رویداد ملی ایران همدل روایتی از همدلی ملت ایران از کرونا تا طوفان‌الاقصی و جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونی، سه‌شنبه ۱۵ مهر در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد. روایت این برنامه به قلم خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان شیرین و جذاب است که در ادامه آن را می‌خوانید. 

این‌ها از قیمت طلا خبر دارند؟

آگاه: هفته گذشته وقتی آفیش یک برنامه به دستم رسید، تعجب کردم چطور، چرا من که یک خبرنگار اقتصادی‌ام، باید یک برنامه سیاسی را پوشش بدهم؟ وقتی عنوان برنامه را دیدم، تعجبم بیشتر هم شد: «یک ایران همدل است.» خبرهای متعددی در خصوص این عنوان شنیده بودم، اما نکته‌ای که به عنوان یک خبرنگار اقتصادی به شدت توجه من را جلب کرد، این بود که در شرایط فعلی، با قیمت گرمی طلا بیش از ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان، آیا واقعا هنوز کسانی هستند که بخواهند دارایی ارزشمند خود را برای غیرآشنایان خود اهدا کنند؟ با همین فکر و خیال‌ها سرانجام ۱۵ مهرماه، روز برگزاری برنامه فرارسید. صبح طبق عادت زودتر از موعد به محل برنامه، حسینیه امام خمینی (ره) رفتم. ازدحام جمعیت برایم غیرقابل باور بود. جالب‌تر اینکه افرادی را دیدم که از استان‌های دیگر برای شرکت در این پویش آمده بودند. در صف ورود، خانمی را دیدم که مشغول توضیح دادن به همراهش بود. صحبت‌هایش برایم جالب شد. از او پرسیدم: «از کجا و چرا آمدید؟» او پاسخ داد: «از شهرکرد آمدم و النگویی داشتم که به پویش یک ایران همدل بنا به حکم رهبری هدیه داده‌ام» به او گفتم: «از قیمت طلا خبر داری؟» و او با لبخندی گفت: «حیف که تعداد النگوهای من کم بود.» داشتم از تعجب شاخ درمی‌آوردم که خانم دیگری رو به من گفت: «روزی خانم معلمی، طلایی را برای پویش یک ایران همدل اهدا کرده بود. هفته بعد به روضه‌ای دعوت شدم که متولی آن همان خانمی بود که طلای خود را هدیه داده بود. وقتی شرایط خانه و زندگی او را دیدم، از او پرسیدم چرا طلاها را اهدا کردی و او فقط لبخند زد.» البته در مسیر، تعداد افرادی که روایت‌های مشابهی داشتند، واقعا کم نبود. وقتی وارد سالن اصلی حسینیه شدم، باز هم از جمعیت متعجب شدم. اصلا شبیه آنچه در تلویزیون می‌دیدم، نبود. خیلی بزرگ‌تر نشان می‌داد. به قول جوان‌ترها، وایب خوبی بهم می‌داد. آنقدر ذوق داشتم که متوجه نشدم کی قرآن خوانده شد و کی مجری پشت تریبون رفت و آقای عطارزاده، دبیر پویش شروع به سخنرانی کرد. آقای عطارزاده می‌گفت پیام کوتاه رهبری سیل کمک‌ها را به سمت لبنان جاری کرد. بعد هم از چیزی حرف زد به اسم صف‌های طولانی حماسه تا حکم رهبر انقلاب زمین نماند. بعد چیزی گفت که من فکر کردم درست نشنیدم: «در این پویش، ۱۰ هزار حلقه ازدواج برای مردم غزه و لبنان تقدیم شد. ایران همدل یک دنیای دیگری بود و چقدر این حماسه عجیب بود.» ۱۰ هزار حلقه ازدواج؟ شوخی می‌کنید؟ اگر حلقه فقط رینگ هم باشد، هر کدام ۴۰ میلیونی می‌شود. همین‌طوری قد می‌کشیدم تا آقا بیاید. سخنران بعدی زینب نصرالله، دختر شهید سیدحسن نصرالله بود که آمد و گفت «از خدا می‌خواهم ولایت را نگه‌ دارد که در سایه آن به این پیروزی‌ها دست پیدا کردیم. شما همیشه پشتیبان ولایت بودید و شما بودید که با طلا پای مقاومت ایستادید و ما سپاسگزاریم.» من هم زیر لب ناخودآگاه گفتم «واقعا». بعد هم خالد قدومی، نماینده جنبش اسلامی فلسطین (حماس) در ایران از رهبر و ملت ایران حمایت کردند که پای مردم غزه و مقاومت فلسطین ایستادند: «از سیدعلی خامنه‌ای رهبر ایران و همچنین ملت شریف ایران تشکر می‌کنم که همیشه همراه مستضعفان و مردم غزه و لبنان و یمن بوده‌اند. ملتی که خون شریف و عزیزش با خون فلسطینی‌ها مخلوط شد. شما شریک آینده مقاومت و منطقه هستید.» خالد قدومی در مورد وضعیت فعلی نوار غزه هم گفت «ما نگران نیستیم. به تعبیر شهید اسماعیل هنیه هرگاه یک مرد فرو افتد مرد دیگری برخواهد خاست. دشمن در این توهم است که با ترور افراد، مسیر را منحرف می‌کند، اما امروز ما ایستاده‌ایم. این مسیر تا آزادی کامل فلسطین و مسجدالاقصی ادامه دارد.» من هم مثل باقی حاضران در بیت رهبری همچنان منتظر بودم. نفر بعدی، شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب‌الله لبنان بود که در پیامی تصویری به این رویداد، از حمایت‌های رهبری و ملت قدردانی کرد. چند سفیر پویش هم سخنرانی کردند و از خاطرات‌شان گفتند. زمان کم‌کم داشت تمام می‌شد و در نهایت هم برنامه با مداحی حاج محمود کریمی برای اقامه نماز به پایان رسید. در مسیر خروج، سوالی که ذهنم را درگیر کرده بود، این بود: «چطور می‌شود یک خانم از دارایی ارزشمند خود، طلا، به راحتی دل بکند؟ سوالی که امروز پاسخش را گرفته بودم، اما همچنان نمی‌توانستم به راحتی باور کنم.» در ظاهر یک برنامه سیاسی در بیت رهبری برگزار شده بود، اما یک تجمع برپا شده بود از همدلی و همراهی و رفاقت و دوستی مومنانی که به دعوت رهبر انقلاب پاسخ مثبت داده بودند. اذان ظهر شد و من پر از حس خوب و ذوق کم‌نظیر بازگشتم. افتخار کردم که ایرانی‌ام.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.