آگاه: خبرگزاری «کتاب ایران»، همزمان با اجرای اپرای حافظ در تالار فردوسی که تا ۲۵ آذر ادامه دارد، با این هنرمند گفتوگو کرده است که در ادامه بخشی از آن را با هم میخوانیم:
بهروز غریبپور درباره انتخاب حافظ برای اجرای این اپرای عروسکی و ویژگیهای متمایز شعر او برای این نوع اجرا میگوید: «من با اپرای رستم و سهراب این سبک از اجراها را آغاز کردم و در این راستا زندگی و افکار و اندیشههای قلل شعر و اندیشه ایرانی را برای پژوهش و نوشتن متن اپراهایی چون خیام، سعدی، مولوی، عطار و خواجوی کرمانی را برای اجرای عروسکی انتخاب کردم.
البته در نظر داشته باشید که سبک خواندن را از تقلید آوازخوانی به سبک غربی حذف و ردیف آوازخوانی ایرانی را جایگزین سبک و سیاق خوانندگی اپرایی غربی کردم که فیالنفسه هم خدمتی به موسیقی و آواز خوانی ایرانی است و هم مخاطبان را با اندیشه، معماری و زیباییشناسی ایرانی آشنا کردم.
شما میدانید که تبدیل آثار این شاعران به یک نمایش خاص مثل اپرای عروسکی چالشهایی را به همراه دارد. دردناکتر از همه تصور غلطی است که عموم مردم دارند که نمایش عروسکی به سطحیترین شیوه، مختص کودکان است و هرگز تصوری نداشتند که مولوی، سعدی، خیام و حافظ عروسکی و بسیار جدی را ببینند و عاشقشان بشوند. اضافه بر این هر یک از این شاعران ویژگیهای خاص خود را دارند و نزدیک شدن به آثارشان، به ویژه حافظ، جرات زیادی میطلبید.
حافظ به دلیل تصویری که از او در ذهن عموم وجود دارد، انتخاب دشواری است. بسیاری تصور میکنند که حافظ تنها به دنبال لذتهای دنیوی چون می و میخانه بوده است و بیشتر به خوشگذرانی و لذتهای دنیایی پرداخته است. در حالی که پس از مطالعاتی که انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که حافظ در تمامی ابیاتش درک عمیقی از اجتماع پیرامونش را به تصویر کشیده است و عمیقا زمانه خودش را میشناخته و هرچند غزل را به اوج خود رسانده و در اشعار خود، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، گزارشی از شرایط اجتماعی و تاریخی زمانهاش ارائه داده است.»
او ضمن تاکید بر اینکه حافظ برایش تنها یک شاعر عاشقانه نیست، بلکه او را انسانی جامع میبیند، ادامه میدهد: «حافظ در آثارش، هم مردم و هم حاکمان را به تصویر کشیده و این ویژگیها باعث شده که او نه تنها تاریخ ایران، بلکه روح مردم ایران را به خوبی نشان دهد. حافظ در شعرهایش از خرابات مغان تا مسجد و میخانه، واکنش انسانها در شرایط مختلف اجتماعی را توصیف کرده است. به همین دلیل میتوان او را انسانی جامع دانست که دوران خود و حتی دورانهای بعدی را به تصویر کشیده است. حافظ نه تنها در اشعارش درباره عشق و میگساری صحبت کرده، بلکه علاقهمند به ایران آزاد و آباد بوده و نقدهای اجتماعی عمیقی را در دل آثار خود نهفته دارد.»
او علاوه بر تاکید بر اینکه در انتخاب حافظ به عنوان موضوع اپرا به بعدی دیگر از شخصیت او پرداخته که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است، میگوید: «بهویژه در ارتباط با نسل جوان که بیشتر به دنبال شناخت حافظ از زاویهای متفاوت هستند. این نسل دیگر فقط به دنبال شنیدن یک غزل عاشقانه یا تفسیر سادهای از شعر حافظ نیست. آنها با این آثار به دنبال عمق و لایههای پنهان در شعر حافظ هستند. در حقیقت، انتخاب حافظ به عنوان موضوع اپرا، تصمیمی هوشمندانه است، این کار دشواریهای خودش را دارد اما مخاطبانی که با این نوع دیدگاه به حافظ نزدیک میشوند، میتوانند شناخت جدیدی از او پیدا کنند.»
غریبپور درباره اینکه در نهایت میخواهد چه پیام و نگاهی را از طریق این اپرا به مخاطب انتقال دهد، ادامه میدهد: «در این اپرا، تلاش کردم که حافظ را به عنوان شاعری نشان دهم که همزمان با لحظات عاشقانه و عارفانهاش، نقد اجتماعی هم میکند. حافظ برای من به عنوان یک شاعر در تلاش برای ساختن یک ایران آزاد و بدون ریا و سالوس، اهمیت زیادی دارد. من میخواستم از این طریق، نه تنها اشعار حافظ را به مخاطب منتقل کنم، بلکه دیدگاهی عمیقتر از او را در برابر مشکلات اجتماعی و تاریخی زمانهاش به نمایش بگذارم. این اپرا به مخاطب این امکان را میدهد که حافظ را نه تنها در غزلیاتش بلکه در تاریخ و جامعهای که در آن زندگی میکرده، بشناسد و به درون دنیای فکری او راه بیابد امیدوارم این اپرا بتواند سهمی در شناخت بهتر حافظ به مخاطبان داشته باشد.»
او همچنین درباره قسمتهایی از اپرا که از اشعار حافظ نبوده میگوید: «بله، این قطعات را من خودم و براساس موش و گربه عبید زاکانی سرودهام. عبید همعصر حافظ است و او هم در دیوان خود به نقد جامعه میپردازد. در همان زمان حافظ بهویژه در نقد اجتماعی و نقش حاکمان، اشعار برجستهای دارد. او با زبان نمادین و مفهومی، همچون داستان موش و گربه که در قالب قصیده است عبید زاکانی، ظلم و ستم حاکمان را به چالش میکشد. در این اثر دو بخش یکی مربوط به فضای میخانه و دیگری به زندان براین اساس و با زبان «موش و گربه» عبید زاکانی بر وزن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شدهاست.»
غریبپور درباره نقشی که موسیقی در این اپرا ایفا میکند میافزاید: «موسیقی در این اپرا نقش بسیار مهمی دارد. من همیشه در جریان ضبط موسیقی آثارم هستم و به خوانندگان یادآوری میکنم که باید به شیوه خواندن دراماتیک توجه کنند. مرحوم اسحاق انور، که نقش عبید زاکانی را خواندهاند، از خوانندگان نادر بودند که استعداد دراماتیک بالایی داشتند و توانایی ایفای نقشهای مختلف را داشتند. در این اثر نیز تمام تلاش خود را کردم تا هم آهنگساز و هم خوانندگان از اهمیت دراماتیک بودن اثر آگاه باشند. ما زمان زیادی را برای ضبط موسیقی صرف کردیم و آقای امیر پورخلجی از آهنگسازان خوب کشور که موسیقی این اپرا را نوشتهاند دیدگاه من درمورد این اثر را به صورت خلاقانه اجرا کردهاند. در نهایت، علیرضا قربانی با صدای بینظیر خود این کار را اجرا کرد و حتی آنقدر تحت تاثیر حافظ قرار گرفت که نام فرزندش را که در همان دوران به دنیا آمد، حافظ گذاشت.»
در انتها این هنرمند درباره اپرای بعدی میگوید: «پروژه بعدی من «عشق» خواهد بود که بر اساس داستان شیخ صنعان و دختر ترسای حضرت عطار است. امیدوارم که بتوانیم این نمایش را تا پایان امسال اجرا کنیم و در اختیار تماشاگران قرار دهیم.»
نظر شما