آگاه: در ایران، با توجه به تحولات چهار دهه اخیر از جمله گسترش شبکه بهداشت اولیه، اجرای برنامههای واکسیناسیون گسترده و سرمایهگذاری در آموزش پزشکی، شاخصهای سلامت پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند، اما چالشهایی مانند بیماریهای غیرواگیر، آلودگی محیطی و نابرابریهای منطقهای همچنان باقی هستند.
چرا شاخص؟
شاخصهای سلامت، مجموعهای از معیارهای کمی (عددی) و کیفی (توصیفی) هستند که وضعیت رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی افراد یک جمعیت را اندازهگیری میکنند. بر اساس تعریف WHO در سال ۱۹۴۸، سلامت صرفا نبود بیماری یا ضعف نیست، بلکه حالتی از بهزیستی کامل در سه بعد جسمی (مانند عملکرد اندامها)، روانی (مانند عدم افسردگی) و اجتماعی (مانند توانایی مشارکت در جامعه) است. این شاخصها مانند چراغهای راهنما در جاده سلامت عمل میکنند: سبز نشاندهنده پیشرفت، زرد هشدار و قرمز خطر فوری. برای مثال، اگر امید به زندگی بالا باشد، یعنی جامعه در مسیر درست است، اما اگر شیوع چاقی افزایش یابد، نیاز به تغییر مسیر (مانند ترویج ورزش) وجود دارد.
این شاخصها چهار حوزه اصلی را پوشش میدهند: وضعیت سلامت (چقدر سالم زندگی میکنیم)، عوامل خطر (چه چیزهایی تهدیدکننده هستند)، پوشش خدمات (چقدر دسترسی داریم) و سیستمهای سلامت (چقدر منابع اختصاص داده شده). WHO بیش از ۱۰۰۰ شاخص را در پایگاه خود ثبت کرده، اما ۱۰۰ شاخص اصلی آن مرجع جهانی است و کشورها موظف به گزارش سالانه این شاخصها هستند.
از قرن نوزدهم تا اهداف توسعه پایدار
تاریخچه شاخصهای سلامت به اوایل قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد، زمانی که جان اسنو در انگلستان با نقشهبرداری مرگهای وبا، مفهوم اپیدمیولوژی را بنیان گذاشت. در سال ۱۸۵۴، ویلیام فار نرخ مرگ را به عنوان شاخصی برای کنترل بیماریهای عفونی معرفی کرد. اما نقطه عطف مدرن در سال ۱۹۴۸ با تاسیس WHO بود که سلامت را به طور جامع تعریف کرد و اولین گزارش جهانی سلامت را در ۱۹۵۲ منتشر کرد. در دهه ۱۹۷۰، کنفرانس آلما آتا بر مراقبتهای اولیه سلامت (PHC) تاکید کرد و شاخصهایی مانند پوشش واکسیناسیون را اولویت داد. دهه ۱۹۹۰ با گزارش بانک جهانی در ۱۹۹۳، عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت (SDH) مانند فقر و آموزش را اضافه کرد. در سال ۲۰۰۰، اهداف توسعه هزاره (MDGs) هشت هدف بهداشتی داشت و از ۲۰۱۵، SDGs با ۱۳ هدف فرعی و ۲۶شاخص اصلی سلامت جایگزین شد. WHO در ۲۰۱۸ فهرست ۱۰۰ شاخص اصلی را منتشر کرد که شامل DALYs (سالهای زندگی در ناتوانی) و UHC Index (پوشش همگانی سلامت) است. در ایران، شاخصها از دهه ۱۳۶۰ با نظام شبکه بهداشت اولیه (بر اساس مدل آلما آتا) شروع شد و حالا با پرونده الکترونیک سلامت (سپاس) یکپارچه شدهاند.
روش محاسبه، دستاوردها
اندازهگیری شاخصها فرآیندی علمی و چندمرحلهای است که نیاز به دادههای معتبر دارد. منابع اصلی شامل موارد زیر هستند:
ثبتهای حیاتی (Vital Registration): سازمان ثبت احوال ایران تولد، مرگ و علل آن را ثبت میکند؛ کاملبودن این آمار در ایران اکنون ۹۲ درصد است، یعنی هشتدرصد از اطلاعات واقعی نیستند.
نظرسنجیهای ملی: مانند STEPS WHO که هر پنج سال در ایران اجرا میشود و عوامل خطر مانند فشار خون را با اندازهگیری مستقیم (نه گزارش فردی) بررسی میکند.
سیستمهای اطلاعاتی بهداشتی: بیمارستانها دادههای بالینی را جمعآوری میکنند؛ در ایران، سامانه سیب برای مراکز بهداشت روستایی به کار گرفته میشود، مجموع این اطلاعات دستاورد سیستمهای اطلاعاتی بهداشتی است.
مدلهای آماری: موسسه اندازهگیری و ارزیابی سلامت با مدل GBD (بار جهانی بیماریها) برآورد میکند هر یک از شاخصها بر اساس دادهها چه وزنی دارند؛ برای مثال، مرگهای آلودگی هوا با دادههای ناسا محاسبه میشود.
غربالگریهای ملی: برنامه ملی کنترل دیابت و فشار خون که میلیونها نفر را چکاپ میکند.
اما روش محاسبه این شاخصها علمی و دقیق است: برای امید به زندگی، از جدولهای حیاتی استفاده میشود که احتمال مرگ در هر سن را محاسبه میکند. نرخ مرگ با درنظر گرفتن چالشهایی شامل عدم گزارش مرگهای خانگی (به ویژه در روستاها)، خطای نمونهگیری در نظرسنجیها و تاخیر دادهها (مانند تاثیر کووید-۱۹) منظور میشوند. WHO برای اعتبار، استانداردهایی مانند ICD-۱۱ برای کدگذاری علل مرگ دارد.
شاخص سلامت نشانگر چیست؟

این شاخصها تصویری چندبعدی ارائه میدهند: وضعیت سلامت نشان میدهد چقدر طولانی و سالم زندگی میکنیم (مثل HALE: امید به زندگی سالم، که در ایران حدود ۶۶ سال است).
عوامل خطر هشدار میدهند (مثل شیوع تنباکو که ریسک سرطان را ۲۰ برابر میکند). پوشش خدمات دسترسی را میسنجد. سیستم سلامت کارایی را ارزیابی میکند. کاربردها شامل مقایسه جهانی (ایران در مرگ مادران رتبه برتر منطقه EMRO)، شناسایی نابرابری (تفاوت ۱۰ ساله امید به زندگی بین دهک بالا و پایین) و ارزیابی مداخلات (کاهش ۵۰ درصدی مرگ نوزادان پس از برنامه ایمنسازی) را مشخص میکنند. در سیاستگذاری، این شاخصها بودجه را هدایت میکنند؛ برای مثال، گزارش WHO ۲۰۲۳ ایران را برای کنترل بیماریهای غیرواگیر اولویت داد.
پیشرفتهای چشمگیر با دادههای بهروز

ایران از دهه ۱۳۶۰ با انقلاب بهداشتی، شاخصها را متحول کرد. ایران براساس گزارشهای سازمان بهداشت جهانی، بیش از دیگر کشورها پیشرفت داشته است. امید به زندگی، کاهش مرگومیر مادران و کودکان، از موفقیتهای جهانی در دستاوردهای سلامتی ایران بوده است. در حال حاضر امید به زندگی ۷۶٫۸ سال (زنان ۷۹٫۱، مردان ۷۳٫۹؛ افزایش ۱٫۶ ساله از ۱۳۹۹). مرگ نوزادان ۹٫۲ از ۱۰۰۰ نفر (کاهش از ۱۰٫۵)، کودکان زیر پنج سال ۱۷ از ۱۰۰۰ نفر، مادران ۲۳ از ۱۰۰هزار نفر (بهترین کشور در منطقه پس از ترکیه) هستند.
بیماریهای غیرواگیر و عوامل خطر

دیابت ۱۴ درصد (۷٫۵ میلیون مبتلا، ۹ میلیون پیشدیابت). چاقی ۲۹٫۵ درصد (زنان ۳۳٫۴، مردان ۲۵٫۶). فشار خون ۲۵ درصد. مصرف تنباکو ۱۲٫۵ درصد (مردان ۲۲ درصد). این شاخصها نشان میدهند بیش و پیش از هر چیز باید به فکر جلوگیری از بیماریهای غیرواگیر مبتنی بر تغییر سبک زندگی باشیم.
عوامل محیطی، عفونی و جمعیتی: آلودگی و گذار

آلودگی هوا ۵۸٫۹۷۵ مرگ سالانه. سل ۵٫۴۶ از ۱۰۰هزار نفر. باروری ۱٫۶ نفر. این آمار نشاندهنده افزایش روز به روز اثر آلودگی هوا بر تلفات و صدمات و نیز کاهش رشد جمعیت به شکلی چشمگیر است. بر این اساس باید به فکر تغییر محیط و نیز سرمایهگذاری بر رشد نسل آینده باشیم.
پوشش خدمات، نیروی کار و تامین مالی: دسترسی همگانی

واکسیناسیون ۹۸ درصد. پوشش همگانی سلامت ۷۵از ۱۰۰ نفر. پزشکان ۱٫۹ پزشک برای هر ۱۰۰۰ نفر، پرستاران ۲٫۱ پرستار برای هر۱۰۰۰ نفر. هزینه ۵٫۸ درصد تولید ناخالص داخلی سهم سلامت، هزینههای مستقیم پرداختی از سوی بیماران ۳۵ درصد. با این آمار، گرچه دسترسی بسیار مناسبی به خدمات سلامتی، پزشکی و امکانات واکسیناسیون برای افراد فراهم شده، اما میزان هزینه پرداختی بیماران زیاد است و لازم است نظام سلامت به این منظور بهینه شود.
تحلیل عمیق مشکلات با دادههای استانی و اقتصادی
بر اساس این آمار، بیماریهای غیرواگیر بار ۶۰ درصدی مرگها را به دوش میکشند، این آمار اگر به دقت عرضه شوند، نشانگر وضعیت وحشتناک سبک زندگی ناسالم ما ایرانیان است. سالهای دارای ناتوانی در افراد، معادل ۲۵٫۴۷۰ از ۱۰۰۰۰۰ است؛ این آمار یعنی هزینه سالانه میلیاردها تومان برای دیالیز و داروهای قلب. همچنان این آمار، نشانگر پیشگیری نکردن و اصلاح نشدن وضعیت سبک زندگی ماست.
آلودگی هوا با خسارت ۱۷٫۲ میلیارد دلاری، نشان میدهد اعلام اینکه در تهران، روزهای ناسالم بیش از ۲۰۰ روز بوده یا افزایش ۱۰ درصدی مرگها از ۱۴۰۰ به واسطه آلودگی هوا پیش آمده است، جدای از صدمات جانی جبرانناپذیر، هزینههای بسیاری برای کشور و مردم به بار آورده است. بنابراین لازم است به حل این مسئله همت بگماریم.
نابرابریهای منطقهای و اجتماعی
بر اساس آمار، مرگ مادران در سیستان دو برابر میانگین است و دسترسی روستایی ۷۰ درصد خدمات تخصصی. بنابراین برای ایجاد برابری در حوزه سلامت نیز مسیر بسیاری باید پیموده شود. با افزایش دسترسی به خدمات سلامتی، میتوانیم شاهد بهبود وضعیت زندگی و کاهش تلفات و صدمات در تمامی مناطق کشور باشیم.
تهدیدهای بلندمدت
بر اساس آمار، تعداد سالمندان ایرانی تا ۱۴۳۰، ۳۰ درصد جمعیت خواهد بود. هزینه پرداختی شخصی برای فقرا ۵۰ درصد هزینه درمان است. نیاز به واردات ۷۰درصد داروها وجود دارد و این یعنی در بلندمدت، چالشهای بزرگی در حوزه سلامت گریبانگیر مردم و نظام سلامت خواهد شد.
گذار به پیشگیری: آموزش، تغذیه و ورزش

با این آمارها، پیش از هر چیز سبک زندگی ایرانیان نیاز به اصلاح دارد. با ادغام سلامت در مدارس (حداقل ۳۰ ساعت سالانه) و اجرای کمپینهای ملی برای رژیم غذای سالم، اجرای رویکردهای ورزش در زندگی با هدف ۱۵۰ دقیقه ورزش در ماه و ایجاد حس و حال زندگی سالم برای همه، نه فقط بهعنوان یک «مد» که به عنوان راه بهتر زیستن، میتوانیم کمی وضعیت آمار و سلامت را بهبود دهیم.
در ادامه نیاز است با تقویت غربالگری و به طور خاص گسترش چکاپ رایگان برای افراد بالای ۴۰ سال، ایجاد پرونده الکترونیک کامل و ثبت رویدادهای سلامتی به صورت مستمر، به پایش کلیدهای تغییر سلامتی در جامعه بپردازیم. درباره شرایط محیطی نیز لازم است هرچه سریعتر، استانداردهای سبز اعم از یورو۵ اجباری شوند، مترو و خودروهای الکتریکی به میدان بیایند، جنبش درختکاری تا کسب یک میلیون هکتار سبز به راه بیفتد تا به مرور محیط نیز امکان بهبود پیدا کند.
در حوزه عدالت اجتماعی، تخصیص بودجه و بیمه به طور ویژه ۲۰ درصد بیشتر به محرومان، یارانه دارو ۱۰۰ درصدی برای دهک پایین و اصرار به تامین سلامت به عنوان ابزار کمک به دیگران و کاهش هزینههای آینده، نه به عنوان هبه و از خودگذشتگی بودجهای میتواند راهگشای مشکلات برابری سلامتی باشد.درباره سیاستهای جمعیتی و خانواده، علاوه مرخصی ۹ ماهه زایمان، تامین مسکن ارزان، استفاده از شوراهای سلامت روستایی، بررسی ارزیابی اثر سلامت در همه سیاستها از جمله سیاستهای فرزندآوری و ازدواج، تدوین سیاستهای سلامت روان و استفاده اجباری از آنها در برنامههای اجرایی، میتواند به کاهش پیری و رشد فرزندآوری کمک کند.در نهایت، هر قانون اقتصادی باید مولفه ارزیابی تاثیر سلامت را از مرحله تایید بگذراند. کاهش ارز دارو، افزایش میزان واردات شکر یا هر قلم تصمیم دیگر، نیازمند این است که تاثیر سنجیدهای بر سلامت داشته باشد. اگر نه تمام راهکارهای دیگر، در نهایت با تصمیمی لحظهای، به شکست خواهند انجامید.با اجرای هماهنگ قوانین، تصمیمگیری درست و سرعت در اجرا، میتوان امید به زندگی را به بیش از ۸۰ سال، مرگ در اثر بیماریهای غیرواگیر را ۳۰ درصد کاهش، شمول دسترسی سلامتی را به بیش از ۹۰ درصد و ایران را الگویی برای جهان در حال توسعه رساند.
نظر شما