آگاه: جمهوری اسلامی طی ۴۷ سال گذشته تا حدود زیادی در برابر انواع تهدیدات سختافزاری مصونیت یافته است؛ لکن مانند هر نظام سیاسی دیگر پیوسته در معرض تهدیدات نرم معنایی، گفتمانی و هویتی قرار دارد و لذا تداوم بقایش در بستر زمان تنها از طریق حفظ استحکام منظومه گفتمانی آن امکانپذیر خواهد بود. با این حساب شناخت سازوکارهای مستحکمسازی گفتمان انقلاب اسلامی میتواند در حکم پیشنیازی برای تحقق هدف استحکام ساخت درونی جمهوری اسلامی باشد.
باید توجه داشت که گفتمانها برای استمرار بقای خود همواره نیازمند پالایش و بازتولید مداوم برای رسیدن به وضعیت رسوبشدگی و تثبیت موقت معنایی هستند. به عبارت دیگر مفاهیم و دقایق موجود در آنها که حولمحور یک دال مرکزی مفصلبندی شدهاند، باید در گذر ایام مورد بازبینی و صیقل دقیق قرار گیرند تا غبارها و زنگارهایی که ممکن است به مرور روی این مفاهیم بنشیند و ظاهر آنها را کدر کند زدوده شود. در غیر این صورت گفتمانها رفتهرفته دچار بحران بیقراری و تحریف معنایی گشته، مشروعیت خود را نزد پیروانشان از دست میدهند و لاجرم از متن به حاشیه میروند و جای خود را به گفتمانهای رقیب میسپارند. لذا پالایش، بازخوانی، بازتولید و روزآمد کردن دائمی گفتمانها تنها راه جلوگیری از حاشیهنشینی و بیقراری آنهاست. بیشک گفتمان انقلاب اسلامی و منظومه فکری امام خمینی(ره) نیز از این قاعده مستثنی نیست.
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک نظام سیاسی ایدئولوژیک و انقلابی بر شالوده گفتمان انقلاب اسلامی یا همان منظومه فکری امام خمینی(ره) استقرار یافته است. این گفتمان در سال ۱۳۵۷ پدیدار شد و توانست با گردآوردن مفاهیم مختلفی مانند استقلال، آزادی، عدالت، استکبارستیزی، مستضعفین، جهاد، شهادت و... در یک زنجیره همارزی و مفصلبندی آنها حولمحور یک دال مرکزی (اسلام ناب محمدی)، منظومه معنایی مستقلی را تشکیل دهد و پس از فائق آمدن بر گفتمانهای رقیب مانند لیبرالیسم غربگرا و کمونیسم شرقگرا به جایگاه محوری در جامعه ایرانی ارتقا یابد و رهبری فکری و ایدئولوژیک تودههای مردم را در دست بگیرد.
گفتمان انقلاب اسلامی بهعنوان گفتمان برتر جامعه ایرانی، پدیدههای سیاسی و اجتماعی را برای سوژهها (تودههای مردم) معنادار کرده و تصویری از «خود» و «دیگری» در جهان پیرامون به آنان عرضه میکند. مثلا فرد معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی دولت آمریکا را مصداق استکبار ـ با توجه به معنای خاص آن در این گفتمان ـ تلقی کرده و لذا میان خود و این دولت مستکبر رابطه غیریت و خصومت برقرار میسازد و رفتارهای دولتمردان آمریکایی در قبال ایران را خصمانه میپندارد. در حالی که معتقدان به گفتمان لیبرالیسم ممکن است آمریکا را دوست خود بدانند یا لااقل از تعریف رابطه خصمانه با آن امتناع ورزند. این تفاوت دیدگاهها از آنجا نشأت میگیرد که گفتمانها پنجره فراروی ما برای شناخت جهان هستند و همهچیز را معنا و مفهومی خاص میبخشند. در نتیجه جهان از منظر گفتمانهای مختلف، به گونههای متفاوت درک و معنا میشود.
به استناد مباحث فوق میتوان معنابخشی را مهمترین کارکرد گفتمان انقلاب اسلامی و ضامن تداوم جایگاه محوری آن دانست. زیرا تنها از رهگذر حفظ مرجعیت معنایی این گفتمان برای اذهان تودههای جامعه ایرانی است که مشروعیت و مقبولیت نظام جمهوری اسلامی تداوم خواهد یافت. اما اگر پایبندی عمومی به معانی گفتمان انقلاب و تعریف آن از خود و دیگری سست گردد و تودههای مردم به گفتمانهای رقیب تمایل نشان دهند، لاجرم مبانی حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی نیز دچار سستی و فتور خواهد شد.
با این حساب اگر مفروض بداریم که ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر شالوده گفتمان انقلاب اسلامی استوار است و نیز اگر بپذیریم که حفظ جایگاه محوری گفتمانها منوط به تداوم مرجعیت معنایی آنها برای آحاد جامعه است، آنگاه اهمیت کارکرد معنابخشی آشکارا مکشوف میشود و این نتیجه منطقی حاصل میشود که معنابخشی گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشههای معمار کبیر آن نقشی اساسی در استحکام ساخت درونی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. در همین راستا باید تصریح کنیم گفتمان مسلط در یک جامعه سیاسی برای حفظ و تداوم مرجعیت خود متکی بر منابع قدرت پشتیبانی است که با انجام اقداماتی مانع از تضعیف و زوال آن میشوند. نکته بسیار مهمی که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد این است که قدرت حامی گفتمان هرگز نمیتواند از جنس سختافزاری باشد و حراست از مرجعیت گفتمانی با کاربرد ابزارهای سرکوبگرانه قهرآمیز امکانپذیر نیست بلکه این نهادهای جامعه مدنی با کارکرد فرهنگی مانند رسانهها، مبلغان، نظام آموزشی، مساجد، سازمانهای مردمنهاد و نخبگان هستند که مولد قدرت حامی گفتمان مرجع محسوب میشوند و میکوشند به تبلیغ ارزشها و مفاهیم این گفتمان و تقویت استحکام ساختار نظام سیاسی برآمده از آن بپردازند. با در نظر گرفتن همه این موارد آنچه در طول سالهای گذشته از سوی نهادهای فرهنگی کمتر مدنظر قرار گرفته است تولید برنامه و تولیدات فرهنگی موثر با قابلیت نفوذ بالاست که معمولا نظام سنجش روشنی هم برای اندازهگیری و تبیین این دست تولیدات نداشتهاند.
۳ دی ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۴
کد خبر: ۱۹٬۱۳۹
استحکام ساخت درونی نظام جمهوری اسلامی مستلزم چیست؟ چه عاملی سبب مصونیتبخشی به پایههای این سازه در برابر تکانه تهدیدات شالودهشکن داخلی و خارجی میشود؟ اگر بخواهیم از منظری گفتمانی بدین سوال پاسخ دهیم، بیتردید باید بگوییم استحکام ساخت درونی جمهوری اسلامی بهعنوان یک نظام سیاسی ایدئولوژیک منوط به تداوم انسجام و پویایی منظومه گفتمانی آن (گفتمان انقلاب اسلامی) است که بر شالوده اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) قرار دارد. زیرا از این منظر، حفظ استحکام و قوام نظامهای سیاسی همواره در پرتو استمرار پویایی گفتمان حامی آنها میسر میشود و بالطبع از دست رفتن این ویژگی، زمینه تزلزل پایههای نظام سیاسی و چهبسا فروپاشی و زوال آن را مهیا خواهد ساخت.
نظر شما