آگاه: ایشان نه‌تنها تداوم‌دهنده سنت تاریخی ایستادگی ایرانیان است، بلکه با بازخوانی عناصر فرهنگی و اعتقادی آن، مقاومت را به سطحی تمدنی، جهانی و راهبردی ارتقا داده است. در اندیشه رهبر انقلاب، ایران صرفا یک کشور نیست؛ یک سنگر است، یک قرارگاه بزرگ برای امت اسلامی در مواجهه با جبهه کفر و استکبار جهانی. این نگاه، حاصل تلفیق ایمان دینی و ادراک عمیق تاریخی است. در این منظومه، ایران به‌مثابه قلب تپنده جبهه مقاومت شناخته می‌شود؛ نه به دلیل قومیت یا نژاد، بلکه به دلیل ایستادگی‌اش بر اصولی چون استقلال، عزت، عدالت و حق‌طلبی. ایشان بارها تاکید کرده‌اند که دفاع از ایران، نه فقط یک وظیفه ملی بلکه یک مسئولیت اسلامی و انسانی است؛ زیرا این سرزمین، هم‌اکنون تنها نقطه‌ای از جهان اسلام است که توانسته است در برابر نظام سلطه جهانی بایستد و گفتمان بدیل آن را عرضه کند. از منظر ایشان مولفه‌های دفاع از ایران، صرفا نظامی یا سیاسی نیست. بنیان‌های این دفاع بر سه رکن اصلی استوار است؛ فرهنگ، تمدن و اعتقاد. از نظر فرهنگی، ملت ایران تاریخی طولانی از مقاومت در برابر سلطه دارد؛ از نهضت‌های استقلال‌طلبانه دوران مشروطه تا قیام‌های محلی مانند نهضت جنگل و قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان. از بُعد تمدنی، ایران واجد یک هویت تاریخی کهن است که در طول قرون، هیچ‌گاه هضم در قدرت‌های مهاجم نشد. از حیث اعتقادی، باور به توحید، شهادت، قیامت و وعده نصرت الهی، موتور محرک پایداری ایرانیان در برابر دشمنان بوده است. رهبری جمهوری اسلامی، همواره با تاکید بر مفاهیمی چون «هویت اسلامی»، «عزت ملی»، «جهاد تبیین» و «اقتدار بازدارنده» کوشیده‌اند فرهنگ مقاومت را نه‌تنها زنده نگاه دارند، بلکه آن را به نسل‌های نو نیز منتقل کنند. از منظر ایشان دفاع از ایران، دفاع از «ام‌القری» جهان اسلام است. این منطق، متکی بر آموزه‌هایی عمیق قرآنی است که در سوره‌های انفال، محمد (ص)، توبه و احزاب مومنان را به ثبات در برابر هجوم دشمنان و مقاومت فرهنگی دعوت می‌کند. اما فهم این منظومه فکری، نیازمند مراجعه‌ای عمیق به تاریخ مقاومت ایرانیان است. جنبش مشروطه را باید یکی از نخستین تجلیات مقاومت مدنی و سیاسی در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی دانست. اگر چه این جنبش در نهایت به واسطه دخالت‌های خارجی به انحراف رفت، اما روح مقاومت مردمی در آن برای همیشه در تاریخ ایران ثبت شد. نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان، تجلی دیگری از پیوند میان ایمان دینی، هویت ملی و مقابله با سلطه بود؛ نهضتی که به‌رغم همه تنگناها، منادی عزت و استقلال در شمال کشور شد. با وقوع انقلاب اسلامی، گفتمان مقاومت در ایران وارد مرحله جدیدی شد. انقلاب، روح عزت‌خواهی، استقلال‌طلبی و مقاومت را از سطح خواسته‌های محلی به سطحی جهانی ارتقا داد. بلافاصله پس از انقلاب، ایران هدف جنگ تحمیلی هشت‌ساله قرار گرفت. دفاع مقدس یکی از روشن‌ترین و پرشکوه‌ترین تجلیات مقاومت ملت ایران بود؛ مقاومتی که نه‌فقط نظامی، بلکه فرهنگی، اعتقادی و روحی بود. رهبر انقلاب در طول سال‌های جنگ، چه در جایگاه ریاست‌جمهوری و چه پس از آن، همواره بر این نکته تاکید داشتند که روحیه مقاومت، بزرگ‌ترین دستاورد این دوران است؛ روحیه‌ای که باید حفظ، تقویت و بازتولید شود. نمونه دیگر از تجلی فرهنگ مقاومت در تاریخ معاصر، جنگ دوازده‌روزه ایران و رژیم صهیونیستی بود. در این نبرد، ایران اسلامی نه‌تنها مستقیما با رژیم صهیونیستی درگیر شد، بلکه توانست جبهه متحد مقاومت منطقه‌ای را در برابر یکی از پیشرفته‌ترین ارتش‌های جهان منسجم و فعال سازد. از نگاه رهبری این جنگ نه یک تقابل صرف نظامی، بلکه یک جلوه از «عقلانیت دفاعی»، «بصیرت سیاسی» و «روحیه ایمانی» ملت ایران بود. ایشان در تحلیل این رخداد، به‌وضوح نشان دادند که مقاومت، برخلاف تصور رایج، نه ناشی از تعصب کور یا بی‌پروایی احساسی، بلکه حاصل محاسبه دقیق عقلانی، محکمات ایمانی و فهم عمیق تمدنی است. وجه عقلانی مقاومت در منظومه فکری رهبری، نکته بسیار مهمی است. ایشان بارها تاکید کرده‌اند که مقاومت، به معنای نفی عقلانیت نیست؛ بلکه مقاومتی که بر اساس شناخت دشمن، تحلیل میدان، محاسبه هزینه - فایده و تکیه بر قدرت درونی بنا شده باشد، خود اوج عقلانیت است. این عقلانیت در کنار وجه معنوی مقاومت، آن را از دیگر نمونه‌های تاریخی متمایز کرده است. از نظر ایشان، ملت ایران نه‌تنها در برابر تهدیدها تسلیم نمی‌شود، بلکه با تکیه بر معنویت دینی، آن را به فرصت‌هایی برای رشد، اقتدار و خودسازی تبدیل می‌کند. در این منظومه، ایران نه فقط موضوع دفاع بلکه محمل صدور فرهنگ مقاومت به جهان است. محوریت ایران در هندسه جهانی مقاومت، از لبنان و فلسطین تا یمن و عراق، ناشی از همان روح و گفتمان پایداری است که از انقلاب اسلامی سرچشمه گرفته و توسط رهبری استمراریافته است. رهبری نه‌تنها از ایران دفاع می‌کند، بلکه ایران را به عنوان نمونه‌ای الهام‌بخش برای ملت‌های مظلوم و مقاوم جهان معرفی می‌کند. در آخر باید گفت که مقاومت ایرانیان، ریشه در تاریخ، ایمان، فرهنگ و عقلانیت دارد؛ مقاومتی که در اندیشه رهبری به‌مثابه یک راهبرد تمدنی و رسالت جهانی مطرح است. دفاع از ایران در این نگاه، دفاع از یک مرز جغرافیایی نیست، بلکه دفاع از حقیقتی است که «مقاومت» نام دارد؛ حقیقتی که در طول تاریخ، با خون‌دل، ایمان قلب و قدرت عقل ساخته شده و امروز در قالب «ایران مقتدر» تجلی‌یافته است.