آگاه: ما دیگر از تحقیر خستهایم. از وعدههایی که پشت میزهای شیک غربی داده شد و به محض رسیدن پایش به بازی قدرت، آب و ناپدید شد. کشتی اقتصاد ما در دریای طوفانی قرار دارد. موجها بلندند؛ البته نه آنقدر بلند که نتوان از لنگر درون و همسایگان بهره گرفت. اما راهبردی که بر تکیهگاههای درونی و اتحاد منطقهای استوار نباشد، سرابی است که به قیمت استقلال ملی تمام میشود.
درونزایی؛ نه شعار مقطعی بلکه ضرورت عمل
اولین و روشنترین گام، بازگشت به ظرفیتهای درونی است. ما نیروی انسانی داریم؛ نخبگانی که در دانشگاهها و کارگاهها نشستهاند، کشاورزان و صنعتگرانی که خاک و دستشان به تولید آشناست و شبکهای از بازارهای منطقهای که میتوانند جایگزین بازارهای غربی شوند. این بازگشت به درون، با مدیریت جهادی، اصلاح ساختارها و قطع وابستگیهای بیاحتیاطانه ممکن است. همانچیزی که رهبر انقلاب آن را بهعنوان «اقتصاد مقاومتی» تعریف و ابلاغ کردهاند.
از تحریم تا چرخه زندگی اقتصادی: تجربه تابآوری
تجربه سالهای اخیر نشان داده است که تحریمها قادر به فلج کامل اقتصاد نیستند؛ بلکه مسیرها را تغییر میدهند. صادرات نفت و سازوکارهای حملونقل انرژی اگر چه تحت فشار قرار گرفتهاند، اما با شیوههای جدید تجارت، تقاضای چین و بازارهای منطقهای، همچنان جریان داشتهاند. این واقعیت نشان میدهد که تکیه صرف بر بازارهای غربی، خطای راهبردی بوده است.
اتحاد منطقهای؛ نه «کمکگرفتن» که «همبستگی»
همسایگان ما در عمل نشان دادهاند که مسیر همکاری میتواند موثر باشد. مثال روشن، وابستگی اقتصادی برخی همسایگان به انرژی ایران و تبادلات تجاری گستردهای است که میان کشورها برقرار است؛ این شبکهها اگر تقویت شوند، میتوانند تکیهگاه مطمئنی در برابر فشارهای خارجی بسازند. روابط اقتصادی فراتر از دیپلماسی کمرنگ غربمحور است؛ این روابط ریشه در منافع مشترک و جغرافیا دارد.
چین و جاده نو: فرصت یا دام؟
پیوستن به مسیرهای نوین ارتباطی و همکاری با قدرتهای غیرغربی، مانند چین و ابتکارهای منطقهای، میتواند راهی برای دورزدن انحصارات اقتصادی غرب باشد؛ اما باید هوشمند بود. مبادلات تجاری و سرمایهگذاریها باید طوری تنظیم شود که تکیهگاه درونی تولید را تقویت کرده و بازارهای منطقهای را متوازن کند؛ نه آنکه وابستگی جدیدی ایجاد کند. نمونههایی از جریانهای جدید تجاری نشان میدهد که چین و دیگر بازیگران منطقهای حاضر به تعامل عملیاند؛ فرصتی که باید با هوشمندی گرفته شود.
اقتصاد مقاومتی در میدان سیاست خارجی
اقتصاد مقاومتی فقط شعار اقتصادی نیست؛ این یک چارچوب برای سیاست خارجی نیز هست. وقتی اقتصاد مقاومتی تقویت شود، فرسایش فشار خارجی کمتر میشود و امکان دنبالکردن سیاست خارجی مستقلتر بیشتر. اعتماد نکردن به غرب، بهمعنای دشمنانگاری مطلق نیست؛ بلکه بهمعنای پرهیز از دادن اختیارها و منابع حیاتی به بازیگرانی است که منافعشان با منافع ملی ما همراستا نیست. هرگاه حلقههای توزیع درآمد، بانکداری و تجارت بهطرز امن و ملی سامان یابند، دیپلماسی کشور آزادتر و قویتر عمل خواهد کرد.
بیاعتمادی؛ استراتژی نه تاکتیک
بیاعتمادی به غرب را نباید یک تاکتیک موقتی دید. تجربه سیاست بینالملل نشان داده است که اتکای بلندمدت به دشمن بالقوه، بهندرت جواب میدهد. غرب در دفاع از منافع خود از ابزارهای اقتصادی، حقوقی و اطلاعاتی استفاده میکند؛ تحریمها، قطع دسترسی بانکی و اقدامات حقوقی علیه شبکههای تجاری نمونههایی روشناند. تازهترین تحرکات تحریمی و تنگترکردن حلقههای حملونقل نفت، بارها نشان داده که دشمن هرگاه نفع خود را در فشار دید، از آن فروگذار نخواهد کرد. این واقعیت سیاست بینالملل است؛ ما باید با تکیهبر حکمت و بهکارگیری ظرفیتهای جایگزین، از این چاه بیرون آییم.
نقش امت اسلامی: همدل، همراه و هممنفعت
اتحاد امت اسلامی فقط یک شعار مذهبی نیست؛ ظرفیت عملی برای تجارت، امنیت و فرهنگ مشترک را فراهم میآورد. وقتی کشورها و ملتهای منطقه بر محور منافع مشترک و احترام متقابل همقدم شوند، دیوارهای محاصره خارجی آسانتر فرو میریزد. ما باید کنشگر باشیم: توافقهای اقتصادی منطقهای، خطوط حملونقل جایگزین و شبکههای مالی موازی را توسعه دهیم تا هم اتحادی اقتصادی شکل گیرد و هم اتکا به غرب کاهش یابد.
اگر از امروز سیاست کشور را بر ظرفیتهای درونی و همگرایی منطقهای پایهگذاری کنیم، میتوانیم از آینه شکسته غرب عبور کنیم. این مسیر آسان نیست، اما ممکن است؛ با اراده، برنامه و دوراندیشی. بیاعتمادی به غرب، نه عقده که تدبیر است؛ تدبیری که اگر جدی گرفته شود، میتواند زمینهساز استقلال واقعی و عزت ملی باشد. آنکه امروز لنگر میاندازد، فردای طوفان فرمانروای سرنوشت خویش خواهد بود.
نظر شما