آگاه: سواد اقتصادی یعنی توانایی درک بودجهبندی، مدیریت بدهی، سرمایهگذاری هوشمندانه و برنامهریزی برای بازنشستگی؛ دانشی که نه تنها زندگی فردی را نجات میدهد، بلکه کل اقتصاد کشور را به سمت رشد پایدار هدایت میکند.
بیایید از ابتدا شروع کنیم. چرا باید سواد اقتصادی یاد بگیریم؟ چون بدون آن، هر تصمیم مالی مثل راه رفتن در تاریکی است. تصور کنید خانوادهای که حقوق ماهانهاش را در هفته اول تمام میکند، بعد به سراغ قرض یا انواع وام و اپلیکیشنهای جدید اعتبار با بهرههای مختلف میرود و در نهایت زیر بار بدهی له میشود. این داستان واقعی بیش از ۶۰ درصد خانوادههای ایرانی است. هر ماه ماجرا همین است و پایان هم ندارد. اما سواد اقتصادی به شما قدرت انتخاب میدهد: وقتی قیمت مرغ بالا میرود، به جای خرید بیشتر، بودجه را تنظیم میکنید؛ وقتی بورس میریزد، به جای فروش سراسیمه، تحلیل و صبر میکنید. افرادی که این دانش را دارند، ۷۲ درصد بیشتر پسانداز میکنند، ۵۰ درصد کمتر بدهکار میشوند و در سرمایهگذاریها بازده بهتری میگیرند. در سطح جامعه، این دانش استرس مالی را کم میکند، جرایم مرتبط با فقر را کاهش میدهد و نابرابری را مهار میکند. در سطح ملی، سرمایههای خرد به جای هدر رفتن در خریدهای هیجانی یا قمار در بورس، به بخشهای مولد مثل کسبوکارهای کوچک یا بازار سرمایه هدایت میشود و رشد اقتصادی را پایدار میسازد.
سواد اقتصادی ایرانیان
حالا وضعیت ایران را ببینید. میانگین سواد مالی ایرانیان فقط ۳۲ درصد است، یعنی از هر سه نفر، دو نفر نمیدانند چطور پولشان را مدیریت کنند. این عدد در استانهایی مثل یزد و اصفهان کمی بهتر و بالای ۳۵ درصد است، اما در روستاها به ۲۸ درصد میرسد و حتی از میانگین جهانی که ۳۳ درصد است هم پایینتر میآید، در حالی که کشورهای پیشرفته به ۵۵ درصد رسیدهاند. این کمبود چه بلایی سرمان آورده؟ در خانهها، خانوادهها پولشان را در خریدهای هیجانی یا سرمایهگذاریهای پرریسک از دست میدهند؛ در جامعه، نابرابری بیشتر میشود و مردان بیش از حد به دانش ناکافیشان اعتماد میکنند و اشتباهات بزرگتری مرتکب میشوند؛ در اقتصاد، بورس تهران هر چند ماه یک بار سقوط میکند چون میلیونها نفر بدون تحلیل وارد شدهاند. مطالعات نشان میدهد سرمایهگذاران با سواد پایین در بورس ایران ۵۰ درصد بیشتر ضرر میکنند و رفتارهای پرریسک وامگیری ۴۰ درصد بیشتر است. این یعنی یک چرخه معیوب: فقر منجر به تصمیم اشتباه میشود و تصمیم اشتباه فقر بیشتری میآورد. رشد اقتصادی ۲ تا ۳ درصد کندتر میشود، ضریب جینی که نشاندهنده نابرابری است از ۳۵.۹ درصد بالاتر میرود و فقر از ۳۳ درصد به ۳۵.۴ درصد میرسد. اعتماد بیش از حد به دانش ناکافی، به ویژه در مردان و دانشجویان، اشتباهات را تشدید میکند و بازار سرمایه را به زمین بازی قمار تبدیل میکند.
رویکرد دیگران
در همین حال، جهان دارد از این بحران درس میگیرد و راهحلهای عملی اجرا میکند. در ایالات متحده، ۲۰ ایالت یادگیری سواد مالی را در مدارس اجباری کردهاند و نتیجهاش کاهش ۳۰ درصدی ورشکستگی در میان جوانان بوده است. انگلیس و کانادا با استراتژی ملی و استفاده از اپلیکیشنهای آموزشی و بازیهای مالی، سواد را به ۶۵درصد رساندهاند. استرالیا و سوئد از کودکی در مدرسه یاد میدهند که پول چطور کار میکند و نتیجهاش رشد اقتصادی ۱.۵ درصدی اضافی در هر دهه بوده است. این کشورها فهمیدهاند که سواد اقتصادی مثل واکسن است؛ اگر زود تزریق شود، جلوی بیماریهای بزرگ اقتصادی را میگیرد. آنها از ابزارهای دیجیتال، شبیهسازیهای واقعی، کمپینهای عمومی و ادغام آن در برنامه درسی استفاده میکنند تا نسل جوان را نسبت به بحرانها مقاوم کنند.
چه کنیم؟
حالا چطور باید این دانش را یاد بگیریم؟ آموزش سواد اقتصادی نباید پیچیده و خستهکننده باشد؛ باید جذاب، عملی و در دسترس همه باشد. از اپلیکیشنهای بودجهبندی و ثبت پنج دقیقهای هزینههای روز در پایان هر شب میتوان شروع کرد؛ دورههای آنلاین رایگان، بازیهای شبیهسازی سرمایهگذاری در بورس بدون ریسک واقعی و ابزارهای آموزشی مبتنی بر سرگرمآموزی باید در دسترس عموم مردم قرار گیرد و کمکم به عنوان سرگرمی و بازی در میان مردم ترویج شود. در خانه، والدین هر هفته با بچهها درباره پول حرف بزنند و بپرسند این هفته چقدر پسانداز کردی؟ مدارس باید این آموزش را از کلاس اول در دروس بگنجانند، بانکها کارگاههای رایگان راه بیندازند و دولت یک نهضت ملی سواد مالی راهاندازی کند، مثل نهضت سوادآموزی دهه ۶۰ اما این بار برای پول و اقتصاد. نیاز به یک برنامه جامع ملی داریم که از کودکی تا بزرگسالی را پوشش دهد.
آیندهای که باید
اگر امروز شروع کنیم، فردا چه میشود؟ تصور کنید ۱۰ سال دیگر خانوادهها دیگر زیر بار وام نیستند، جوانان به جای قمار در بورس کسبوکار راه میاندازند، بورس تهران آرام و پایدار است چون سرمایهگذاران آگاهند، رشد اقتصادی دو تا پنج درصد بیشتر میشود، ضریب جینی پایین میآید و فقر کاهش مییابد. مطالعات داخلی تایید میکند هر ۱۰ درصد افزایش سواد مالی تصمیمات سرمایهگذاری را ۴۰ درصد بهتر میکند و دانشجویان با دانش مالی ۳۰ درصد بیشتر کارآفرین میشوند. این یعنی شغل بیشتر، ثروت بیشتر و امید بیشتر. در بلندمدت، ایران مثل کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی میتواند بحرانهای تورمی را بهتر مدیریت کند، سرمایههای خرد را به تولید هدایت کند و از رکود خارج شود. باید بدانیم که اکنون وقت عمل است. هرچه سریعتر باید دست به کار شویم تا این مشکل را حل کنیم. سواد اقتصادی فقط یک مهارت نیست؛ کلید رهایی ایران از بحران است. اگر امروز یاد بگیریم، فردا ثروتمندتر، آرامتر و متحدتر خواهیم بود.
نظر شما