آگاه: پس از اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، درباره توافق ظریف با جان کری، وزیر خارجه آمریکا در دوره برجام، بر سر پذیرش اسنپبک، ظریف در واکنش مدعی شد که تیم مذاکرهکننده وقت ایران مخالف اسنپبک بوده، اما روسیه با آمریکا درباره این موضوع همراه شده است. ظریف در بخشی از اظهاراتش در این خصوص گفت: در همین کتاب راز سر به مهر اسنادش وجود دارد که آمریکا و پنج قدرت دیگر میگویند ابزار ما شورای امنیت است و همین آقای لاوروف در جلسه تصمیمگیری میگفت من اجازه نمیدهم حق وتوی ما را از ما بگیرید. حالا میگوید ظریف رفته این کار را کرده، البته من تا الان ملاحظه کردم و چیزی نگفتم. اما همین نقلقول از زبان ظریف بهروشنی نشان میدهد که روسیه در مذاکرات برجام مخالف اسنپبک بوده است، چراکه بر اساس این سازوکار، حق وتوی روسیه و چین عملا از آنان سلب میشد. همانطور که در جریان فعالسازی اسنپبک نیز، با وجود مخالفت روسیه و چین با بازگشت تحریمها، این دو کشور نتوانستند از حق وتوی خود استفاده کنند و تحریمهای شورای امنیت علیه ایران بازگشت. علیاکبر صالحی، وزیر اسبق امور خارجه و رییس وقت سازمان انرژی اتمی در دوره انعقاد برجام نیز پیشتر تصریح کرده بود که روسیه همان زمان که مکانیسم ماشه در برجام طراحی شد، متوجه شد که این بند بهطور زیرکانهای حق وتوی اعضای دائم شورای امنیت را دور میزند و هیچ کشوری، حتی روسیه و چین، توان متوقفکردن آن را ندارد. هشدار آن روز لاوروف، امروز با فعالشدن اسنپبک علیه ایران عینیت یافته است.
بنابراین مصاحبه اخیر ظریف و حملهاش به روسیه و اینکه گفته مکانیسم ماشه کار روسیه بود، روایتی است که کاملا برخلاف روایت علیاکبر صالحی است که میگفت لاوروف به ظریف بابت اسنپبک هشدار داده و گفته بود به ضرر ایران است اما ظریف جدی نگرفته بود.
آقای ظریف الان وقتِ نواختن روسیه نیست!
نکته قابل تامل آنکه، مصاحبه ظریف دقیقا وقتی رخ داده که روسیه در سازمان ملل میخواهد به عنوان رییس دورهای شورای امنیت اعلام کند برجام به اتمام رسیده است؛ دقیقا وقتی که علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان به روسیه رفته تا پیام رهبری را به پوتین برساند. ظریف در شرایطی تندترین مواضع را علیه روسیه بر زبان راند، که این کشور به عنوان رییس دورهای شورای امنیت، باید پایان قطعنامه ۲۲۳۱ را اعلام میکرد.
برخی معتقدند ماجرا واقعا عجیب و تا حدی مشکوک به نظر میرسد؛ پوتین در صحبتهایش گفته که اسرائیل به او اطمینان داده قصد ادامه درگیری نظامی با ایران را ندارد؛ تقریبا همزمان با این حرف، ترامپ با پوتین تماس تلفنی میگیرد و میگوید میخواهد روسیه بین ایران و آمریکا میانجیگری کند.
اینکه به غرب و تضمین آمریکا و اسرائیل، یک درصد هم نباید اطمینان داشت به جای خود؛ اما در همین زمان، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و چهرهای نزدیک به دولت و مورد اعتماد رهبری، به مسکو میرود تا پیام رسمی ایران را به پوتین برساند. اما درست یک روز بعد از سفر لاریجانی، ناگهان محمدجواد ظریف وارد میدان میشود و ادعاهایی مطرح میکند که در عمل، مسیر گفتوگوی لاریجانی با روسیه را بیاثر میکند. سخنان ظریف همان حرفهای قدیمی و تند علیه روسیه است؛ گویی میخواهد هم انتقام اختلافات گذشته با لاوروف را بگیرد، هم اجازه ندهد مسیر تازهای در روابط ایران و روسیه باز شود.
در شرایطی که آمریکا و اسرائیل عملا به ایران حمله کردهاند، انتظار میرود همه نیروهای سیاسی داخل کشور در یک مسیر واحد حرکت کنند. اما ظریف بهجای تمرکز بر دشمنان خارجی، همچنان انتقادهایش را متوجه شرق و بهویژه روسیه میکند. همین رفتار باعث میشود این سوال بهوجود بیاید که آیا این همزمانی تصادفی است یا اقدامی حسابشده برای تحتتاثیر قرار دادن روابط تهران و مسکو؟
برخی صاحبنظران معتقدند در لحظهای که لاریجانی بهعنوان نماینده رسمی امنیت ملی در حال گفتوگو با روسیه است، دخالت رسانهای ظریف نتیجهای جز تضعیف ماموریت دیپلماتیک ایران ندارد. بعد از دوقطبیسازی مردم و موشک و میدان و دیپلماسی توسط ظریف، حالا حمله به روسیه درست همزمان با سفر لاریجانی، عجیب است. در حالی که دشمنان اصلی ما، آمریکا و اسرائیل و برخی دولتهای اروپاییاند، حمله تندوتیز به روسیه با چه انگیزهای صورت میگیرد؟!
ظریف چندی پیش نیز در مقالهای در یک نشریه آمریکایی، مطالبی مطرح کرده بود که با استراتژی دفاع ملی و دکترین امنیتی ایران بهویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه کاملا در تضاد بود. ظریف در مقاله خود بر دو محور تاکید کرده بود که عبارت بودند از تغییر پارادایم و امضای معاهده عدمتعرض میان ایران و آمریکا؛ درخصوص هر دو محور فوقالذکر گفتنیهای بسیاری وجود دارد؛ نخست آنکه ظریف باید مقصودش از مفهوم تغییر پارادایم را به شفافیت و وضوح شرح داده و تبیین کند. آیا مقصود او از تغییر پارادایم، آن است که جمهوری اسلامی ایران، حمایت و دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی خود را وانهد؟ مگر غیر از آن است که تقابل و تضاد ایران اسلامی با آمریکا مبحثی است که ریشهاش در عرق و تعصب جمهوری اسلامی ایران، به خاک وطن و حاکمیت ملی است؟ مگر علت دشمنی ۴۶ساله آمریکا با ایران این نیست که منافع نظام سلطه در سرزمین ایران بهواسطه انقلاب اسلامی به محاق رفته است؟ بنابراین مقوله تغییر پارادایم در نگاه نخست، این مفهوم را به ذهن متبادر میسازد که ایران اسلامی باید از اصول و مولفههای اقتدارآفرین خود دست بکشد و النهایه، تسلیم خواست آمریکا شود و حتی همچون اوکراین، تمامیت ارضی و حاکمیت ملیاش را نیز قمار کند.
نکته دیگر آنکه ارائه پیشنهاد امضای معاهده عدمتعرض میان ایران و آمریکا، حقیقتا مقولهای است که حتی یک دانشجوی ترم اول علوم سیاسی نیز به رد و انکار آن رأی میدهد؛ همین چند هفته پیش بود که رژیم آمریکا علنا به حریم ایران اسلامی تجاوز کرد و به رژیم صهیونیستی نیز برای تجاوز به ایران اسلامی و کشتن غیرنظامیان ایرانی، چراغ سبز نشان داد. ظریف که پیشتر از نقش فردی ناشناس به عنوان فرانچسکو در تدوین بندهایی از برجام پرده برداشته بود، چندی پیش نیز اعتراف و افشاگری مهمی از نقش فردی به نام علی واعظ در جریان مذاکرات منتهی به حصول برجام کرد. ظریف، وزیر پیشین امور خارجه، در اظهاراتی جنجالی فاش کرد که علی واعظ، مشاور ارشد گروه بینالمللی بحران، در جریان مذاکرات هستهای، اطلاعات محرمانه را از وی دریافت و در اختیار تیم مذاکرهکننده آمریکایی قرار میداد. ظریف در بخشی از این اظهارات میگوید: علی واعظ هر روز صبح سر صبحانه میآمد، اطلاعات درست را از من میگرفت و میبرد میداد به تیم مذاکرهکننده آمریکایی!
نظر شما