آگاه: در ادبیات نظری روابط بینالملل، رهیافت ساختانگاری (Constructivism) بیش از هر رهیافت دیگری، بر اهمیت هویت، باورها، فرهنگ و معناهای اجتماعی در شکلدهی به رفتار دولتها تاکید دارد. برخلاف نظریههای واقعگرا که تنها به قدرت و منافع توجه میکنند، ساختانگاران میگویند: «آنچه قدرت را قدرت میکند، نه زور صرف بلکه معناهایی است که بازیگران به آن نسبت میدهند.». از این منظر، ایران نهفقط یک بازیگر جغرافیایی بلکه یک هویت تاریخی -تمدنی است که در تعامل با تهدیدها و فرصتها، خویشتن خویش را بازمیسازد. بر پایه این نگاه جنگ ۱۲ روزه را میتوان نه صرفا یک حادثه نظامی، بلکه موقعیتی هویتساز دانست؛ یعنی لحظهای که ملت و حاکمیت، بار دیگر باید پاسخ دهند به پرسش بنیادین «ما که هستیم؟»، این پاسخ نه در شعار بلکه در واکنش اجتماعی، در بازنمایی رسانهای و در روایتهای جمعی شکل میگیرد. در این بستر، مولفههای اصلی هویت ایرانی - اسلامی را میتوان در پنج محور بررسی کرد:
۱. خاطره تاریخی مشترک: از کوروش و فردوسی تا عاشورا و دفاع مقدس، ملت ایران تاریخی دارد که نه فقط روایت سلطنت، بلکه مقاومت، عدالتخواهی و فداکاری را در بر میگیرد. بحرانهای جدید تنها زمانی هویتساز میشوند که در امتداد این خاطره تاریخی معنا یابند.
۲. ترکیب دین و ملیت: برخلاف برخی جوامع که دین و ملیت را متقابل میدانند، در ایران، اسلام و ایرانیت نه در تعارض بلکه در همزیستی تکاملی بودهاند. این همزیستی در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تجلی یافت و امروز نیز در مواجهه با تهدیدات جدید میتواند بازتولید شود.
۳. تنوع اقوام در چارچوب وحدت فرهنگی: قومیتهای لر، کرد، بلوچ، ترک، عرب و دیگران، نه خطری برای هویت بلکه فرصتهایی برای غنا و پویایی آناند. اگر بر پایه برابری، عدالت و احترام متقابل مدیریت شوند. جنگ ۱۲ روزه نیز نشان داد که در بزنگاههای ملی، اقوام ایرانی فراتر از تمایزات قومی، به روایت ملی واحدی تمایل دارند.
۴. عنصر مقاومت بهعنوان هسته سخت هویت ملی: همانگونه که آنتونی اسمیت اشاره میکند، هویتهای موفق دارای «اسطوره بنیانگذار» هستند؛ برای ایران، مقاومت در برابر ظلم و اشغال از شاهنامه تا خیابانهای غزه، همین اسطوره بنیادین است.
۵. گفتوگوی نسلی و روایت نوین: هویت اگر به زبان نسل جدید باز گفته نشود، در خاطرهها یخ میزند. امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند زبان تازه، تصویر تازه و الگوهای تازهای برای روایت هویتیم؛ روایتی که در آن مقاومت، فقط جنگاوری نیست؛ بلکه ایستادگی فرهنگی، مدنیت، شجاعت اخلاقی و خودآگاهی تمدنی است.
با این درک نظری، میتوان جنگ ۱۲ روزه را همچون آزمایشگاهی دانست که در آن بسیاری از عناصر هویتی ما آشکار شد. ملت ایران نشان داد که همچنان به خطوط قرمز خود باور دارد، برای امنیت ملی خود حساس است، برای مظلومان منطقه دل میسوزاند و حتی در بحبوحه فشارهای اقتصادی، امنیت ملی را با هیچ چیز معامله نمیکند.
اما این بحران همچنین نقاط ضعف را نیز آشکار کرد: نبود گفتمان واحد درباره هویت واگرایی نخبگانی در تبیین مولفههای هویتی، ضعف در استفاده از زبان هنر و رسانه برای گفتوگوی هویتی با نسل جدید و غفلت از ظرفیت اقوام بهعنوان حاملان روایتهای متکثر.
ازهمینرو، ضرورت تدوین یک «منشور جامع هویت ملی» با رویکرد مشارکتی، تاریخی و تمدنی بیش از پیش احساس میشود. این منشور باید نتیجه گفتوگوی نخبگان فرهنگی، دینی، قومی، دانشگاهی و سیاسی کشور باشد. مفاهیم بنیادینی چون وطن، امنیت، ایمان، مقاومت، عدالت، آزادی و پیشرفت، باید در قالب این منشور، بازتعریف و بازتولید شوند؛ بهگونهای که هم قابلپذیرش برای نسل جوان باشد و هم ریشهدار در سنت تاریخی ملت ایران.
لذا باید گفت که هویت امری بسته، یکپارچه و ایستا نیست؛ بلکه فرآیندی سیال، پوینده و در حال ساختن است. اگر این فرآیند بهدرستی مدیریت شود، هر بحران به تقویت آن کمک میکند. اگر رها شود، همان بحرانها میتوانند آن را بفرسایند. جنگ ۱۲ روزه، به ما یادآوری کرد که هنوز ملت ایران زنده است؛ اما برای آنکه این حیات به آیندهای شکوفاتر منتهی شود، باید خویشتن خویش را آگاهانه با علم، هنر، دیپلماسی و مشارکت مردمی باز بسازیم.
۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۵
کد خبر: ۱۴٬۵۲۷
یوسف پورجم؛ پژوهشگر و نویسنده مطالعات تمدنی : از دیرباز هویت ملی ایران، همچون فرشهای پرنقشونگار کاشان، از تار و پودهای گوناگون بافته شده است؛ از دین و زبان تا قوم و خاطره تاریخی. اما این هویت با همه ریشهداری و تنوعش، همواره در معرض پرسش و پالایش بوده است. جنگها، انقلابها، مهاجرتها و رسانههای جهانی، همگی لایههایی از این هویت را آزمودهاند. در این میان، جنگ ۱۲روزه نهتنها یک آزمون امنیتی بلکه فرصتی نظری برای بازاندیشی در چیستی، چگونگی و چالشهای هویت ملی ایرانی - اسلامی است.
نظر شما