۳ دی ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۳
کد خبر: ۱۹٬۱۲۶

حرکتی برای تغییر

کار فرهنگی، ابلاغ و خشیت

محمدرضا بابایی _ آگاه مسائل فرهنگی

احتمالا شما هم با رصد فضای برنامه‌های فرهنگی احساس کرده باشید که در قلب یک طوفان ایستاده‌اید؛ انبوهی از برنامه‌ها، مراسم، نشست‌ها و پیام‌های فرهنگی که بی‌وقفه از هر سو بر شما فرود می‌آیند.

کار فرهنگی، ابلاغ و خشیت

آگاه: برخی رنگین و جذاب، برخی سنگین و رسمی. فکر می‌کنید وقتی این طوفان بخوابد چه چیزی روی زمین باقی مانده باشد؟ البته چیزی به‌جز خستگی حاصل از انبوه «اقدامات» و حسرت «اثر»ی که نمی‌توان آن را دید. این تصویر، استعاره‌ای از بخش عمده‌ای از فضای فعلی کار فرهنگی کشور است. فعالیت‌های فراوان و پیامدهای مبهم. رهبر انقلاب نیز با اشاره به ضرورت «پیگیری و عمل کردن» پس از برنامه‌ریزی، مستقیما به همین زخم اشاره می‌کنند و این پرسش مهم که چگونه می‌توان فعالیت فرهنگی را از حالت شبه‌رویداد صرف، به یک فرآیند اثرگذار تبدیل کرد؟ پاسخ پیچیده است، ولی شاید بتوان آن را در اعماق متون دینی جست‌وجو کرد، آنجا که قرآن کریم در آیه ۳۹ سوره احزاب، شرط «ابلاغ» را «حساب» می‌داند و محصول نهایی آن را نه اشک و نه شعار، که «خشیت» می‌نامد. ناگفته پیداست که اینجا باید با عبور از سطح شعارهای کلی، چارچوب‌های قرآنی را به مثابه یک معیار سنجش عینی و عملی برای کار فرهنگی موثر به بحث گذاشت، معیاری که موفقیت را نه در کمیت اجرا، که در ایجاد «مراقبت درونی» در مخاطب می‌سنجد.
«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَیٰ بِاللَّهِ حَسِیبا» (احزاب:۳۹)

کار فرهنگی، ابلاغ و خشیت


کار فرهنگی موثر، فعالیتی است که بتواند در مخاطب خود «تغییر» ایجاد کند؛ آن‌هم تغییری که قابل ردیابی و ارزیابی باشد. در تقابل با فعالیت‌های نمایشی که غایت خود را در «اقدام» می‌بینند (مثلا برگزاری یک مراسم با حضور هزاران نفر)، کار فرهنگی موثر بر «پیامد» متمرکز است. آیه شریفه با عبارت «وَ اللَّهُ حَسِیبٌ» به روشنی اعلام می‌کند که هر ابلاغی باید در معرض حسابرسی قرار داشته باشد. این نگاه، خودبه‌خود هر برنامه فرهنگی را از حالت ابتدایی و صوری خارج کرده و آن را نیازمند «طراحی محاسبه‌پذیر» می‌کند. پس اگر نمی‌توانیم تغییر ایجادشده را به نوعی «حساب» کنیم، احتمالا در مرحله ابلاغ واقعی قرار نداریم و صرفا سر و صدا تولید کرده‌ایم. بنابراین، اولین ویژگی کار فرهنگی موثر، «قابلیت ارزیابی اثر» آن است. برای مثال، هدف از برگزاری یک یادواره شهید، نمی‌تواند صرفا تجلیل باشد؛ بلکه باید معیاری برای سنجش تاثیر آن بر بینش و منش شرکت‌کنندگان (به‌خصوص نسل جوان) تعریف شود.
اما این «حساب» باید به دنبال سنجش چه چیزی باید؟ آیه، نتیجه مطلوب را «خشیتی در دل‌ها» می‌داند. «ترس» ترجمه دقیقی از خشیت نیست؛ بلکه ترجمه درست آن حالتی از مراقبت و دقت‌ورزی ناشی از معرفت و شناخت است. خشیت، آگاهی توام با تعهد و احساس مسئولیتی است که از درک عظمت یک حقیقت (مانند عظمت شهادت، خطر استکبار یا اهمیت ارزش‌های اسلامی) نشات می‌گیرد. بنابراین، معیار نهایی موفقیت یک برنامه فرهنگی، ایجاد یا تقویت همین «خشیت» در مخاطب است. آیا پس از اتمام برنامه، مخاطب نسبت به موضوع (مثلا آرمان شهید) حساس‌تر، دقیق‌تر و مسئولیت‌پذیرتر شده است؟ این سوال، محک کیفی کار فرهنگی است. برای نمونه، در تحلیل وصیت‌نامه‌های شهدا، اگر تنها به نقل فضایل اخلاقی بسنده کنیم، کار ناقص است؛ اما اگر بتوانیم انگیزه اصلی شهدا (شوق لقاءالله، تکلیف‌گرایی) را چنان تحلیل و عرضه کنیم که در مخاطب نسل جدید، «خشیتی» نسبت به فرصت‌های از دست رفته و عمل به تکلیف ایجاد کند، آنگاه کار فرهنگی موثر رخ داده است.
برای نیل به این غایت، طراحی برنامه فرهنگی نیازمند مهندسی معکوس است. به این معنی که ابتدا باید مشخص کنیم که «خشیت» مورد نظر در قبال چه موضوعی (مثلا عدالت، استکبارستیزی، ایثار) مد نظر است. سپس، مخاطب خاص خود را با همه لایه‌های فکری و عاطفی‌اش بشناسیم. پس از آن، محتوا و قالب را نه بر اساس سلیقه اجراکننده، که بر اساس ظرفیت پذیرش و تغییر مخاطب طراحی کنیم. اینجاست که «پیگیری» مورد تاکید رهبری معنا می‌یابد. کار فرهنگی فقط یک رویداد نیست، بلکه یک «فرآیند» دقیق است. باید پس از اجرای اولیه، تاثیرات را رصد کرد و با انعطاف، برنامه را برای مراحل بعدی اصلاح و تکمیل نمود. از این رو یک برنامه موثر آن برنامه‌ای نیست که در روز اجرا کامل و بی‌نقص باشد، بلکه برنامه‌ای است که مکانیزمی برای «پیگیری» تاثیرات خود داشته باشد.
برای درک عینی این چارچوب، می‌توان بیانیه‌های عریض و طویل و کثیر همیشگی و اخیر دولتمردان و اساتید و دغدغه‌مندان و فرهنگیان و اقتصاددانان را «ابلاغ»‌هایی در حوزه گفتمان عمومی دانست و آنها را تحلیل کرد. حال اگر آن را با معیار «کار فرهنگی موثر» که بیان شد بسنجیم، همگی ضعف آشکاری دارند. این بیانیه‌ها صرفا بر شاخص‌های خاص مثلا مادی (شفافیت، عدالت، مدیریت منابع و غیره) تاکید کرده و از ایجاد «خشیت» نسبت به مفاهیم عمیق‌تر فرهنگ انقلابی (همچون ایثار، قناعت، مبارزه با استکبار مالی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی) غافل مانده‌اند. در نتیجه ممکن است در سطح افکار عمومی یک «بحث» ایجاد کنند، اما بعید است «تغییر» پایدار و درونی در نگرش افراد نسبت به اقتصاد ایجاد نمایند. اینجا درست همان نقطه جدایی «کار فرهنگی نمایشی-جدلی» از «کار فرهنگی اثرگذار-تحولی» است.
بگذارید دوباره یادآور شوم که کار فرهنگی موثر، هنر تبدیل «ابلاغ» به «خشیت» است و این مسیر با طراحی هوشمندانه، مخاطب‌شناسی دقیق، تعریف شاخص‌های کیفی برای سنجش تغییرات درونی (مراقبت، دقت، مسئولیت‌پذیری) و اصرار بر «پیگیری» فرآیند اثرگذاری هموار می‌شود. شعارها و برنامه‌های پرطمطراق اگر نتوانند در دل‌ها «خشیت» ایجاد کنند، در بهترین حالت سرگرمی‌هایی موقتی هستند. 
پس اگر به دنبال عملیاتی کردن بیانات رهبری درباره کار فرهنگی هستیم، باید دستگاه سنجش خود را از کمیت‌های صوری (تعداد برنامه، حاضران) به کیفیت‌های ناظر به تغییر (ایجاد حساسیت، عمق‌یابی معرفتی، افزایش مسئولیت‌پذیری) تغییر دهیم. تنها در این صورت است که سرمایه‌گذاری فرهنگی به سرمایه‌سازی فرهنگی منجر خواهد شد و فرهنگ، از حاشیه به متن مدیریت جهادی جامعه بازخواهد گشت. بی‌توجهی به این معیار، ما را در چرخه باطل فعالیت‌های پرشمار و بی‌اثر گرفتار خواهد کرد. حاسِبوا قَبلَ أنْ تُحاسَبوا، حسابگری کنیم، پیش از آنکه خداوند حسابرس ما باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.