۱ دی ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۰
کد خبر: ۱۹٬۰۱۶

اخبار تازه از تل‌آویو و سفر دوباره بنیامین نتانیاهو به ایالات متحده، صرفا یک رفت‌وآمد دیپلماتیک یا دیدار معمول میان متحدان نیست؛ این سفر را باید در چارچوب یک الگوی آشنا و تکرارشونده تحلیل کرد: الگویی که در آن رژیم صهیونیستی می‌کوشد آمریکا را به سمت تصمیم جنگی سوق دهد، اما هزینه‌های راهبردی، اقتصادی و انسانی آن را بر دوش واشنگتن و حتی متحدانش در منطقه و اروپا بیندازد.

آگاه: اسرائیل امروز بیش از هر زمان دیگری در وضعیت بن‌بست راهبردی قرار دارد. جنگ فرسایشی در غزه، ناکامی در تحقق اهداف اعلامی، فشارهای فزاینده حقوق بشری، شکاف‌های داخلی بی‌سابقه و بحران مشروعیت در سطح بین‌المللی، تل‌آویو را به نقطه‌ای رسانده که خروج از آن بدون یک «بحران بزرگ‌تر» تقریبا ناممکن به نظر می‌رسد. در چنین شرایطی، نتانیاهو و حلقه امنیتی او به‌خوبی می‌دانند که تنها راه تغییر زمین بازی، کشاندن آمریکا به صحنه‌ای گسترده‌تر از تنش و حتی جنگ است.
تحریک آمریکا برای ورود به درگیری مستقیم یا نیمه‌مستقیم، سابقه‌ای طولانی در سیاست خارجی اسرائیل دارد؛ از عراق و سوریه گرفته تا ایران. اما تفاوت امروز با گذشته در این است که آمریکا دیگر آن قدرت بی‌چون‌وچرای دو دهه قبل نیست. واشنگتن با بحران‌های داخلی، بدهی سنگین، انتخابات پرتنش و رقابت راهبردی با چین مواجه است و افکار عمومی آن، تمایل چندانی به جنگ‌های پرهزینه جدید در خاورمیانه ندارد. دقیقا در همین نقطه است که اسرائیل تلاش می‌کند با برجسته‌سازی «تهدیدهای فوری»، روایت‌سازی امنیتی و فشار لابی‌ها، عقلانیت راهبردی آمریکا را به حاشیه براند. سفر نتانیاهو به آمریکا را باید تلاشی برای القای این پیام دانست که «فرصت تصمیم‌گیری محدود است» و اگر اکنون اقدامی صورت نگیرد، هزینه‌ها بعدا چند برابر خواهد شد. این همان منطق خطرناکی است که پیشتر نیز  واشنگتن را به باتلاق‌هایی چون عراق و افغانستان کشاند؛ جنگ‌هایی که اسرائیل از پیامدهای مستقیم آن مصون ماند، اما آمریکا سال‌ها هزینه آن را پرداخت کرد. نکته مهم‌تر آن است که تل‌آویو در محاسبات خود، عمدا یا سهوا، توان و اراده بازیگران منطقه‌ای را دست‌کم می‌گیرد. هرگونه جنگ فراگیر یا حتی محدود با محور مقاومت یا ایران، لزوما قابل کنترل نخواهد بود و می‌تواند کل منطقه را درگیر کند؛ سناریویی که نه به سود ثبات جهانی است و نه منافع بلندمدت آمریکا. اما برای دولتی که بقای سیاسی نخست‌وزیرش به تداوم بحران گره خورده، چنین ملاحظاتی در اولویت نیست.
امروز، پرسش اصلی این نیست که آیا اسرائیل آمریکا را تحریک می‌کند یا نه؛ بلکه این است که آیا آمریکا حاضر است بار دیگر نقش «ابزار اجرای بحران‌های دیگران» را بپذیرد؟ نشانه‌ها حاکی از آن است که شکاف میان محاسبات کاخ سفید و خواسته‌های تل‌آویو در حال افزایش است، اما لابی‌گری و فشار رسانه‌ای اسرائیل همچنان می‌تواند تصمیم‌سازی در واشنگتن را تحت تاثیر قرار دهد. برای منطقه و به‌ویژه ایران، رصد دقیق این تحرکات و پرهیز از افتادن در دام سناریوهای تحریک‌آمیز، اهمیتی دوچندان دارد. تجربه نشان داده است که اسرائیل همواره تلاش می‌کند جنگ را «ضروری» جلوه دهد، اما خود، کمترین هزینه را بپردازد. این بازی تکراری، اگرچه ممکن است کوتاه‌مدت برای تل‌آویو فرصت‌ساز باشد، اما در بلندمدت می‌تواند آمریکا را بیش از پیش فرسوده و منطقه را وارد چرخه‌ای خطرناک‌تر از بی‌ثباتی کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.