آگاه:در روز پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ برابر با ۱۱ دسامبر ۲۰۲۵، کمیته بیندولتی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در بیستمین اجلاس خود که در قلعه سرخ شهر دهلینو برگزار میشد، هنر آینهکاری در معماری ایرانی را با عنوان رسمی «آینهکاری، هنر آینهکاری در معماری پارسی» به فهرست نماینده میراث فرهنگی ناملموس بشریت افزود. این تصمیم که پس از یک سال و نیم بررسی دقیق پرونده و بازدید میدانی کارشناسان یونسکو گرفته شد، بیستوهفتمین عنصر ناملموس ایران در این فهرست و نخستین عنصری است که به طور خاص به یکی از شاخههای معماری ایرانی اختصاص یافته است.
خبر که از دهلینو مخابره شد، در کمتر از چند ساعت در سراسر جهان پیچید و بار دیگر نام این سرزمین را با هزاران تکه نور بر تارک فرهنگ جهان نشاند. بررسی جستوجوهای اینترنتی در همان چند ساعت و روزهای اخیر، نشاندهنده علاقه مخاطبان و مورد اهمیت قرار گرفتن این هنر و مطرح شدن آن پس از ثبت جهانی آینهکاری است.
ریشههای کهن و تولد واقعی هنر
این هنر که از قرن نهم هجری به تدریج شکل گرفت و در دوره صفویه به اوج شکوه رسید، از همان آغاز نه صرفا یک تکنیک تزئینی، بلکه راهی برای معماری نور و ایجاد حس بیکرانگی و تقدس در فضا بود. در جستوجوی ریشههای آن میتوان تا دوره ساسانی و استفاده از سطوح براق فلزی و شیشهای در کاخها و آتشکدهها به عقب برگشت، که استفاده از قطعات صیقلی فلز در ساخت دیوار و سقف برای بازتاب دادن نور کاربرد داشته است. اما نخستین نمونههای واقعی آینهکاری به معنای امروزی در دوره تیموری ظاهر شد؛ جایی که در سال ۸۶۳ هجری قمری، سقف ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد مشهد با آینههای کوچک ونیزی تزئین شد تا نور شمعها در شبهای قدر، گنبد را به آسمانی پرستاره بدل کند. معماران تیموری دریافتند که اگر آینه را به قطعات کوچکتر برش دهند و با زوایای حسابشده روی گچ معرق بنشانند، نور نه تنها بازتاب میشود، بلکه چند صد برابر میشود و فضا را از محدودیتهای مادی رها میکند.
دوران طلایی صفویه
اما دوران طلایی آینهکاری با صفویه آغاز شد. شاه عباس اول که اصفهان را به پایتختی بیهمتا تبدیل کرد، این هنر را به یکی از ارکان هویت معماری ایرانی بدل ساخت. در مسجد شیخ لطفالله، سقف گنبد با طرح طاووس بهشتی کاملا از آینه پوشیده شد تا هر که سر به آسمان آن میسپارد، گویی در بهشت قدم میزند. در عالیقاپو، تالار موسیقی با آینهکاریهای سهبعدی تزئین شد که علاوه بر زیبایی، امواج صوتی را به شکلی شگفتانگیز
پخش کند. چهلستون هم با هزاران قطعه آینه در دیوارها و سقف، نقاشیهای مینیاتوری را در نور غرق کرد و تصویری از بهشت موعود ساخت. در همین دوره بود که آینهکاری از مساجد فراتر رفت و وارد کاخها شد؛ جایی که دربار صفوی میخواست شکوه خود را نه با طلا و جواهر، بلکه با نور بیپایان نشان دهد.
گسترش به زندگی روزمره در قاجار
با ورود به دوره قاجار، آینههای اروپایی با کیفیت بسیار بالاتر از ونیز و بلژیک وارد ایران شد و این هنر به خانههای اشرافی، حمامها، تکایا و حتی اتاق عروس راه یافت. خانه بروجردیها در کاشان هنوز یکی از کاملترین نمونههای این دوره است؛ اتاق آینهای که بیش از صدهزار قطعه آینه در آن به کار رفته و هر گوشهاش داستان عشق و ثروت و زیبایی را فریاد میزند. تکیه دولت تهران پیش از تخریب در دوره رضاشاه، بزرگترین فضای آینهکاری شده بود که در ایام محرم، هزاران عزادار را زیر سقفی از نور و اشک گرد میآورد. حرم امام رضا (ع) نیز در همین دوره شاهد بزرگترین پروژه آینهکاری تاریخ شد؛ رواقهایی که هنوز هم با بیش از ۱۰ میلیون قطعه آینه، هر سال میلیونها زائر را مبهوت میکنند.
از رکود تا احیا
پس از انقلاب اسلامی، تحریمها باعث قطع ورود آینههای اروپایی شد و هنر برای مدتی در رکود فرو رفت. در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی، بسیاری از استادان یا درگذشتند یا مهاجرت کردند و کارگاهها یکی پس از دیگری تعطیل شدند. اما از اوایل دهه ۸۰، با رشد گردشگری و مرمت بناهای تاریخی، آینهکاری دوباره جان گرفت. امروز کارخانههای داخلی در اصفهان و تهران آینههایی با کیفیت قابل قبول تولید میکنند، هرچند هنوز بسیاری از استادان ترجیح میدهند از آینههای قدیمی بازیافتی استفاده کنند تا همان درخشش و گرمای سابق را داشته باشند.
امروز و تهدیدهای پیش رو
اکنون حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ استادکار فعال در سراسر کشور باقی ماندهاند که بیشترشان در اصفهان، مشهد، شیراز و تهران متمرکزند. میانگین سنیشان بالای ۶۵ سال است و تعداد شاگردانی که حاضرند سالها با درآمد پایین و گرد و غبار گچ سر کنند، به شدت اندک است. یک متر مربع آینهکاری استادانه گاهی تا ۱۰۰ میلیون تومان قیمت دارد، اما همین قیمت بالا هم نتوانسته جوانان را به این حرفه سخت و زمانبر جذب کند. در مقابل، سفارشها از کشورهای حاشیه خلیج فارس، عراق، ترکیه و حتی اروپا رو به افزایش است؛ هتلهای لوکس دبی و ابوظبی و رستورانهای سنتی استانبول حالا دیوارهایی دارند که نورشان از اصفهان آمده است.
چرا ثبت جهانی؟
یونسکو دقیقا به همین دلیل آینهکاری را ثبت کرد: چون این هنر هنوز زنده است، هنوز از استاد به شاگرد منتقل میشود، هنوز در مراسم عزاداری و جشنهای نوروزی و زیارت حضور دارد، اما در عین حال در معرض خطر جدی انقراض قرار گرفته است. کارشناسان یونسکو در گزارش خود تاکید کردند که آینهکاری نه فقط یک تکنیک، بلکه نماد پاکی، نور و خودشناسی در فرهنگ ایرانی است؛ این هنر فضاهای بسته را به بیکران تبدیل میکند، شمعهای کوچک را به خورشید بدل میسازد و در دل تاریکترین شبهای محرم، حسی از امید و روشنایی میآفریند.
ثبت جهانی فقط یک مدال افتخار نیست؛ تعهد قانونی ایران به تدوین برنامه جامع حفاظت، راهاندازی کارگاههای آموزشی، اختصاص بودجه و مستندسازی کامل این حرفه است. تجربه نشان داده که پس از ثبت جهانی عناصری مثل فرش و مینیاتور، تعداد شاگردان چند برابر شده و کارگاههای جدید راه افتاده است. همین حالا هم پس از اعلام خبر، چندین کارگاه در اصفهان اعلام کردهاند که برای سال آینده دورههای جدید شاگردگیری برگزار میکنند.
نوری که نباید خاموش شود
آینهکاری ایرانی بیش از هر چیز، فلسفهای است که نور را به معماری پیوند میزند؛ هنری که در هیچ جای دیگر جهان مشابه ندارد، چون هیچ فرهنگی به اندازه ما نور را مقدس نشمرده و هیچ ملتی اینقدر برای شکستن محدودیتهای فضا با تکههای کوچک شیشه نجنگیده است. اگر امروز برایش برنامهریزی نکنیم، ۲۰ سال دیگر فقط در عکسها و موزهها خواهد درخشید و نسل بعدی فقط افسانههایش را خواهد شنید. اما اگر از همین امروز جدی بگیریم، میتوانیم کاری کنیم که صد سال دیگر هم وقتی کودکی در حرم امام رضا (ع) سر به آسمان آینهها بلند کند، همان حس بیکرانگی و تقدس را تجربه کند که ۵۰۰ سال پیش، مردم در مسجد شیخ لطفالله تجربه میکردند. ثبت یونسکو نه پایان راه، بلکه آغاز یک مسئولیت بزرگ ملی است؛ مسئولیت پاسداری از نوری که قرنها ایران را روشن نگه داشته است.
نظر شما