آگاه: حمله مغولها به ایران، باعث رکود اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شد. نظام آبیاری کشاورزی نابود، تجارت مختل شد و بسیاری از دانشمندان، هنرمندان و صنعتگران کشته یا آواره شدند. این حمله تاثیرات منفی عمیقی بر جامعه ایران گذاشت و باعث عقبماندگی و انحطاط آن شد.
چنگیزخان، بنیانگذار امپراتوری مغول، یکی از بزرگترین و خونخوارترین فاتحان تاریخ جهان است. نام اصلی او تموچین بود و در منطقهای در مغولستان امروزی به دنیا آمد.
چنگیزخان در کودکی سختیهای زیادی را تحمل کرد. پدرش توسط دشمنان مسموم شد و او مجبور شد به همراه خانوادهاش در شرایط سخت زندگی کند. او در جوانی به عنوان یک جنگجو و رهبر قبیلهای برجسته شناخته شد و توانست قبایل مختلف مغول را متحد کند.
در سال ۱۲۰۶ میلادی، چنگیزخان به عنوان خان بزرگ مغولان انتخاب شد و شروع به گسترش قلمرو خود کرد. ارتش مغول به رهبری چنگیزخان، مناطق وسیعی از آسیا و اروپا را فتح کرد و امپراتوری بزرگی را به وجود آورد.
چنگیزخان به دلیل خشونت و بیرحمی خود مشهور بود. او در فتح شهرها و مناطق مختلف، از تاکتیکهای جنگی بیرحمانه استفاده میکرد و مردم را به قتل میرساند. با این حال، او به عنوان یک رهبر نظامی بااستعداد و یک سیاستمدار زیرک نیز شناخته میشد. او توانست یک ارتش قدرتمند و منظم ایجاد کند و قوانین و مقررات سختگیرانهای را برای اداره امپراتوری خود وضع کند.
چنگیزخان در سال ۱۲۲۷ میلادی درگذشت، اما امپراتوری او به گسترش خود ادامه داد و تا قرنها بعد به عنوان یکی از بزرگترین امپراتوریهای تاریخ جهان باقی ماند.
تاثیر حملات مغول بر تاریخ ایران
حمله مغولها تاثیرات عمیق و پایداری بر تاریخ ایران گذاشت:
تخریب و کشتار: حمله مغولها باعث تخریب گسترده شهرها و روستاها، قتلعام مردم و نابودی آثار فرهنگی و تاریخی زیادی شد. این تخریب و کشتار، تاثیرات منفی عمیقی بر جامعه ایران گذاشت و باعث رکود و انحطاط آن شد.
رکود اقتصادی: حمله مغولها باعث رکود اقتصادی در ایران شد. نظام آبیاری کشاورزی نابود شد، تجارت مختل شد و بسیاری از صنعتگران و بازرگانان کشته یا آواره شدند.
تغییرات جمعیتی: حمله مغولها باعث تغییرات جمعیتی در ایران شد. بسیاری از مردم ایران در اثر جنگ و قحطی جان خود را از دست دادند و جمعیت ایران بهشدت کاهش یافت.
تغییرات سیاسی: حمله مغولها باعث سقوط خلافت عباسی و ایجاد حکومتهای محلی مغول در ایران شد. این حکومتها بهتدریج به فرهنگ ایرانی جذب شدند و به گسترش زبان و فرهنگ فارسی کمک کردند.
تاثیرات فرهنگی: حمله مغولها تاثیرات متفاوتی بر فرهنگ ایران گذاشت. از یک سو، بسیاری از آثار فرهنگی و هنری ایرانی نابود شد. از سوی دیگر، حضور مغولها در ایران باعث تبادل فرهنگی بین ایران و آسیای میانه شد.
ایران باتوجهبه موقعیت جغرافیایی خود در طول تاریخ همواره در معرض مهاجرت اقوام گوناگون قرار داشت که یکی از آنها قوم مغول بود؛ در واقع مهاجرت مغول یک مهاجرت دوسویه بود؛ از یک طرف مغولها با جنگ و خونریزی و قتل و غارت وارد ایران شدند و از طرف دیگر ایرانیان برای نجات خود به نقاط امن فرار یا بهنوعی مهاجرت کردند و این امر باعث انتقال فرهنگ، عقاید و آداب و رسوم هردو طرف شد. مغولهای بیابانگرد و جنگجو بهتدریج تحتتاثیر فرهنگ غنی ایران قرار گرفته و در آن استحاله شدند، چنانکه در کمتر از نیمقرن پس از هجوم چنگیزخان، فرزندان او در ایران به پادشاهی رسیدند و بهنوعی ایرانی شدند.
در بخشی از کتاب «وضعیت اجتماعی ایران در دوره مغول» میخوانیم: سرانجام با مرگ سلطان محمد خوارزمشاه در جزیره، چنگیز به هدف اصلی خود رسید؛ ولی در این هنگام رقیب دیگری سر برآورد که حتی جانشین چنگیز، اکتای را نیز به خود مشغول داشت و آن فرزند سلطان خوارزمشاه، جلالالدین بود.
چنگیز بعد از فتح نواحی مختلف، برای آنجا باسقاق تعیین میکرد که وظیفه او اداره آن ناحیه بود. همین اسکان باسقاقها در ولایات مشکلات عدیدهای ایجاد میکرد؛ بهطوریکه ایرانیان بعد از خروج نیروی مغول، علیه باسقاق شورش میکردند و همین امر سبب حمله مجدد مغول و ویرانی و کشتار مجدد میشد. روی کار آمدن سلطان جلالالدین و نبردهای متعدد که با مغولها انجام میداد و دلاوری او در جنگ پروان و پیروزی بر مغول، سبب شادمانی ایرانیان شد و آنها را به نجات خود امیدوار کرد. چنانکه حتی در طول غیبت سلطان جلالالدین، مردم ایران با امید به وی بارها به شورش دستزده و هر بار با هجوم شدیدتر مغولها روبهرو میشدند و این نشاندهنده این بود که ایرانیان همواره در پی زنده نگهداشتن هویت ایرانی خود بودند.
تاثیر حملات مغول بر فرهنگ ایران
دوران حکومت مغولان بر ایران را از منظر فرهنگ میتوان به سه دوره مجزا تقسیم کرد. نخست، دوره شبیخون فرهنگی (از یورش چنگیز تا ورود هلاکو)، دوم دوره مقاومت فرهنگی (از ورود هلاکو تا آغاز حکومت غازان) و سوم دوره پیروزی فرهنگ ایران (از آغاز حکومت غازان تا پایان عصر ایلخانی). به تعبیر دیگر، سرانجام برخوردهای دو فرهنگ مختلف به غلبه فرهنگ ایرانی بر فرهنگ وارداتی مغول انجامید. موضوع بحث ما در این گزارش دوره سوم یعنی دوره پیروزی فرهنگ ایران بر مغولان است. با تاسیس سلسله یوان در چین توسط کوبلای خاگان و با اعلام وفاداری ایلخانان پارسی به او، روابط سیاسی، فرهنگی و تجاری ایران و چین گسترش یافت و به اوج رسید. ثمره این روابط عبارت است از:
۱. نقاشی مینیاتوری: تحتتاثیر هنر چینی بود که رواج یافت و منجر به تهیه نسخههای جدیدی از کتابها و کتیبههای فارسی باستان شد و بسیاری از داستانهای قدیمی به تصویر کشیده شد. این کتابها شامل منافهالحیوان عبدالله بن بوختشو و سه کتاب کوچک شاهنامه است که مصور شدهاند
۲. آرتور پاپ: تزیینات معماری ایرانی که پس از ورود اسلام فرسوده شده و از بین رفتهاند، با نقوش علفی پر جنبوجوش با الهام از هنر چین احیا شدهاند.
۳. رواج نقوش چینی: در این دوره بیشتر نمایان است. سه نوع برداشت از هنر چینی در آثار ایرانی قابل تشخیص است:
اول: از زیورآلات عاریتی هنر چینی میتوان به نقش اژدهای چینی و برخی دیگر از تصاویر اساطیری از دوران ایلخانان روی قطعات کاشی جمع آوری شده از منطقه تخت سلیمان اشاره کرد.
دوم: تاثیر نقوش چینی که با توجه به محدودیتهای قبلی، به نظر میرسد هنرمندان ایرانی را تحت تاثیر قرار میدهد. پس از این دوره، نقاشیهای ایرانی که به مینیاتور معروف هستند، پیشرفت چشمگیری داشته و هویت ایرانی خود را به دست میآورند.
سوم: سومین اثر هنرهای چینی، تغییر نقوش گلهای انتزاعی ایرانی است که تحت تاثیر نقوش چینی بوده است. در حالی که هویت ایرانی نقوش حفظ شده است. نقوش گل ایرانی (دوران ساسانیان) ظرافت بیشتری پیدا کرد و زمینه آنها بیشتر نمایان شد. این تغییر در دوره بعدی نیز به خوبی ادامه یافت.
مسلمانشدن مغولها
قبایل مغولی در مسائل مذهبی جزمی نبودند و با پیروان سایر ادیان رفتاری ملایم داشتند. این سازش عقاید باعث شد تا پیروان ادیان مختلف به تبلیغ دین خود بپردازند. بزرگان ایرانی از این وضعیت بهخوبی بهره بردند تا ایلخانان و شاهزادگان مغولی را مسلمان کنند.
تکودر، پسر هولاکوخان به عنوان اولین ایلخان مسلمان شناخته میشود. سیاستمداران ایرانی نقش زیادی در توانمندسازی او داشتند. همچنین حکمای ایرانی سرانجام موفق شدند غازان خان را به اسلام برسانند. غازان، (محمود) اسلام را دین رسمی اعلام کرد. الجایتو و ابوسعید دو فرمانروای ایلخانی دیگر بودند که به اسلام گرویدند. مسلمانشدن این حاکمان و تلاش آنها برای بهکارگیری اصول اسلامی در جامعه منجر به تغییراتی در هنر و معماری شد.
شخصیتهای بزرگ ایرانی
علاوه بر این، شخصیتهای بزرگی در این دوران در کنار مغولها به ایفای نقش و آبادانی کشور اهتمام ورزیدند و توانستند سیاستمداران مغول را به بهبود وضعیت ایرانزمین قانع کنند.
نخست رشیدالدین همدانی که به عنوان وزیر، سیستم پارسی را تثبیت کرد و تاریخنگاری پارسی را احیا کرد. سپس خواجه نصیرالدین طوسی که با ساخت رصدخانه مراغه، علم ایران را جهانی کرد.
در دوره تیموریان نیز گوهرشاد، هرات را به مرکز هنر پارسی تبدیل و نقاشی و معماری را شکوفا کرد.
پایندگی فرهنگ ایران در عصرهای بعد
در قرن نوزدهم، بریتانیا و روسیه ایران را تحت نفوذ قرار دادند، اما انقلاب مشروطه و ملیشدن نفت مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر تهاجم این کشورها بود. مردمان ایران، فرهنگ ایرانی و وطنپرستی را به ابزاری برای ابراز هویت تبدیل کردند.
جنگ تحمیلی عراق نقطه عطفی دیگر بود؛ ایران با گفتمان «دفاع مقدس» آداب شیعی را در منطقه گسترش داد، تاثیری عمیق بر بسیاری از اسرا و اهالی عراق گذاشت و در میان آنان محبوب شد. پس از سقوط صدام، زیارت عتبات عالیات و فرهنگ شیعی را ترویج کرد. مراسم پیادهروی اربعین، از دستاوردهای این رویکرد است.
انقلاب اسلامی نیز «صادرات انقلاب» را به ارمغان آورد که بر مقاومت تاکید داشت. جنبش حزبالله و حوثیها از جمله تاثیرات حاصل شده از این گفتمان هستند. امروز، فرهنگ ایران چنان در دنیا اثرگذار است که حاصل تهاجم ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به کشور، بیداری جهان در برابر این غده منحوس شده است.
در نهایت، پایداری فرهنگی ایران نهتنها یک میراث تاریخی است، بلکه درسی برای جهان مدرن شده است: «فرهنگ حق میتواند شمشیر را شکست دهد، دنیا را فراگرفته است.» این الگو، از باستان تا امروز، ایران را به نماد انعطافپذیری و استواری تبدیل کرده است.
نظر شما