آگاه: بارشهای اخیر، هرچند مرهمی بر زخمهای خشکسالی طولانی مدت بود، اما به وضوح نشان داد که سیستم مدیریت آب ایران، از استحصال تا نگهداشت، برای بهرهبرداری از چنین فرصتهایی آماده نیست. بخش عمدهای از این آبهای گرانبها، بهجای نفوذ به عمق زمین و تغذیه سفرههای زیرزمینی، به دلیل فرسایش شدید خاک و نابودی پوشش گیاهی، با سرعت به سوی رودخانهها و در نهایت دریاها روان شد. این اتفاق تنها یک خسارت آبی نیست؛ همراه خود، تخریب اراضی، فرسایش خاک حاصلخیز و شاید خسارات مالی به زیرساختها را نیز به همراه داشت. این یعنی ما نه تنها از یک فرصت طلایی برای احیای منابع آبی استفاده نکرده و نمیکنیم، بلکه هزینههای سنگینی نیز برای آن میپردازیم.
علل این ناکامی چندبعدی است: اول اینکه ضعف در زیرساختهای ذخیره و کنترل سیلاب مشهود است. شبکهای از بندهای کوچک و متوسط، سدهای زیرزمینی و حوضچههای تغذیه مصنوعی که بتوانند آب را در محل بارش یا مسیرهای جریان مهار و نفوذ دهند، به اندازه کافی وجود ندارد. دومین مورد تخریب گسترده عرصههای طبیعی از جمله جنگلها و مراتع است که توان خاک برای جذب و نگهداری آب را به شدت کاهش داده است. اما سومین مورد مدیریت ناهماهنگ و بخشی است که موجب شده آب، خاک، جنگل و کشاورزی اغلب در سیاستگذاریها جدا از هم دیده شوند. این در حالی است که حل معضل آب نیازمند نگاهی یکپارچه و حوزه آبریز محور (watershed-based) است. برای تبدیل تهدید سیل به فرصت ذخیره آب، نیازمند اقداماتی هماهنگ و فوری هستیم. در نخستین گام باید توسعه پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری مورد توجه قرار گیرد. باید با سرعت و وسعت بسیار بیشتری، در بالادست حوزههای آبریز، اقدام به احداث سازههای کوچک و متوسط کنترل سیلاب، پخش سیلاب در دشتها و کشت گونههای گیاهی مقاوم و کمآبخواه کرد. مورد دیگر احداث شبکهای از بندهای تنظیمی و سدهای کوچک است. یعنی به جای تمرکز صرف بر سدهای بزرگ (که مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی خود را دارند)، باید در مسیر رودخانههای فصلی و مسیلها، آببندهای متعدد احداث شود تا آب را مهار، ذخیره و به تدریج به زمین بسپارند. سومین اقدام مهم تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی (آبخوانها) است که با هدایت سیلابهای مهارشده به سوی پهنههای شنی و ماسهای یا با حفر گودالها و چاههای ویژه، میتوان به صورت فعال، آب را به عمق زمین هدایت کرد. این کار نیازمند مطالعات دقیق زمینشناسی و شناسایی مناطق مستعد است. اصلاح الگوی کشت و آبیاری که بارها به آن اشاره شده امر مهم دیگر است. بخش عمده مصرف آب کشور در بخش کشاورزی با بازدهی پایین است. تغییر به سمت کشت محصولات کمآببر و توسعه روشهای آبیاری نوین، فشار بر منابع آبی را کم کرده و وابستگی به بارشهای نامنظم را کاهش میدهد. اما کوتاه سخن آنکه امروز، مدیریت آب تنها یک انتخاب اقتصادی یا زیستمحیطی نیست؛ یک ضرورت امنیت ملی است. اگر از این تجربه عبرت نگیریم، بارش بعدی هم مانند رحمتی گریزان از چنگمان خواهد لغزید و به دریا خواهد ریخت.
۳ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۱۹٬۰۸۴
بارشهای خوب دو هفته اخیر در ایران، صحنهای از یک تناقض عمیق را در عرصه مدیریت منابع آبی کشور به نمایش گذاشت. از یکسو، آسمان رحمتی از خود نشان داد که ماهها آرزویش را داشتیم و تا حدودی سفرههای آب زیرزمینی و مخازن سدها را سیراب کرد، اما از سوی دیگر، حجم عظیمی از این نعمت الهی، بهدلیل نبود سازوکارهای مناسب مدیریت و ذخیره، در قالب سیلاب و روانآب به دریا ریخت یا در دل خشک کویر فرورفت. این رویداد تلخ و شیرین، زنگ هشداری است جدی بر ضرورت تحول اساسی در مدیریت منابع آبی کشور.
نظر شما