زهرا بذرافکن - خبرنگار گروه فرهنگ: مداحی و مرثیه‌سرایی برای اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) در فرهنگ ایرانی - شیعی، همواره جایگاهی والا داشته و به‌مثابه رسانه‌ای قدرتمند برای انتقال مفاهیم دینی، ارزش‌های اخلاقی و شور و شعور عاشورایی عمل کرده است. با این حال، این جریان ادبی و آیینی، در طول تاریخ پرفرازونشیب خود، متناسب با شرایط و اقتضائات زمان، دستخوش تحولات محتوایی و سبکی شده است. یکی از برجسته‌ترین این دگرگونی‌ها، گرایش به مضامین حماسی در کنار جنبه‌های سوگوارانه و تراژیک بوده است. این حماسی شدن نوحه‌ها و مداحی‌های فارسی، نه یک انتخاب صرفا ذوقی که ضرورتی برآمده از بطن نیازهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره بوده است. ازآنجاکه در هفته‌های گذشته شرایط جامعه و حال و هوای مردم کشور ما متاثر از دفاع ملی در برابر رژیم صهیونیستی بوده است، با شاعر و مداح اهل بیت (ع)، رضا شریفی که در روزهای گذشته نماهنگ «شبای جنگ» از او منتشر شده است و تحسین شده و توجه زیادی را جلب کرده است، گفت‌وگو کرده‌ایم تا درباره ضرورت حماسی شدن مضامین و قالب اشعار نوحه و مداحی‌های اهل بیت (ع) بیشتر بدانیم :

از غم تا حماسه عاشورا

آگاه: مرثیه‌سرایی در شکل ابتدایی خود، بیشتر بر جنبه‌های عاطفی، مصیبت‌خوانی و ایجاد حزن و اندوه در مخاطب متمرکز بود اما با گذر زمان و در دوره‌هایی که جامعه شیعی نیازمند تقویت هویت، بازیابی عزت‌نفس و الگوسازی برای مقاومت در برابر ظلم و ستم بود، صرفا تکیه بر جنبه تراژیک واقعه کربلا و دیگر مصائب اهل بیت (ع) کافی نبود. در چنین شرایطی، عواملی ضرورت حماسی شدن مرثیه‌ها را ایجاب می‌کرد.
ضرورتی برآمده از بستر زمان: در دوره‌هایی که حاکمان معاند با تشیع، سعی در تحقیر و تضعیف این مذهب داشتند، پرداختن به جنبه‌های حماسی قیام عاشورا، شجاعت، عزت‌نفس و ظلم‌ستیزی امام حسین (ع) و یارانش، به‌مثابه سپری فرهنگی عمل می‌کرد و روحیه مقاومت و ایستادگی را در جامعه شیعی زنده نگه می‌داشت. از سویی، حماسه‌آفرینی‌های اهل‌بیت (ع)، به‌ویژه در واقعه کربلا، گنجینه‌ای غنی از الگوهای رفتاری برای مبارزه با بی‌عدالتی و دفاع از حق بود. شاعران و مداحان با برجسته کردن این جنبه‌ها، به جامعه خود یادآوری می‌کردند که راه اهل بیت (ع)، تنها راه گریه و سوگواری نیست، بلکه مسیر عزت، شجاعت و فداکاری در راه آرمان‌های الهی است. همچنین، در بزنگاه‌های تاریخی، همچون دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، شاعران و مداحان با هوشمندی، مفاهیم و وقایع روز را با حماسه کربلا پیوند زدند. این امر به جامعه کمک می‌کرد تا چالش‌های پیش روی خود را در امتداد مبارزه تاریخی حق و باطل ببیند و با الهام از شهدای کربلا، انگیزه و توان بیشتری برای مقاومت و جان‌فشانی بیابند. ادبیات فارسی در دوره‌های مختلف، شاهد ظهور شاعرانی بوده است که با درک عمیق از شرایط زمانه، به سرایش مرثیه‌های حماسی پرداخته‌اند.
دوره صفویه و بنیان‌گذاری شعر حماسی - آیینی: با رسمی‌تر شدن مذهب تشیع در دوره صفویه، زمینه برای ترویج و گسترش فرهنگ عاشورایی فراهم شد. در این دوره، محتشم کاشانی به عنوان پیشگام و تاثیرگذارترین شاعر مرثیه‌سرا با سرودن ترکیب‌بند مشهور خود، «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»، سنگ بنای جدیدی در شعر آیینی نهاد. اگرچه وجه غالب شعر محتشم، سوزوگداز و مرثیه است اما در بطن آن و در توصیف صحنه‌های نبرد و رجزخوانی‌ها، رگه‌هایی از حماسه نیز به چشم می‌خورد که راه را برای آیندگان گشوده است.
دوره قاجار و تداوم جریان: در دوره قاجار، هرچند فضای کلی شعر به سمت سبک بازگشت ادبی و تقلید از قدما گرایش داشت اما مرثیه‌سرایی همچنان از رونق برخوردار بود. شاعرانی در این دوره با سرودن اشعاری که در آنها علاوه بر جنبه‌های سوگوارانه به دلاوری‌ها و مفاهیم جهاد و شهادت نیز پرداخته می‌شد، این جریان را زنده نگه داشتند. ناصرالدین‌شاه قاجار نیز که خود طبع شعر داشت، اشعاری در رثای اهل بیت (ع) سروده است که در برخی از آنها می‌توان مضامین حماسی و توصیفات قهرمانانه را مشاهده کرد.
دوران معاصر و اوج‌گیری شعر حماسی: انقلاب اسلامی و به دنبال آن، هشت سال دفاع مقدس، نقطه عطفی در تاریخ شعر حماسی - آیینی ایران بود. در این دوره، نیاز به تهییج روحیه رزمندگان و تبیین مبانی انقلاب اسلامی، باعث شد تا شاعران و مداحان به شکلی گسترده به سرودن نوحه‌ها و اشعار حماسی روی‌آورند. در این میان، شاعرانی چون علی‌اکبر خوشدل تهرانی و حبیب‌الله چایچیان (حسان) نقشی برجسته ایفا کردند. علی‌اکبر خوشدل تهرانی با این بیت مشهور، فلسفه حماسی قیام امام حسین (ع) را به زیبایی به تصویر می‌کشد:
 بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
این بیت که به یکی از شعارهای اصلی دوران انقلاب و دفاع مقدس تبدیل شد، به‌خوبی نشان‌دهنده پیوند عمیق میان حماسه عاشورا و نیازهای زمانه بود.
حبیب‌الله چایچیان نیز با سروده‌های پرشور و حماسی خود، به‌ویژه نوحه معروف «امشب شهادت‌نامه عشاق امضا می‌شود»، نقشی ماندگار در تقویت روحیه مقاومت و شهادت‌طلبی در میان مردم و رزمندگان داشت. این نوحه، ضمن بیان اندوه شب عاشورا، تصویری حماسی و عارفانه از استقبال شهدا از شهادت ارائه می‌دهد. در دهه‌های اخیر نیز این جریان با قوت ادامه یافته و مداحان و شاعران جوان با الهام از الگوهای گذشته و با درک مسائل روز جهان اسلام، به تولید آثاری می‌پردازند که در آن‌ها شور حماسی و شعور سیاسی درهم‌آمیخته و پیام عاشورا را به عنوان یک مکتب ظلم‌ستیز و الهام‌بخش برای نسل امروز بازگو می‌کنند. در نهایت، می‌توان گفت که حماسی شدن مداحی‌های فارسی اهل بیت، یک فرآیند پویا و زنده بوده که در تعامل مستقیم با شرایط اجتماعی و سیاسی هر دوره شکل گرفته است. این رویکرد، مرثیه را از یک آیین صرفا سوگوارانه، به یک مکتب انسان‌ساز و یک رسانه قدرتمند برای ترویج فرهنگ مقاومت، عزت و آزادگی بدل کرده است.

از غم تا حماسه عاشورا

بین بردگی و جنگ، انتخاب من تفنگ 
در میانه دفاع ملی در جنگ تحمیلی ۱۲روزه مقابل رژیم اشغالگر صهیونیستی، بسیاری از شاعران و مداحان اهل بیت به پا خاستند تا سهم خود را در این دفاع همگانی ادا کنند. در این میان یک نماهنگ بیش از همه برجسته شد و تا آنجا پیش رفت که نه‌تنها در شبکه‌های مجازی بسیار چرخید و میلیون‌ها مرتبه بازدید شد، به دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران نیز رسید و بدل به شعری شد که شعار شد.  رضا شریفی، شاعر و مداح جوان اهل بیت (ع) است که با شعری که در دیدار رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۸ با شاعران با این مطلع «حتی اگر به قیمت شاهانه زیستن/ ننگ است زیر منت بیگانه زیستن» خواند، بیش از قبل شناخته شد. از او اشعار بسیاری به زبان مداحان مطرح همچون حاج محمود کریمی، مهدی رسولی یا محمدحسین پویان‌فر خوانده شده و شنیده‌ایم اما کمتر می‌دانستیم که شاعر این ابیات ماندگار کیست. 

اشعار شما را پیش از این از زبان بسیاری از مداحان و ذاکران شناخته شده اهل بیت (ع) شنیده‌ایم، اشعاری که بیشتر در حال‌وهوای احساسی یا وصف حال اهل بیت (ع) به ویژه سیدالشهدا بودند. چه شد که تصمیم گرفتید یک شعر حماسی بسرایید که کاملا هم در نسبت با شرایط و وقایع حال، از آغاز حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی گرفته تا تکبیر گفتن گوینده خبر بود؟ این شعر حماسی و بعد هم اجرا و تنظیم و ساخت نماهنگ چطور ایده‌پردازی شد؟
الحمدالله خداوند منت سر من گذاشته و سال‌هاست که توفیقاتی داریم و چند خط شعر، محبت خدا و آل الله است و من هم در حد یک نویسنده این محبت‌ها را روی کاغذ می‌آورم و بیشتر از این هنری ندارم. اما در همه این سال‌ها، از ۱۲ سال پیش که من نوحه‌سرایی را شروع کردم تا امروز؛ قبلش شعر عاشقانه می‌گفتم یعنی شعر آزاد کار می‌کردم، نوحه‌سرا نبودم، از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم نوحه هم بنویسم. تا اینکه این نوحه نوشتن ما خیلی پررنگ شد، با اینکه در همان شعر آزاد هم بنده فعالیت دارم و سال ۹۸ توفیق داشتیم محضر حضرت آقا شعر خواندم اما در حالت کلی این نوحه‌سرایی من بیشتر دیده شد تا شعر آزادی که می‌نوشتم. در همان شعر و نوحه‌هایی که گفتم و بزرگوارانی خواندن هم این فضای حماسه را سعی کردم به گونه‌ای رعایت کنم. به بیان بهتر، حرف‌های جدی را سعی کردم با کمک خدا در کارهایم بیاورم. شما ببینید سال‌های دهه ۹۰ مثلا، آقای مهدی رسولی، مداح اهل بیت (ع) که خیلی از قدیم با هم دوست هستیم، کارهایی از بنده خواندند که در همان‌ها هم حرف‌های جدی هست، شاید اسمش را حماسه صرف نگذاریم اما مثلاً من یادم هست همان سال‌ها یک شعری نوشتم در زبان حضرت رقیه (س) که این شعر از زبان فرزند سیدالشهدا (ع) می‌گفت بابای من لالایی لالایی‌های که توی گوشم خوانده این بوده که باید وقار داشته باشی، عفاف داشته باشی و... یعنی در این فضا بودم به لطف امام رضا (ع) که یک مقداری حرف‌های جدی‌تر هم از حالت معمول بزنم. 
اما اینکه چه شد که به فضای حماسه به این شکل وارد شدم؛ نقطه عطفی که من خیلی کار حماسی مدح اهل بیت (ع) را سعی کردم بیشتر و پررنگ‌تر در آثارم بیاورم در ماه رمضان امسال بود که حاج محمود آقای کریمی محبت داشتند، دستی به سر ما کشیدند و ۳۰ شبی که حاج‌آقا نجف بودند توفیق گفتن قصاید مدح امیرالمومنین(ع) با من بود. من در همین قصاید هم سعی کردم علاوه بر اینکه مدح حماسه امیرالمومنین (ع) می‌گویم، باز حرف‌های جدی هم بزنم؛ حرف‌هایی در مورد حکمرانی مولا (ع)، در مورد ارتباط ایشان با جامعه و موضوعات اجتماعی‌تر هم سعی کردم بگویم. این فضا پررنگ‌تر از همیشه در ماه رمضان بود تا گذشت و رسیدیم به این شرایط جنگ تحمیلی ۱۲ روزه‌ای که داشتیم. یک وقت سحری من در خانه در شهر ارسنجان فارس نشسته بودم ساعت‌های سه و چهار صبح خانواده خواب بودند و من تنها نشسته بودم و تلویزیون تماشا می‌کردم و اخبار را پیگیری می‌کردم. همزمان هم گوشی موبایلم را چک می‌کردم که ببینم اخبار از چه قرار است، تازه هم ساختمان شبکه خبر صداوسیما را مورد حمله قرار داده بودند و خیلی تحت تاثیر خانم سحر امامی (گوینده خبر) و حماسه‌ای که ایشان داشت قرار گرفته بودم و خود به خود این شعر از دل من جوشید. حتی آن روایت «ألا وَإنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ» این‌طور نبود که من در ذهنم به دنبال روایتی باشم، خود به خود آمد و نشست جایی که باید. شاید تمام این شعر در طول کمتر از ۲۰ دقیقه سروده شد. یعنی بند اولش را در ظرف ۵، ۶ دقیقه نوشتم. بعد زنگ زدم به آقای حاج حنیف طاهری برایشان خواندم و ایشان خیلی تشویق کرد، گفت: «رضا این خیلی خوبه، اینو ادامه‌ش بده» که گفتم حاج حنیف من تکمیل می‌کنم زنگ می‌زنم. قطع کردم بقیه را نوشتم و دوباره زنگ زدم. شاید مجموع همه این‌ها یک ساعت نشده باشه. در شهر ما استودیو نیست و من هم اهل استودیوخوانی نیستم. بنابراین، به یکی تا از مداح‌های مطرح گفتم که گفت خودت این را بخوان، این کار فرم خاصی دارد شاید تا حدی مشابه اشعار نیمایی باشد و مثل نوحه‌های معمول نیست که فرازهای معینی داشته باشد و در هر دو بند فرازها مثل هم باشند. قبلا مدل این کار را نوشته بودم قطعه «زیارت چیست» که آقای رسولی اواخر دهه ۹۰ خواندند. بنابراین از نظر فرمی تجربه این کار را داشتم. 
در نهایت، من رفتم به کمک یک کسی که قبلا استودیو داشت - استودیو به این معنا که یک فضای آکوستیک با امکانات فراوان باشد نه، یک جایی بود رفتم ضبط کردم خوب در نیامد، به این معنا که چون فضا آکوستیک نبود، صدای اطراف را نمی‌شد حذف کرد. در نهایت، اینجا یک فردی هست که قبلا استودیو داشته اما الان جمعش کرده، رفتم پیشش گفتم می‌خواهم ضبط کنم. یک صندلی گذاشت، یک میکروفون داد دست ما و یک هدفون من گذاشتم توی گوشم، ذکر حاج محمود کریمی را گذاشتم و شعر را خواندم. یعنی با اقل امکانات در یک اتاقی که آکوستیک هم نیست، هی استرس داشتم، موتور رد بشود ماشین رد بشود از کوچه اما در نهایت این قطعه را ضبط کردیم. بعد فرستادم تهران به آقای سوسنی برای تنظیم‌کردن و میکس و مسترکار. همه این‌ها را گفتم که بگویم این کار یک کاری بود که کاملا از من محبت اهل بیت و عنایت آنها بود و من هیچ دخلی نداشتم؛ از لحظه سرودنش تا لحظه‌ای که ضبط شد و رفت میکس و مستر شد و تا الان که الحمدالله بازخوردها فوق‌العاده بود. نشانه این هم که هنر من نبود این است که من اجرایی که در آن اتاق انجام دادم، به نظرم در خیلی از فقرات این شعر، کلمات لحنشان خوب اجرا شده. تا جایی که آقایان اهل نظر می‌گویند و البته محبت دارند که خوب اجرا شده. من بعد از آن، چند جای دیگر این قطعه را خواندم در هیئت‌های مختلف این شعر را در سینه‌زنی خواندم اما هیچ‌وقت نتوانستم آن‌طور خوب بخوانمش. انگار در آن لحظه ضبط هم یک محبتی از طرف اهل بیت(ع) به ما شد و خروجی آن این‌طوری شد.
این‌طور به شما بگویم، حتی پول ضبط این قطعه هم نبود، یعنی پول صوت، میکس و مستر آن هم نبود. به دوستم آقای علی حیاتی، مسئول هیئت هنر تهران زنگ زدم همان وقت سحر. گفتم علی آقا من یک کاری نوشتم برایت بخوانم و خلاصه گفت رضا خیلی قشنگ شده. گفتم علی پول ندارم برم ضبطش کنم. گفت برو خیالت راحت من پیدا می‌کنم از یک جایی. 
بعد که ضبط شد و خروجی نهایی دادم به آقای حیاتی گفتم علی شد این. مداح‌های مختلفی هم شنیدند و همه می‌گفتند فوق‌العاده شده. تا اینکه علی آقای حیاتی دو، سه روز بعد از ضبط زنگ زد و گفت یک جایی این را پخش کردم مسئولان مربوط به دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج) بودند، دوستان مرکز ماوا هم بودند و... برایشان جالب شده که شعر و اجرای کیست و بازهم سرنوشت این اجرا به عنایت اهل بیت (ع) انگار با یک دستی هدایت شده باشد.

 در دوره‌ای که حوزه مداحی اهل بیت (ع) نیز دستخوش تغییرات موسیقایی و اعمال سلیقه‌های متفاوت شده و در بسیاری موارد به جای تاثیرگذاری به حاشیه رفته است، شما به عنوان شاعری که نمونه تاثیرگذاری از شعر در پیوند با واقعیت فعلی مردم و میهن را ساخته‌اید، فکر می‌کنید چطور باید اشعار و نوحه‌های اهل بیت (ع) را از منحرف شدن و به حاشیه رفتن نجات داد و از آن به عنوان بستری برای بیان حقایق و رشادت‌های قهرمانان این سرزمین بهره برد؟
اولا من - حتی در کار «شبای جنگ» هم - سعی کردم پیوند اجتماعی روشنی به شعرم داشته باشم. این کار سینه‌زنی‌ست من این کار را در سینه‌زنی خواندم و این شاید کمی معمول نباشد، آن‌قدر که پیرنگ اجتماعی جدی دارد اما سعی کردم این پیرنگ اجتماعی با اعتقاد حقیقی جامعه ما به دستگاه سیدالشهدا (ع) گره بخورد و الحمدالله گویا موفق هم بوده. درباره بحث انحراف من نمی‌گویم انحراف به معنای واقعی و کاملش الان در جریان مداحی هست اما خطراتی را احساس می‌کنم از جمله در نوع اشعار و در نوع اجرا. این‌ها خطرند و انگار که یک‌ذره هم پررنگ می‌شوند. چه باید کرد؟ به نظر من اولینش درس دین خواندن است. نمی‌گویم برویم طلبه شویم اما کسی که شاعر است و قرار است حرفی را ارائه کند به جامعه؛ چون مداح هم که می‌خواند، شعر شاعر را اجرا می‌کند. پس معتقدم بنیان تولید هیئت‌ها به عنوان تنها رسانه جهان تشیع - که همان هیئت‌هاست - از اشعار شاعران اهل بیت (ع) است. این رسانه‌های جهان تشیع هنوز از رونق نیفتاده، ما مساجد را به‌نوعی داریم از دست می‌دهیم یا حتی می‌توانم بگویم از دست داده‌ایم اما هیئت‌ها الحمدالله هنوز در قله مناسک ما می‌درخشند. این تنها رسانه هسته مرکزی‌اش می‌شود شاعر. برای آنکه خوراکی که برای مردم تامین می‌کند، از طریق شعر است. این شاعر نه فقط باید تاریخی نگاه کند به اهل بیت (ع)، فراتر از آن احتیاج است که تحلیلی هم نگاه کنیم به تاریخ. از اهل بیت رفتارشناسی نیاز داریم که خود من هنوز موفق نشدم به این مرتبه برسم اما این نگرش را دارم. اگر شاعر اهل مطالعه شد، اهل دقت نظر شد، اگر تاریخ و تاریخ تحلیلی را خواند، اگر اهل خواندن روایت و تفسیر روایت شد، اگر مانوس با قرآن بشود، این جریانات هم حل می‌شود. این انحرافاتی که به قول شما ممکن است پیش بیاید هم حل می‌شود. آیا خودم موفقم در این مرحله؟ نه خود من هم هنوز موفق نیستم اما رویکردم این است که ان‌شاالله به این سمت بروم، اگر من رضا شریفی به این سمت رفتم، در ادامه و در همراهی با دیگران، خود به خود سفره این قضیه انحراف هم جمع خواهد شد.

 در دوره‌های بسیار حساس از تاریخ کشور ما، شعر و موسیقی از مداحی تا سبک‌های دیگر آن به روایتگری سوق پیدا کرده و ذکر همبستگی و دلاورمردی ایرانیان را به عرصه هنر نیز گسترش داده است، فکر می‌کنید در این دوره هم همین اتفاق تکرار شود و جریانی قوت‌مندانه از حماسه‌سرایی شاعران و مداحان اهل بیت (ع) ایجاد شود، به‌ویژه که بلافاصله بعد از پایان دفاع ملی و یکپارچه در برابر حملات رژیم صهیونیستی وارد ایام محرم شدیم.
آقای حضرت استاد طاهرزاده در یکی از کتاب‌هایشان که الان اسمش خاطرم نیست، می‌فرماید بعد از وحی و روایت، یعنی بعد قرآن و احادیث، هیچ‌چیز اندازه شعر دین را جلو نبرده است. من به این اعتقاد دارم. حضرت آقا یک جایی صحبت دارند و می‌فرمایند، شعر میراث سرزمین ماست؛ ثروت ملی ماست. این جمله آقاست. شعری که ثروت ملی من است، اگر این شعر به درگیری‌های روزانه امت و ملت نپردازد، حقش ادا شده؟ حق ملت آیا ادا شده؟ یعنی نه حق شعر ادا می‌شود و نه حق مردم ادا می‌شود. مردم با این موضوع درگیرند، بعضی معتقدند شاعر، روزنامه‌نگار نیست که هر روز بردارد با اتفاق‌های روز شعر بنویسد. بله من هم قبول دارم که هر اتفاقی افتاد من نباید یک شعری برایش بگویم اما موضوعی که جریان اجتماع ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد که در نگاه کلانش می‌شود مسئله استکبار جهانی. آیا من نباید به این موضوعات بپردازم. آنهایی که فضای روشنفکری دارند و قصه هنر برای هنر را مطرح می‌کنند که البته شهید آوینی سال‌ها پیش جواب این‌ها را داده. در طیف مذهبی ما هم متاسفانه جریاناتی هستند که می‌گویند آقا برای اهل‌بیت بگو تمام شد! نمی‌شود که من فقط توضیح بدهم که یزید با این رویکرد ظلمی در حق اهل بیت (ع) کرد. امام حسین علیه‌السلام تکلیف من را ۱۴۰۰ سال پیش معلوم کرده، نگفته من با یزید بیعت نمی‌کنم، فرموده «و مثلی لا یبایع مثله»، کسی چون من، کسی که پیرو من باشد و مثل من فکر کند هرگز با مثل یزیدی بیعت نخواهد کرد. یعنی اصلا این پایان باز که برای این روایت گذاشته شده از بابت تطبیق‌دادن، تا روز محشر قابلیت این را دارد که با زمانه خودش تطبیق داده شود؛ نسل به نسل، زمان به زمان مشخص می‌شود مثل حسین(ع) چه کسانی هستند و مثل یزید چه کسانی هستند.   من چطور نباید در فضای هیئت از این اتفاقات حرف بزنم؟ همین الان نتانیاهو کاری با امام حسین (ع) کرد که یزید ۱۴۰۰ سال پیش با امام حسین (ع) کرد. اگر الان دست این‌ها به امام‌زمان (عج) برسد همان کاری را با ایشان می‌کنند امثال ترامپ و نتانیاهو که ۱۴۰۰ سال پیش، شمر ملعون با امام حسین (ع) کرد. من نمی‌توانم نسبت این مسائل بی‌تفاوت باشم و فقط بگویم من دور امام حسین (ع) می‌گردم. ما از دین این را نفهمیدیم؛ پنجره‌ای که رو به اسلام برای ما باز شد به دستان آیت‌الله حضرت امام خمینی (ره)، اسلام را آن‌طور به من نفهمانده که فقط بنشینم گریه کنم و همان‌جا متوقف شوم. امروز چه کسانی اگر اهل یاران سیدالشهدا (ع) را ببینند کاری با آنها می‌کنند که همان ملعون‌ها در کربلا کردند. پس موضع من هم امروز نسبت به نتانیاهو، ترامپ و به استکبار عالم باید همان موضعی باشد که امیرالمومنین (ع) در ۱۴۰۰ سال پیش گرفت. وسیله اعلام انزجار من، وسیله مبارزه من چیست، من که موشک ندارم بزنم، کار افراد نظامی این مملکت است و الحمدالله خوب هم انجامش می‌دهند. من موظفم با سلاحم که قلم من است، میکروفون من است با آنها مبارزه کنم.  ما یک مسئله‌ای در اسلام داریم تحت عنوان «احیای امر امام». بعضی می‌گویند امام که بیاید ان‌شاالله ظهور کند، بعد ما برای ایشان امرش را احیا می‌کنیم. آقای صفایی حائری در کتاب «وارثان عاشورا» که سخنرانی محرم چند سالشان را مکتوب کردند، می‌فرماید که احیای امر معصوم، زمینه‌سازی حضور معصوم است نه اینکه معصوم بیاید بعد شما یک کاری برایشان بکنید. احیای امر امام زمان (عج) امروز چیست؟ آیا مبارزه با مستکبرین عالم نیست؟ بله عدالت‌خواهی هم به معنای اینکه از حکومت دینی خودمان هم مطالبه کنیم، هست. اما اینکه بگویند هیئت را سیاسی نکنید، شاید ندانند اما هیات سیاسی هست، هیات در نهایت سیاست است. امام حسین (ع) نعوذ بالله به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است، امام حسین (ع) را کشتند، نه بر سر دعوای ارث یا زمین، امام حسین (ع) را کشتند چون علیه استکبار عالم بلند شد، تمام این اقدام سیاسی است. تطبیق بدهید؛ ما اگر رفتار اهل بیت (ع) را تطبیق ندهیم و الگو نگیریم، پس چه شیعه‌ای هستیم؛ شیعه یعنی پیرو یعنی دنباله‌رو. من در چه موضوعی باید پیروی کنم؟ فقط در نماز خواندن؟ در همان هم نمی‌توانم دنباله‌رو آنها باشم. در میان رفتارهای اهل بیت (ع)، یعنی جان رفتارهایشان و اصلیت آن، همانی که من باید الگو بگیرم، پررنگش همین مسئله اجتماعی - سیاسی‌ست. حتی همین که می‌گویند من نمی‌خواهم سیاسی باشم هم کم سیاستی نیست. ما امام حسینی داریم که راه و روش برایمان معلوم کرده، اگر با شرایط فعلی مشکلی داریم اشکالی ندارد اما چرا چشممان را روی یک ظلم عظیم به نام اسرائیل، به نام امریکا ببندیم؟ چرا ترجیح می‌دهیم در پستویی سینه بزنیم اما یک کلمه اعلام برائت از کسانی نکنیم که عرض کردم، اگر همین الان امام حسین (ع) پیدا می‌کردند، بدترین ظلم‌ها را در حق امام حسین علیه السلام می‌کردند. «اللهم العن اول ظالم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک» تا روز قیامت هرکسی که مثل آن ظالم عمل می‌کند خدا لعنتش کند. این یعنی حرف سیاسی، یعنی من در هیات اگر این را گفتم، حرف سیاسی زدم، چطور حرف سیاسی نزنم؟!
در پایان این را هم عرض کنم، شاعر، هنرمند، مداح و در کل، کسی که یک‌ذره‌ای ادراکی از این عالم بیش از دیگران داشته باشد، نمی‌تواند در مقابل این حجم از قساوت و این حجم از جنایت بی‌تفاوت بماند، اگر بی‌تفاوت ماند یعنی دچار همان قساوت شده. در کربلا کسانی که به امام حسین (ع) کمک ندادند جدا از کسانی نیستند که امام حسین(ع) را کشتند. کسی که کمک نکرد به امام حسین (ع)، یعنی رضایت داد که امام حسین (ع) را بکشند. «وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَایَعَتْ) عَلَی قَتْلِهِ»، بعضی امام حسین (ع) را مشایعت نکردند؛ این‌هایی که با امام حسین (ع) همراهی نکردند هم با این‌هایی که امام حسین (ع) را کشتند در یک صف قرار می‌گیرند. وسط نداریم. شما یا امام حسین(ع) که حق است را کمک می‌دهی یا راضی هستی که امام حسین (ع) کشته شود، اگر راضی نبودی می‌آمدی خودت دفاع می‌کردی از امام حسین (ع). بچه‌بازی نیست، نمی‌توانیم همدیگر را فریب بدهیم؛ یا با اسرائیل مخالفی و مجبوری مبارزه کنی یا اگر مبارزه نمی‌کنی یعنی با این ظلم مشکلی نداری.  حجت‌الاسلام‌والمسلمین قنبریان یک بحثی دارند تحت عنوان «مظلوم منصور» که من خواهش می‌کنم مخاطبانتان این بحث را دنبال کنند. سه یا چهارتا منبر کامل است. مظلوم به‌خودی‌خود ممدوح نیست. در صورتی مردم مدح مظلوم را می‌گویند و او را می‌پذیرند که منظلم نباشد، تو سری‌خور نباشد. به امام حسین (ع) ظلم شد ولی او تا دانه به دانه ۷۲ یا ۱۲۰ یارشان - طبق نقل‌های معتبرتر - تنظیم کردند، مثل یک مدیر، یعنی تمام تدبیرشان را به کار بردند که با ظلم مبارزه کنند. در حالی که می‌دانستند «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلاً». پیغمبر (ص) به ایشان گفته بودند خدا می‌خواهد تو را کشته ببیند. اما تا لحظه آخر مدیر ماندند. کتاب «مقتل مدیریتی کربلا» را از آقا سید علی‌اصغر علوی بخوانید. امام حسین (ع) مدیر است برای اینکه مظلوم توسری‌خور نیستند. هیچ امتی، مظلوم توسری‌خور را دوست ندارد. یعنی اگر در یک کشور اروپایی، غربی یا آفریقایی هم کسی به تو ظلم کند، همه انتظار دارند که بمانی و از حقت دفاع کنی، حالا به هر قیمتی که هست. 

امام حسین(ع) بامرام پهلوون‌ها...

از رضا شریفی بیش از همه این شعر را به یاد می‌آوریم: 
«کنار ما بودی همین حوالی بودی
امام حسین سفره‌های خالی بودی
امام حسین خنده‌های صاف‌وساده
امام حسین گریه‌های بی‌اراده
امام حسین مهربون زندگی‌ها
مهمون هر هفته روضه‌خونگی‌ها
امام حسین بامرام پهلوون‌ها
غربت دشتی خوندن تعزیه‌خون‌ها
امام حسین پیرزن‌های دهاتی
امام حسین ایستگاه صلواتی
حتی اگر که گاهی دنبال تو بودم
جای اشتباهی دنبال تو بودم
پناه آدمای خسته از هیاهو
امام حسین هیئت‌های بی بلندگو...»

شبای جنگ ... 

بخشی از متن «شبای جنگ» به این شرح است:
شبای جنگ
شبای دست‌های در تکاپوی نشستن به قبضه‌ی تفنگ
شبای همهمه
شبای قلب‌های روشن بی‌واهمه
شبای گریه اغیثینی یا فاطمه
شبای عهد بستن با اسلحه
شب نبرد سجیل با ابرهه
شب دل‌های تنگ
شبای دست‌های خونه کرده روی قبضه تفنگ
شبای جنگ
رسیده بازم شبای انقطاع
رسیده لحظه‌های بغض موقع وداع
شبای دل‌بریدن از همه
شب سپر شدن برای گریه‌های بچه‌های بی‌گناه
بی‌دفاع
بی‌اطلاع
الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکض بین اثنتین
بین بردگی و جنگ
انتخاب من رهایی و جنون
انتخاب من تفنگ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.