۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۴
کد خبر: ۱۷٬۹۲۲

مسئله اصلاح الگوی مصرف، اگرچه در ظاهر به رفتار فردی و نحوه خرج‌کرد و استفاده از منابع مربوط می‌شود، در باطن بازتابی از نظام فکری و فرهنگی یک جامعه است. در واقع، نوع مصرف ما آینه‌ای از نوع نگرش ما به انسان، زندگی و جهان است. جامعه‌ای که مصرف را ابزار نمایش منزلت می‌داند، ناگزیر در دام رقابت‌های پوچ و مصرف‌زدگی گرفتار می‌شود؛ اما جامعه‌ای که مصرف را در خدمت معنا، نیاز واقعی و مسئولیت اجتماعی می‌بیند، به سمت استقلال اقتصادی و فرهنگی حرکت می‌کند. از این منظر، سبک زندگی اسلامی نه‌تنها یک مجموعه توصیه اخلاقی، بلکه راهبردی تمدنی برای عبور از بحران ناترازی‌های اقتصادی و فرهنگی است.

از مصرف‌زدگی تا معنویت زیست

آگاه: در نگاه اسلامی، مصرف بخشی از زیست مومنانه است و با مفاهیمی چون عدالت، قناعت، مسئولیت اجتماعی و توجه به خلق خدا پیوند دارد. قرآن کریم بارها مومنان را به «میانه‌روی» و پرهیز از اسراف فراخوانده و آن را نشانه عقلانیت و رشد دانسته است. این نگاه، تفاوت بنیادی با الگوی مصرف غربی دارد که بر تحریک خواسته‌ها، رقابت در تجمل و نمایش اجتماعی تمرکز دارد. الگوی غربی، با پشتوانه نظام سرمایه‌داری و صنعت تبلیغات، مصرف را از سطح نیاز طبیعی به سطح هویت فرهنگی ارتقا داده و از انسان مصرف‌کننده، سرباز نظام اقتصادی خود ساخته است. در چنین وضعی، هر کالای جدید نه برای رفع نیازی واقعی، بلکه برای بازتولید میل و وابستگی تولید می‌شود. نتیجه آن است که جوامع، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، درگیر چرخه‌ای از تقلید، وابستگی و بحران منابع می‌شوند.

از مصرف‌زدگی تا معنویت زیست
در مقابل، سبک زندگی اسلامی تلاش دارد انسان را از این چرخه بیرون بکشد و مصرف را به نقطه تعادل بازگرداند. در این سبک، قناعت به‌معنای محرومیت نیست، بلکه آگاهی از مرز نیاز و خواسته است. مسلمان قانع، انتخابگر است نه محروم؛ او می‌داند هر کالایی که می‌خرد یا هر انرژی‌ای که مصرف می‌کند، بخشی از منابع جمعی ملت است. همین باور، مصرف را از رفتار شخصی به کنش اجتماعی تبدیل می‌کند و مسئولیت‌پذیری اقتصادی را در متن دینداری قرار می‌دهد.
در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع)، مصرف همواره در پیوند با عدالت و کرامت انسانی دیده شده است. آن‌گاه که حضرت علی(ع) نان جو می‌خورد اما از سفره‌ مردم مراقبت می‌کرد، یا وقتی امام صادق(ع) فرمودند: «به اندازه نیاز بخور و بر نیاز دیگران بیفزا»، این نه توصیه‌ای زاهدانه بلکه راهبردی برای تعادل اجتماعی و پیشگیری از فقر ساختاری بود. این سیره‌ها اگر در نظام تربیتی و رسانه‌ای ما به‌صورت روایت‌های الهام‌بخش و روزآمد بازآفرینی شوند، می‌توانند مبنای بازسازی فرهنگ مصرف در جامعه امروز باشند. اما تحقق این سبک، نیازمند زیربناهای تربیتی و فرهنگی است. خانواده نخستین مدرسه مصرف است. رفتار والدین، نحوه خرج‌کرد، انتخاب کالا و واکنش آنان به تبلیغات، مهم‌ترین آموزش‌های غیرمستقیم به فرزندان است. اگر در خانه‌ها گفت‌وگو درباره مدیریت هزینه، اولویت‌بندی نیازها و پرهیز از اسراف به رفتار عادی تبدیل شود، کودکان به‌صورت طبیعی در چارچوب عقلانیت مصرفی رشد می‌کنند. به همین دلیل، سیاست‌گذاری فرهنگی باید آموزش سواد مصرفی خانواده را در اولویت قرار دهد و مهارت‌هایی چون بودجه‌بندی، تعمیر و بازاستفاده را در قالب برنامه‌های جذاب رسانه‌ای و آموزشی گسترش دهد.
مدرسه نیز نقشی بی‌بدیل دارد. نظام آموزشی ما می‌تواند با گنجاندن مفاهیم اقتصاد خانواده، محیط‌زیست و مصرف مسئولانه در برنامه درسی، نسل جدید را به شهروندانی با درک اقتصادی و زیست‌محیطی تبدیل کند. فعالیت‌های گروهی مانند پروژه‌های «روز بدون خرید»، بازیافت و حمایت از تولید محلی، تمرینی عملی برای زیست اسلامی است. 
همزمان، نهادهای فرهنگی و رسانه‌ها باید از بازتولید تصویر لوکس و پرزرق‌وبرق از زندگی بپرهیزند و قهرمانان جدیدی را روایت کنند که ارزش و منزلت‌شان نه در مصرف، بلکه در خلاقیت، صرفه‌جویی و خدمت است. اصلاح الگوی مصرف در سبک زندگی اسلامی، بدون پشتیبانی سیاستی و نهادی پایدار نمی‌ماند. دولت و نهادهای حاکمیتی باید با سیاست‌های تشویقی و بازدارنده، به گسترش فرهنگ مصرف بهینه کمک کنند. مالیات بر کالاهای لوکس، حمایت از تعمیرگاه‌ها و کسب‌وکارهای بازچرخانی، اولویت خرید کالاهای داخلی در دستگاه‌های دولتی و کنترل تبلیغات اغواگر، از جمله ابزارهایی است که می‌تواند رفتار عمومی را جهت دهد. از سوی دیگر، رسانه ملی و فضای مجازی باید مأموریت خود را از تبلیغ مصرف بیشتر به تبلیغ مصرف آگاهانه تغییر دهند. ساخت مستندها، پویش‌های محلی و روایت‌های موفق از خانواده‌های کم‌مصرف، می‌تواند الهام‌بخش تغییرات اجتماعی شود.
نکته کلیدی آن است که اصلاح الگوی مصرف، پروژه‌ای موقتی نیست بلکه فرآیندی تمدنی است. این مسیر از اصلاح رفتار فردی آغاز می‌شود، اما با نهادسازی فرهنگی و حمایت سیاستی تداوم می‌یابد. سبک زندگی اسلامی اگر به‌درستی در سه سطح «رفتار فردی»، «نهاد خانواده و آموزش» و «سیاست و رسانه» جاری شود، می‌تواند از یک مفهوم اخلاقی به یک الگوی عملیاتی برای مقاومت اقتصادی تبدیل شود. در چنین الگویی، هر خرید و هر صرفه‌جویی معنا پیدا می‌کند؛ زیرا پشت هر انتخاب مصرفی، انتخابی فرهنگی و اعتقادی نهفته است. جامعه‌ای که این معنا را در رفتار روزمره‌اش نهادینه کند، در برابر فشارهای اقتصادی دشمنان مقاوم می‌ماند، زیرا استقلال خود را نه در افزایش درآمد، بلکه در مدیریت خردمندانه مصرف می‌جوید. امروز، اصلاح الگوی مصرف در گرو بازگشت به همین معناست؛ به فهمی از زندگی که در آن مصرف نه هدف، بلکه وسیله‌ای برای تعالی انسان و استواری جامعه است. سبک زندگی اسلامی در این معنا، نقشه راه عبور از ناترازی‌ها و بی‌تعادلی‌های اقتصادی است؛ مدلی که اگر با ایمان، آگاهی و برنامه‌ریزی جمعی همراه شود، می‌تواند امنیت اقتصادی و فرهنگی کشور را تضمین کرده و از دل سخت‌ترین تحریم‌ها، تمدنی مقتدر و مستقل بسازد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.