آگاه: این دوره محدود، فرصتی طلایی برای شکوفایی اقتصادی، توسعه سرمایه انسانی و ارتقای جایگاه راهبردی کشورها به شمار میآید؛ اما در صورت عدم برنامهریزی صحیح، به تهدیدی جدی بدل خواهد شد. در این مقاله، با رویکردی تحلیلی، به بررسی روند ورود ایران به پنجره جمعیتی، علل شکلگیری آن، فرصتها و تهدیدهای ناشی از آن و همچنین غفلتها و چالشهای سیاستگذاری پرداخته شده است. استفاده از تمثیل زیستی، نگاه آیندهنگر و استناد به بیانات رهبری، این تحلیل را در بستر اجتماعی و راهبردی قرار داده است. این نوشتار ضمن تاکید بر نقش کلیدی نسل دهه ۶۰ و مسئولیت قوای حاکمیتی، بر ضرورت اقدامات فوری و موثر در چارچوب برنامهریزی جمعیت محور
تاکید میکند.
تغییرات جمعیتی و سرنوشت یک جامعه
تغییرات جمعیتی میتوانند بهطور مستقیم سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک جامعه را رقم بزنند. یکی از مراحل حیاتی این تحولات که از نگاه جمعیتشناسان بسیار مهم تلقی میشود، «پنجره جمعیتی» است؛ دورهای محدود که در آن، سهم جمعیت در سن فعالیت (۱۵ تا ۶۴ سال) به بیش از ۷۰ درصد میرسد. این وضعیت بهعنوان فرصتی طلایی برای توسعه پایدار مطرح است و در صورت مدیریت صحیح، میتواند شتابی بزرگ به سمت پیشرفت ایجاد کند.
در این مقطع زمانی، ظرفیتهایی چون افزایش نیروی کار، کاهش نیاز به مهاجرت، بهبود کیفیت منابع انسانی، گردش متعادل تولید و مصرف و ارتقای ضریب امنیت و قدرت ملی فراهم میشود، اما آنچه این فرصت را به یک «چاقوی دولبه» بدل میکند، عدم برنامهریزی و بهرهبرداری درست از آن است که کشور را مستقیما بهسوی بحران سالمندی و فروپاشی تدریجی اقتصادی و اجتماعی سوق میدهد. تشبیه زیستی پنجره جمعیتی قابلتوجه است؛ همانگونه که گیاه در مواجهه با کمآبی، رشد را متوقف و انرژی خود را صرف بذرافشانی میکند، جامعه نیز با کاهش نرخ فرزندآوری، وارد دورهای گذرا از فرصت میشود که اگر نادیده گرفته شود، به افولی جمعیتی منتهی خواهد شد.
پنجره جمعیتی ایران با ورود متولدین دهه ۶۰ به سن فعالیت از حوالی سال ۱۳۸۰ گشوده شد و طبق پیشبینیها تا سال ۱۴۳۰ ادامه دارد. این نسل نقش کلیدی در سرنوشت کشور دارد؛ نسلی که میتواند با درایت و غیرت، سد کاهش جمعیت را بشکند و کشور را از تله جمعیتی نجات دهد. رهبر انقلاب اسلامی نیز در بیانی راهبردی تاکید کردهاند: «اگر چنانچه ما نتوانیم نسل جوان، یعنی آنچه آینده کشور را تامین میکند، حفظ کنیم و افزایش دهیم، در آینده نهچندان دور دچار پیری و سستی خواهیم شد.» این جمله، در بطن خود پیام هشدار و مسئولیت را همزمان حمل میکند.
پس از اوجگیری جمعیت ایران در دهه ۶۰ با نرخ رشد چهار درصد و میانگین پنج تا ۶ فرزند، سیاست کاهش جمعیت با هدفی کوتاهمدت اعمال شد، اما استمرار آن بهواسطه غفلتهای داخلی و نفوذ بیرونی، موجب کاهش نرخ باروری به زیر سطح جایگزینی و شکلگیری بحران شد. با این روند، فرصت ورود به پنجره جمعیتی بدون آمادگی کامل رقم خورد.
اکنون که در میانه این پنجره هستیم، بایسته است نگاه مسئولان و نخبگان، از مدیریت روزمره فراتر رود و سیاستگذاری مبتنی بر چشمانداز بلندمدت، جهت بهرهبرداری از این موقعیت حیاتی اتخاذ شود. دولت، مجلس و سایر نهادهای حاکمیتی باید با فراهمآوردن زیرساختها، سیاستهای تشویقی و حمایت از خانواده و فرزندآوری، زمینه شکوفایی این مرحله بیتکرار را فراهم آورند. فرصت پنجره جمعیتی همچون هدیهای الهی است که تنها یکبار به کشورها عطا میشود؛ اگر بهموقع دریافت و بهدرستی استفاده نشود، دیگر باز نخواهد گشت و پیامدهای آن سالها گریبانگیر کشور خواهد بود.
نظر شما