وقتی محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه و چهره نزدیک به اصلاحات و دولت حسن روحانی در گفت‌وگویی، یکی از ریشه‌ای‌ترین معضلات فکری جریان تکنوکرات ایرانی را آشکار کرد گمان نمی‌کرد، به این اندازه در سیبل اعتراضات قرار گیرد.

معمار توسعه همچنان در سیبل اعتراضات همفکرانش

آگاه: او می‌گفت «مشکل از طبقه‌ای است که الان حاکم است»، در حالی‌که عملکرد جریان غرب‌گرا در هشت سال دولت روحانی به‌روشنی قابل مشاهده است. ضمن آنکه نمی‌توان عملکرد دولت‌های سازندگی و اصلاحات را از نامبرده جدا تلقی کرد، هرچه نباشد این دولت‌ها را همفکران او که به نام معمار توسعه شناخته می‌شود، تشکیل داده بودند؛ اکنون پرسش اساسی این است «چه شد او نوک پیکان را رو به طبقه ضعیف اقتصادی قرار داد؟»
روزنامه سازندگی، رسانه رسمی حزب کارگزاران و از مدافعان فکری سریع‌القلم در شماره ۱۲ آذرماه به دفاع از اندیشه‌های وی پرداخت و در مطلبی آورده است: این دیدگاه سریع‌القلم، ریشه در لیبرالیسم، نخبه‌گرایی، اعتقاد به تخصص‌گرایی، دوری از پوپولیسم و الگوبرداری از کشورهای توسعه‌یافته دارد. او معتقد است بروکراسی حرفه‌ای باید توسط نخبگان اداره شود. اما این سخنان سریع‌القلم واکنش‌های زیادی دربر داشت. سریع‌القلم نیز منتقدان خود را به تحریف سخنانش که منظورش فقرا نبوده بلکه تاکید بر طبقه متوسط و شاخص‌های توسعه بوده، متهم می‌کند. او معتقد است نقد او متوجه افرادی است که فاقد صلاحیت‌های فکری و روانی لازم برای تصمیم‌گیری کلان هستند، نه نفی شأن طبقات فرودست. به اعتقاد کارگزارانی‌ها، محمود سریع‌القلم، همیشه با پیراهنی اتوکشیده، کفش‌های براق و حضوری دقیق سر قرار حاضر می‌شود؛ بیشتر شبیه شخصیتی که انگار از دل یک بروکراسی ایده‌آل بیرون آمده باشد تا از جهان شلوغ و نامنظم اطرافش. ذهنش نیز درست مانند ظاهرش مرتب است؛ خط‌کشی شده، طبقه‌بندی شده و وفادار به نظم. او جهان را از پشت عینک لیبرالی می‌بیند؛ جهانی که در آن پیشرفت از دل عقلانیت، تخصص و نظم و قاعده بیرون می‌آید نه هیجان یا فشار توده‌ها. سریع‌القلم از آن دسته آدم‌هایی است که اگر پنج دقیقه با او بنشینی، می‌فهمی نظم و احترام برایش فقط یک عادت نیست؛ یک رفتار ذاتی است. حرف می‌زند، مثال می‌زند، ارجاع می‌دهد و نتیجه می‌گیرد؛ درست مثل کسی که زندگی‌اش را به پروژه‌ای تبدیل کرده که باید با کمترین خطا پیش برود و شاید همین نگاه منسجم، همین اعتقاد جدی به نخبگان و نقش طبقه متوسط توسعه‌گراست که گاهی سخنانش را به مرکز جنجال می‌برد.باوجود آنکه تعدادی از اصلاح‌طلبان پشت اظهارات او درآمدند و حسابی سنگش را به سینه زدند، اما رسانه‌ها و اشخاصی هم بودند که بدون لکنت، نقدهای تند و تیزی نثارش کردند. روزنامه اطلاعات چنین دیدگاهی را زاییده اقتصاد رقابتی می‌داند که خواهان سقوط دهک‌های جامعه به سمت طبقات پایین‌تر است و با بیان اینکه چه بسیار نخبگان علمی و فنی که از دل طبقات فقیر جامعه ظهور کرده‌اند و مایه افتخارملی بوده‌اند، می‌آورد: چنین افرادی صرفا به دلیل باز بودن دریچه‌های ترقی به چنین جایگاهی دست یافته‌اند، ولی برخی دیدگاه‌ها و تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی نشان می‌دهد که فرصت ترقی دهک‌های درآمدی متوسط و پایین روز به روز محدودتر می‌شود. سیاست‌های اقتصادی اگر متوازن و متعادل ترسیم شوند و بیشترین توجه را به طبقه متوسط و کم درآمد داشته باشند، مسلما فرصت پیشرفت را برای آحاد ملت فراهم خواهند کرد و چنانچه نگاه تبعیض‌آمیز در تخصیص فرصت‌های ترقی تقویت شود، شکاف درآمدی جامعه بیشتر خواهد شد.
احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب هم یکی دیگر از شخصیت‌های شناخته شده‌ای است که سکوت اختیار نکرد و ۱۷ آذرماه در یادداشتی با عنوان «ادعای نادرست و عوارض منطقی آن» نوشت: نمی‌توان کتمان کرد که محرومیت معمولا عقده‌آفرین است اما این موضوع نه لزوما به امور معیشتی محدود است و نه به طبقه خاصی اختصاص دارد. در عین حال، محرومیت می‌تواند مادی و غیرمادی باشد. برای نمونه، افرادی که از آزادی به معنای پرورش قوه اختیار و تصمیم‌گیری چه در خانواده، چه در مدرسه و چه در اجتماع و چه در سایر سطوح زندگی جمعی محروم می‌شوند، در واقع کاملا در معرض عقده‌ای شدن قرار دارند. با این حساب، هر فردی که در محیط‌های بسته فرهنگی و جوامع استبدادی زیسته و پرورش یافته باشد، طبق نگاه آقای سریع‌القلم فردی عقده‌ای است و نباید به قلمرو اقتصاد و سیاست وارد شود! حال اگر بخواهیم با همین منطق درباره شهروندان ایران داوری کنیم، همگان از جمله شخص آقای سریع‌القلم را هم شامل می‌شود! گذشته از این، محرومیت اساسا یک احساس روانی است و به شرایط مادی ربط اندکی دارد. چه بسیار مردم فقیر و ناداری که با بلندطبعی و غنای وجودی، اصلا احساس محرومیت نمی‌کنند و کمترین اثری هم از عقده‌مند بودن در آنها دیده نمی‌شود. رفتارشان چنان با وقار و فداکارانه و انسان‌دوستانه و خیرخواهانه و همراه با گشاده‌دستی است که مدعیان این حوزه‌ها را شرمسار می‌سازد! در عوض چه بسیار افراد دارا و حتی متمول که خود را در قیاس با بالاتر از خودشان از هر جهت محروم حس می‌کنند و برای افزودن بر مال و منال‌شان چنان حقارت‌ها و حق‌کشی‌هایی از خود نشان می‌دهند که حال هر آدم طبیعی را به هم می‌زند!
هرچند سریع‌القلم پس از دریافت واکنش‌ها و اعتراضاتی که به سمتش روانه شد، نظراتش را برگرفته از بدنه نخبگانی دانست اما با این حال، هم او و هم همفکرانش هنوز نتوانسته‌اند نگاه به اصطلاح آکادمیک استاد دانشگاه را توجیه کنند، حتی انتقادهای صریح و شفاف توسط اصلاح‌طلبانی همچون زیدآبادی و نه اصولگرایان و پایداری‌ها بیان شد، چون تفکر او (سریع‌القلم) از مردم هراس دارد و هنوز گمان می‌کند راه توسعه از تحقیر ملت می‌گذرد، در صورتی که هر جا مردم حضور داشته‌اند، عزت و پیشرفت حاصل شده و هر جا نخبه‌گرایی و تکنوکراتی وارد میدان شده، عقب‌ماندگی به بار آورده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.