آگاه: موضوع مدنظر در این متن، درآمدهای چندصد میلیونی سلبریتیها نیست، بلکه راهی است که بهواسطه آن، شهرت و در نتیجه درآمدهای خود را تطهیر میکنند و آن، فعالیتهای انساندوستانه آنهاست. نیکوکاری، واژهای است که بیش از دو دهه نیست که مرتبا در کنار نام سلبریتیها چه در ایران و چه خارج از آن، تکرار میشود و به این طریق مخاطبانشان را تحت تاثیر قرار میدهد و تا حدود زیادی آنها را از شهرت منفی دور میکند، هرچند که برای منافع برخی از این افراد، مثبت یا منفی بودن شهرتشان ملاک چندان مهمی نیست و صرف داشتن شهرت، مشروعیتی است برای داشتن امتیازاتی که به مرور برای اکثر مخاطبان هم جا افتاده و حق مسلم این افراد محسوب میشود. مارشال مک لوهان میگوید: ممکن است که این کنشها به واقع در جهت خیر همگانی و مدنی باشند اما منافع، مدیریت و مسئولیتپذیری درگیر در این کنشها همچنان خصوصی باقی میماند، نه همگانی.
چرا نیکوکاری؟
ما انسانها در دنیای خودمان اغلب به دنبال راهی برای یافتن احساسی بهتر نسبت به خود هستیم. در دنیای فردگرای امروز بخش زیادی از این احساس خوب را میتوان در کمک به دیگران یافت؛ عضویت در گروهها و انجمنهای خیریه، پرداخت مبالغ ماهانه و تقبل سرپرستی کودکان بیسرپرست و... از این دست اقداماتی که همیشه کسانی هستند که ما را به انجامشان تشویق و تحریک کنند. موسسات خیریه نهادهایی هستند که برای اقداماتی که در راستای منافع همگانی یا اقشار آسیبپذیر انجام میدهند باید مجوزهایی از قبل تهیه کرده باشند و طبق ماده ۱۳۹ قانون مالیاتهای مستقیم (مصوب ۳۱ تیر ۱۳۹۴) تنها درصورتی معاف از پرداخت مالیات هستند که کمک و هدایای نقدی و غیر نقدی صرف امور عامالمنفعه از قبیل وام تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان، کمک به مستضعفان و آسیبدیدگان از حوادث و... شود و هزینههای مزبور به تایید سازمان اوقاف و امور خیریه رسیده باشد. اما اقدامات انساندوستانه سلبریتیها تحت نظارت هیچ سازمانی قرار نمیگیرد و عدهای نیز سلبریتیها را سرمایههای اجتماعی میدانند. در تاثیرگذاری بالای سلبریتیها روی تعداد بسیار زیادی از افراد جامعه شکی نیست اما آنچه جای تامل دارد، مسیری است که در راستای آن بر مخاطبان تاثیر میگذارند. افرادی که هیچگونه محدودیتی در صرف هزینههایشان ندارند و اغلب تمام جنبههای زندگیشان مصداقی از تمول و فردگرایی است چطور میتوانند الگویی مثبت برای تمامی اقشار جامعه به ویژه اقشار فرودست باشند؟
هماهنگ با منافع خود؛ ناهماهنگ با مردم
ایلان کاپور، استاد مطالعات توسعه انتقادی در دانشکده مطالعات محیط زیست دانشگاه یورک در کانادا نویسنده کتاب «فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها» (ترجمه احسان شاهقاسمی در نشر سوره مهر) در جایی از این کتاب میگوید: بهرغم اینکه فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها را برای ما (دستکم به صورت تلویحی) به منزله کاری فداکارانه و انساندوستانه و نوعی ازخودگذشتگی ارائه میکنند، این فعالیتها آشکارا آلوده است: این پدیده عمیقا به پیشبرد و تبلیغ منافع خود معطوف است و در این عصر پسافوردیستی به خصوص در آفرینش و بازاریابی برند سلبریتی میکوشد؟
زلزله چهارم آذر ۱۳۹۷ در سرپل ذهاب یکی از بزرگترین حوادث طبیعی در تاریخ ایران بود که موجی از ویرانی و تلفات را به دنبال داشت. این زلزله بهویژه در منطقه غرب کشور که شامل کرمانشاه و شهرستانهای اطراف آن بود، خسارات زیادی به بار آورد. حضور سلبریتیها گرچه با نیت انساندوستانه و نیکوکارانه اعلام شد اما در نهایت به نظر میرسید بیشتر جنبه نمایشی داشت تا عملی واقعی در جهت کمک به مردم. آنچه در عمل رخ داد، تصویر رویایی یک کمپین انساندوستانه نبود. تعداد زیادی از بازیگران جدید از جمله سلبریتیها کمکهایشان را مستقیما ارسال کردند. این امر منجر به ترافیک سنگین و تاخیر در توزیع اقلام ضروری شد. هجوم افراد به استان به وضوح با انگیزه کمک بود اما همچنین منجر به افزایش افراد موقت در روستاها و شهرهایی شد که قبلا تحت فشار بلا بودند. جدیترین مشکل، نبود هماهنگی با سازمانهای رسمی امداد بود. سلبریتیهای متعددی به عنوان واسطه بین اهداکنندگان و دریافتکنندگان عمل کردند. این افراد با هماهنگی بسیار کم یا بدون هماهنگی با بازیگران بشردوستانه در میدان فعالیت میکردند و از زنجیرههای تامین خود استفاده میکردند. امدادرسانان میگفتند که حضور سلبریتیها «در واقع یک وضعیت بازنده-بازنده برای هر دو طرف بود.»
کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای زلزله کرمانشاه، گزارشی منتشر کرد که تایید میکرد هماهنگی بین سازمانهای مختلف در منطقه ضعیف بود و سازمانها در توزیع کمک به مردم آسیبدیده شکست خوردند. نتیجه این بینظمی چه بود؟ برخی از کمکهای امدادی به طور تصادفی توزیع شدند، بنابراین بسیاری از قربانیان به موقع مراقبت مناسب دریافت نکردند و بسیاری از اقلام اهدا شده مناسب یا ضروری برای برخی موارد قربانیان نبودند، از جمله داروها.
اما مخاطب!
مشروعیتبخشی به فعالیتهای نیکوکارانه و برندسازیهای این افراد بر عهده مخاطبانی است که نیکوکاری را معیاری برای خوب یا بد شمردن سلبریتیها میدانند، برای سلبریتیهای نیکوکار احترام زیادی قائلند و در جمعآوری مبالغ بیشترین کمک را میکنند و این در حالی است که ارتباط نزدیکی با فرد سلبریتی ندارند و تنها از طریق صفحه مجازی او میتوانند از سرنوشت پولهایشان مطلع شوند. کاپور میگوید: «ما مخاطبان بخش جداییناپذیر و همدست این اعمال هستیم و این از راه هواداری کردن و لذت بردن از تماشای سلبریتیها و مصرف محصولات دهشگرانه است.»
موسسات خیریهای که بیارتباط با شهرت سلبریتیها فعالیت میکنند برای به ثمر رساندن اقداماتشان مدتهای زیادی تلاش و دوندگی میکنند و با وجود استانداردها و اعتباری که دارند به سختی اعتماد افراد را برای همیاری جلب میکنند. بنابراین میبینیم که اغلب مخاطبان به سادگی اعتمادشان را به افرادی میبازند که بخش زیادی از زندگی خصوصیشان را در قالب یک نمایش عمومی در صفحهشان به همه نشان میدهند. این توجه زیاد مخاطبان به افرادی است که صلاحیت انجام چنین کارهایی را ندارند یا منفعت خودشان برایشان در اولویت قرار دارد و نه منافع عموم. بنابراین ما آن احساس مثبت نسبت به خود را در همراهی با این افراد در اقدامات خیرخواهانهشان میبینیم و احساس رضایت نسبت به خود پیدا میکنیم؛ چرا که خود را درون رویایی که سلبریتی محبوبمان برایمان ساخته است انسانی مثبت و مفید میبینیم. اسلاوی ژیژک، فیلسوف، نظریهپرداز، جامعهشناس و منتقد فرهنگی اسلووانیایی توضیح میدهد که ما چگونه باورهایمان را برونسپاری میکنیم؛ به این خاطر که زندگیمان پرمشغله است و زمان و انرژی کمی برایمان باقی میماند تا یک کنشگر فعال سیاسی باشیم، اجازه میدهیم «دیگری» به جای ما باور کند. ژیژک به این پدیده «وادادگی» میگوید؛ ما باورهای انساندوستانهمان را به سلبریتیها واگذار میکنیم، همانطور که کار و زمانبندیمان را برونسپاری میکنیم. به آنها اجازه میدهیم تا از سوی ما درباره مسائلی چون سلامت، کمکهای امدادی یا کاهش فقر تصمیمهای سیاسی مهم بگیرند و بدین ترتیب ما با این انفعال، ایدئولوژی کار انساندوستانه را تقویت میکنیم.
کاپور در همین اثر میگوید: فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها به نظر خالص، نوعدوستانه، شجاعانه و قهرمانانه میآید، چرا که ما دوست داریم با آنها به عنوان اسطورهها و قهرمانانمان همذاتپنداری کنیم بدون آنکه آنها را واقعا بشناسیم و بهعلاوه تمایل داریم نقصهای آنها را از راه نادانی همراه با شادکامی یا از راه انکار نادیده بگیریم و آنچه در این بین از دید ما پنهان میماند سودجوییها و قدرتطلبیهایی است که با نام نیکوکاری انجام میشود.
هزینه را مردم آسیبدیده پرداختند
نتیجه این آشفتگی، واکنش شدید نهادهای دولتی بود. دستگاه قضایی پس از زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ و سیل سال ۱۳۹۸، جمعآوری کمک توسط سلبریتیها را ممنوع و چندین حساب بانکی آنها را مسدود کرد. این تصمیم بر اساس پیشنهاد کمیته ویژه مجلس برای زلزله کرمانشاه بود که مشکلات را مستند کرده بود. حسابهای بسیاری از افراد مشهور مسدود شد و تنها هلال احمر و کمیته امداد به عنوان دو سازمان مجاز برای جمعآوری کمکها تعیین شدند. در نهایت، چند هفته پس از زلزله گزارش شد: «بیش از یک هفته پس از فاجعه، بسیاری در منطقه هنوز از کمبود آب پاک، دوش، چادر و پتو رنج میبردند.» این جمله خلاصهای از شکست این نیکوکاری بود. با وجود حضور پررنگ سلبریتیها، سلفیهای اینستاگرامی و میلیونها دلار کمک، نیازهای اساسی زلزلهزدگان همچنان برآورده نشده بود. حضور سلبریتیها در سرپل ذهاب بیش از آنکه امدادرسانی باشد، نمایشی بود برای برندسازی شخصی که هزینهاش را مردمی پرداختند که زیر آوار مانده بودند.
نظر شما