آگاه: تنها در دوره کوتاه ریاستجمهوری شهید سیدابراهیم رئیسی، نشانههایی از بازگشت به این مسیر دیده شد که آن تلاشها نیز ناتمام ماند. در شرایطی که تحریمهای خارجی، نوسانهای جهانی و ضعفهای ساختاری، اقتصاد ایران را زیر فشار قرار دادهاند، اعتماد به کشورهای غربی و تکیه بر آنها نه تنها راهحل نیست، بلکه خود، بخشی از مشکل است.
اقتصاد مقاومتی؛ نقشه راه پیشرفت درونزا
برخلاف برداشتهای سطحی، اقتصاد مقاومتی صرفا واکنشی به تحریمها نیست. این رویکرد چارچوبی جامع برای ساختن اقتصادی مستقل، عدالتمحور و متکی بر ظرفیتهای ملی و مردمی است. در سیاستهای ابلاغ شده، مفاهیمی چون رشد درونزا، تعامل هدفمند و هوشمندانه با جهان به ویژه همسایگان و کشورهای منطقه، دانشمحوری و مشارکتهای مردمی به عنوان ارکان اصلی معرفی شدهاند؛ اما چرا این سیاستها در عمل نادیده گرفته شده و میشوند؟ پاسخ را باید در گرایش دولتها به مدلهای توسعه غربی، امید به توافقهای بین المللی و نگاه فنسالارانه به اقتصاد جستوجو کرد. در چنین فضایی، اقتصاد مقاومتی نهتنها به حاشیه رانده شده، بلکه گاه به عنوان مانعی برای تعامل با دنیا (آمریکا و اروپا!) نیز معرفی شده است!
اعتماد به غرب؛ تجربهای شکستخورده
دولتهای یازدهم و دوازدهم بیشتر زمان و انرژی خود را در مذاکره با غرب هدر دادند، با این تصور که توافقهای بینالمللی میتوانند گرههای اقتصادی کشور را باز کنند؛ ولی در تجربه تلخ برجام دیدیم که حتی پس از امضای توافق، تحریمها پابرجا ماندند، سرمایهگذاری خارجی محقق نشد و اقتصاد کشور همچنان در برابر شوکهای سیاسی و اقتصادی آسیبپذیر باقی ماند. دولت چهاردهم نیز در عمل تاکنون همان مسیر را ادامه داده است؛ تمرکز بر مذاکرات، امید به گشایش از بیرون و کمتوجهی به ظرفیتهای داخلی، نشانههایی هستند از تداوم همان رویکرد آسیبزای تجربهشده پیشین.
ظرفیتهای مغفول اقتصاد مقاومتی در ایران
برای تحقق اقتصاد مقاومتی، باید از ظرفیتهای مغفول یا در حاشیه، بهرهبرداری بهینه کرد؛ برخی از این ظرفیتها عبارتند از:
۱. شرکتهای دانشبنیان
با وجود رشد چشمگیر این شرکتها، هنوز سهم آنها در تولید ناخالص داخلی ناچیز است؛ حمایت هدفمند و بیدریغ، اتصال آنها به صنایع بزرگ کشور و تسهیل حضور آنها در عرصه بینالمللی میتواند این شرکتها را به موتور پیشرفت اقتصاد کشور بدل کند.
۲. کشاورزی و امنیت غذایی
ایران ظرفیت بالایی در تولید محصولات راهبردی دارد؛ اما وابستگی به واردات، نبود سیاستگذاریهای جامع و واقعبینانه و ضعف در زنجیره تامین داخلی، مانع تحقق امنیت غذایی پایدار شده است.
۳. صنایع کوچک و متوسط
این صنایع، ستون فقرات اقتصاد مقاومتی هستند؛ ولی در سیاستهای بانکی، مالیاتی و حمایتی، جایگاهی واقعی ندارند. تقویت این بخش میتواند اشتغال پایدار و تولید غیرمتمرکز و شبکهای را در سراسر کشور فعال کند.
۴. اصلاح الگوی مصرف
فرهنگ مصرفگرایی، وابستگی به کالاهای خارجی و لوکس و تبلیغات تجملگرایانه با روح اقتصاد مقاومتی در تضادند. اصلاح این الگو نیازمند سیاستگذاری فرهنگی و رسانهای جدی است.
اقتصاد مقاومتی، راه نجات
اجرای صحیح اقتصاد مقاومتی، سبب کاهش وابستگی به نفت و دلار، افزایش تابآوری اقتصادی، افزایش عدالت اجتماعی، افزایش مشارکت مردمی و تعامل متوازن با جهان میشود؛ اما پیمودن این مسیر، نیازمند اراده سیاسی، اصلاح ساختارهای ناکارآمد و بازتعریف گفتمان اقتصادی کشور به نفع عدالت و استقلال است؛ وگرنه اقتصاد مقاومتی همچنان در حد شعار باقی خواهد ماند.
اتحاد امت اسلامی؛ مکمل اقتصاد مقاومتی
در کنار اجرای اقتصاد مقاومتی در سطح ملی، همگرایی اقتصادی میان کشورهای اسلامی، میتواند نقشی مکمل برای پیشرفت اقتصاد کشور ایفا کند. اگر جهان اسلام، با جمعیتی نزدیک به دو میلیارد نفر، منابع طبیعی گسترده و ظرفیتهای فراوان فرهنگی، علمی، اجتماعی، به همگرایی اقتصادی برسد، قادر خواهد بود بلوک قدرتمند و مستقلی را تشکیل دهد.
برخی از اقدامهای بایسته در این جهت عبارتند از:
تشکیل بازار مشترک اسلامی
حذف دلار از مبادلات و تجارت با ارزهای محلی
ایجاد زنجیرههای تامین منطقهای در حوزهی انرژی، کشاورزی و فناوری
همافزایی در حوزه آموزش، پژوهش و نوآوری .
در دنیای چندقطبی امروز که قدرتهای نوظهور در حال بازتعریف و بازسازی نظم جهانی هستند، اتحاد امت اسلامی میتواند جایگاه ایران و جهان اسلام را از حاشیه به متن ارتقا دهد.
بازگشت به خود؛ گذر از وابستگی
اقتصاد مقاومتی، نه شعاری سیاسی بلکه راهبردی تمدنی است برای استقلال، عدالت و پیشرفت همراه با معنویت. ایران، با ظرفیتهای انسانی، علمی و طبیعی خود، میتواند این مسیر را به خوبی بپیماید. اتحاد امت اسلامی نیز به مثابه مکمل منطقهای، میتواند بر قدرت چانهزنی ایران در عرصه بینالمللی بیفزاید و زمینهساز تعامل عزتمند جهان اسلام با دنیا باشد.
نظر شما