعی
بر اساس بیانات رهبر انقلاب (یک مهر ۱۴۰۴)، هیچ ملت با شرفی مذاکره همراه با تهدید را نمیپذیرد. مذاکره واقعی، نیازمند احترام متقابل و پرهیز از دیکتهکردن نتیجه است.
۵. راهبرد فعلی ایران
رویکرد کنونی ایران تمرکز بر «قویشدن» در تمامی ابعاد (نظامی، علمی، اقتصادی، ساختاری) است تا با افزایش قدرت چانهزنی، شرایط تحمیلی از دستور مذاکره حذف شود.
جمعبندی و آیندههای محتمل
اصل گفتوگو با جهان حتی آمریکا، در آینده منتفی نیست؛ اما نیازمند تغییر اساسی در رویکرد طرف مقابل است:
آینده محتمل (در صورت تداوم شرایط فعلی): ادامه سیاست فشار حداکثری، طرح شروط خلع قدرت و بنابراین عدم مذاکره رسمی یا نتیجهبخش. این مسیر احتمالا با تقویت توان داخلی و ائتلافهای راهبردی منطقهای پاسخ داده خواهد شد.
آینده ممکن (در صورت تغییر رویکرد آمریکا): اگر طرف مقابل از زبان تهدید و تحمیل فاصله بگیرد، شروط خود را با احترام متقابل و منافع مشترک بازتعریف و گذشته مذاکرات شکستخورده را جبران کند، زمینه برای گفتوگوی واقعی، برابر و سودمند برای دو ملت فراهم میشود.
آینده مطلوب: مذاکرهای که بدون فشار بیرونی، بر اساس احترام متقابل و تضمینهای عملی شکل گیرد؛ در این حالت، ایران میتواند از مزایای دیپلماسی برای رفع تحریمها، توسعه اقتصادی و تثبیت موقعیت بینالمللی بهرهمند شود. تا آن زمان، راهبرد کشور حفظ استقلال سیاسی و بازدارندگی راهبردی است تا میز مذاکره - اگر روزی برپا شد - میز تحمیل نباشد، بلکه میز تعامل برابر باشد.
نظر شما