۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۱
کد خبر: ۱۸٬۲۸۷

شاید نیازی به گفتن نباشد که هوش‌مصنوعی به خودی خود پدیده‌ای شرور یا خطرناک نیست؛ همان‌گونه که آتش می‌تواند هم خانه‌ای را گرم کند و هم شهری را بسوزاند، این فناوری نیز بسته به دست بهره‌گیرنده، استعداد سازندگی یا تخریب دارد. ذات آن از جنس عقل ابزاری است، نه اخلاق یا نیت انسانی.

نبرد با الگوریتم‌ها و داده‌ها

آگاه: اما هنگامی که قدرت‌های جهانی، این ابزار را در خدمت طراحی جنگ نرم و مهندسی افکار عمومی می‌گیرند، هوش‌مصنوعی از یک خدمت‌یار محاسباتی به سلاحی راهبردی برای واژگونی ارزش‌ها و استحاله باورها تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، غفلت از ماهیت فرهنگی و روایی این فناوری، همانند بی‌تفاوتی در برابر فتح یک جبهه بی‌صداست. از این‌رو، شناخت مکانیسم‌های هوش‌مصنوعی و جایگاه آن در استعمار دیجیتال، ضرورتی تمدنی است نه صرفا فناورانه، زیرا روایت‌های تولیدشده توسط آن، امروز میدان اصلی نبرد هویت‌ها را تشکیل می‌دهد.  
چنانچه در عصر حاضر، نبرد تمدن‌ها دیگر در خاک و خون رقم نمی‌خورد، بلکه در ذهن و روایت انسان‌ها جریان دارد. ابزار این نبرد نیز نه توپ و تانک، بلکه الگوریتم‌ها و داده‌ها هستند. هوش‌مصنوعی که زمانی صرفا نماد پیشرفت فناورانه بود، اکنون به «ناتوی فرهنگی هوشمند» بدل شده است؛ سامانه‌ای پیچیده از یادگیری ماشینی، مهندسی احساسات و تولید روایت که به استعمار فکر و بازآفرینی هویت انسانی می‌پردازد.  
اما استعمار دیجیتال صرفا پروژه‌ای غربی نیست؛ بلکه نظامی هماهنگ و چندوجهی است که از شبکه‌های اجتماعی، ربات‌های توصیه‌گر، موتورهای جست‌وجو و پلتفرم‌های تصویری برای بازنویسی ادراک انسان بهره می‌برد. در ظاهر، هدف این سامانه‌ها خدمت به رفاه مصرف‌کننده است، اما در واقع آنان «ساختار ادراک» را بازآفرینی می‌کنند. کارکرد اصلی هوش‌مصنوعی در این منظومه، «تسریع فرآیند بی‌ریشه‌سازی فرهنگی» است؛ یعنی تبدیل مصرف‌کننده به موجودی بی‌تبار، بی‌سنت و بی‌افق که در چرخه مداوم بازنمایی‌های سطحی، هویت خود را از دست می‌دهد. اینجاست که خانواده، ایمان و مرجعیت معنوی جامعه ایرانی-اسلامی نخستین قربانیان این هجوم نرم می‌شوند.  
در دل این رخداد، دشمن از هوش‌مصنوعی تنها به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده نمی‌کند، بلکه به مثابه مهندس ناخودآگاه جمعی از این ابزار بهره می‌گیرد. الگوریتم‌ها بر اساس داده‌های رفتار کاربران ایرانی، مدل‌های زبانی را طوری آموزش می‌دهند که روایت انقلاب اسلامی را در حاشیه قرار دهد؛ تمدن غرب را خاستگاه عقلانیت و پیشرفت جلوه دهد و در مقابل، فرهنگ مقاومت را تصویر «عقب‌مانده» و «احساسی» بنمایاند. با این روش، ذهن جوان ایرانی پیش از آنکه وارد بحث شود، در چارچوبی پیش‌ساخته قرار می‌گیرد که نتیجه‌اش، بازتولید سکوت و انفعال فرهنگی است.  
در برابر چنین هجومی، مقابله صرف با محتوای دشمن کافی نیست؛ باید الگوریتم را فهمید، منطق داده را بومی کرد و سامانه هوش‌مصنوعی را در خدمت پدافند فرهنگی هوشمند قرار داد. مقام رهبری در بیانیه گام دوم، مسئله کلیدی تمدن‌سازی را «تولید فکر و گفتمان» معرفی کردند؛ هوش‌مصنوعی اگر در خدمت این ماموریت قرار گیرد، تهدید نیست بلکه فرصتی قوی است. می‌توان به جای مصرف الگوریتم‌های غربی، با ایجاد «هوش بومی روایت‌گر»، بانک معارف اسلامی-ایرانی را به زبان و ذهن نسل امروز ترجمه کرد.  
نخبگان آگاه در این زمینه باید بدانند که هوش‌مصنوعی باید به ابزاری برای ترجمان معرفت اسلامی تبدیل شود، نه شتاب‌دهنده بی‌هویتی. پدافند فرهنگی در عصر دیجیتال، یعنی ساخت شبکه‌ای از هوش‌هایی که میان معنا و داده پیوند برقرار کنند. این امر تنها با تربیت نیروهای مومن متخصص و مهندسی فرهنگی هوشمند امکان‌پذیر است؛ مهندسی‌ای که الگوریتم را، میدان جهاد تمدنی بداند و از دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی برائت جسته و فاصله‌گیری کند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.