آگاه: نخستین دلیل روشن است، هر کشوری که ابزار قدرت خود را به دشمن واگذار کند، عملا امنیت آیندهاش را گروگان داده. غنیسازی برای ایران فقط یک فناوری نیست، بلکه ذخیرهای راهبردی است. خروج اورانیوم غنیشده، یعنی واگذاری بخشی از پشتوانه ملی به قدرتهایی که بارها ثابت کردهاند قابل اعتماد نیستند. چه تضمینی وجود دارد که پس از این امتیاز، دشمن از مطالباتش دست بکشد؟ تجربه نشان داده که عقبنشینی، همیشه به زیادهخواهی بیشتر انجامیده است. دلیل دوم، پیوند مستقیم میان غنیسازی و امنیت است. کشوری که توانایی تولید سوخت هستهای را در اختیار دارد، بهطور طبیعی در سطح بالاتری از بازدارندگی قرار میگیرد. این بازدارندگی الزاما به معنای نظامی نیست، بلکه به معنای قدرتی است که دشمن را از تهدید و فشار بازمیدارد. اگر این توان از ایران گرفته شود، توازن قوا به زیان ما تغییر خواهد کرد. درست مانند سپاهی که زره خود را از تن بیرون کند و انتظار داشته باشد دشمن به او حمله نکند.
نکته سوم، پیامد روانی و اجتماعی چنین تصمیمی است. ملتی که سالها هزینه داده، تحریمها را تحمل کرده و برای حفظ حق خود ایستاده، اگر ناگهان ببیند دستاوردش بهراحتی واگذار شده است، احساس شکست و بیاعتمادی خواهد کرد. این احساس میتواند شکاف اجتماعی ایجاد کند و روحیه مقاومت را تضعیف کند. رهبر انقلاب بارها هشدار دادهاند که «اگر در یک میدان عقبنشینی کنیم، دشمن در میدانهای دیگر نیز پیشروی خواهد کرد.» این سخن نه صرفا یک تحلیل سیاسی، بلکه واقعیتی تاریخی است که بارها تجربه شده است.
چهارم، خروج اورانیوم غنیشده به معنای آن است که ایران در بزنگاههای حیاتی دست بسته باقی بماند. فرض کنیم ۱۰ سال بعد کشور نیاز فوری به سوخت یا داروهای هستهای پیدا کند؛ آیا قدرتهای غربی آن را در اختیار ایران خواهند گذاشت؟
همین امروز که ایران ایستاده، مانعتراشی میکنند، چه برسد به فردایی که ابزار فشار در دستشان باشد. بنابراین، واگذاری ذخایر هستهای مساوی است با باز کردن قفل امنیت کشور به دست بیگانه.
از منظر راهبردی نیز باید گفت که امنیت، تنها با قرارداد و امضا به دست نمیآید. امنیت بر پایه قدرت ملی شکل میگیرد. قرآن کریم میفرماید: «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّة»؛ یعنی باید آنچه در توان دارید برای بازدارندگی آماده کنید. اگر ما داوطلبانه بخشی از این «قوه» را کنار بگذاریم، عملا از آموزه الهی فاصله گرفتهایم و در میدان سیاست نیز بیدفاع میشویم.
تجربه برجام بهترین شاهد است. با وجود آنکه ایران پذیرفت بخش زیادی از ذخایر اورانیوم غنیشدهاش از کشور خارج شود، آیا تحریمها لغو شدند؟ آیا آمریکا به تعهدات خود پایبند ماند؟ نه. نتیجه این بود که هم ذخایر از دست رفت و هم فشارها باقی ماندند. تکرار این تجربه، چیزی جز سادهانگاری نخواهد بود.
بنابراین، تسلیم در برابر فشار غرب و خروج اورانیوم غنیشده از ایران، مساوی با ایجاد ناامنی است. ناامنی در مرزها، ناامنی در اقتصاد، ناامنی در اعتماد اجتماعی و ناامنی در آیندهای که باید برای نسلهای بعد تضمین شود. ایران قوی تنها زمانی ساخته میشود که ستون غنیسازی پابرجا بماند؛ ستونی که نه قابل معامله است و نه میتوان آن را به امید وعدههای پوشالی دشمن فروخت.
نظر شما