چندی‌پیش، توهین یکی از به اصطلاح کمدین‌ها به فردوسی، باعث اعتراض بسیاری از مردم و واکنش جمع کثیری از ادبای کشور شد. اما نکته‌ای که در این میان مغفول ماند، بی‌توجهی به ادبیات کهن و سیری که این ادبیات تا امروز طی کرده و مسیری که همچنان باید برای حفظ آن طی شود، بود. مسئله نسخ خطی، نگهداری از گنجینه ارزشمند زبان فارسی و ارائه آن به نسل‌های بعد و دلیل این امر، از مواردی است که کمتر برای نسل ما و نسل بعد توضیح داده شده و برای آن دلیل آورده شده است.

ادبیات کهن راهی به تمدن فردا

آگاه: در این مطلب، نگاهی به مسیر و ویژگی‌های حفظ این گنج تمدنی خواهیم داشت:

گرچه ادبیات کهن ایران که شامل متون پیش از اسلام (مانند اوستایی و پهلوی) و پس از اسلام (فارسی کلاسیک) می‌شود، به دلیل گستردگی تاریخی و ازدست‌رفتن بسیاری از آثار در طول زمان، تعداد دقیق و ثابتی ندارد، تخمین‌های مختلف نشان می‌دهد که این ادبیات شامل هزاران متن است و متون کلیدی و شناخته‌شده محدودتر هستند. برای مثال، در دوران پیش‌اسلامی، متون اوستایی به دو دسته گاهانی (قدیمی‌ترین بخش‌ها از زرتشت، حدود هزاره اول پیش از میلاد) و متون متاخر تقسیم می‌شوند و تنها حدود ۱۰۰ متن پهلوی (پارسی میانه) باقی‌مانده که عمدتا مذهبی، حقوقی و نثر هستند. ادبیات فارسی نو (از قرن ۹ میلادی) شامل هزاران شعر، داستان و متن عرفانی است؛ مثلا شاعرانی مانند عطار نیشابوری با بیش از ۹۵ هزار بیت شعر رکورددار هستند و لیست شاعران کهن نشان‌دهنده صدها شاعر برجسته است. همچنین، تعداد نسخه‌های خطی موجود در ایران حدود ۳۰۰ هزار نسخه تخمین زده می‌شود که بخش عمده‌ای از آنها ادبی هستند. این آثار که شامل متون تاریخی، عرفانی و حماسی می‌شوند، در مجموع، ادبیات کهن ایران بیش از ۳۰۰۰ سال تاریخ را پوشش می‌دهند، اما بسیاری از متون باستانی (مانند دوران هخامنشی و اشکانی) به دلیل جنگ‌ها، تغییرات فرهنگی و عدم‌ثبت مکتوب از بین رفته‌اند و آنچه باقی‌مانده عمدتا از قرن ۹ تا ۱۵ میلادی است.

چگونگی شکل‌گیری ادبیات کهن فارسی
شکل‌گیری ادبیات کهن ایران فرآیندی چندمرحله‌ای و تحت تاثیر عوامل تاریخی، مذهبی، زبانی و فرهنگی بوده است. ریشه‌های آن به دوران پیش‌اسلامی بازمی‌شود، جایی که ادبیات عمدتا شفاهی بود و شامل متون مذهبی مانند اوستا (شامل گاتاهای زرتشت در حدود ۱۰۰۰-۱۵۰۰ پیش از میلاد) و کتیبه‌های هخامنشی (مانند بیستون) می‌شد. در دوران ساسانی (قرن سه تا هفت میلادی)، ادبیات به زبان پهلوی (پارسی میانه) توسعه یافت و شامل متون دینی، حماسی و حقوقی بود که بعداً پایه ادبیات فارسی نو شد. پس از ورود اعراب در قرن هفت میلادی و اسلام‌آوردن ایرانیان، زبان فارسی با تاثیر از عربی تحول یافت و ادبیات فارسی کلاسیک از قرن ۹ میلادی در دربار سامانیان در بخارا و خراسان شکل گرفت. این دوره با نثرهای اولیه مانند تفسیرهای قرآنی و تاریخ‌نگاری (مانند تاریخ بلعمی) آغاز شد و سپس به شعر حماسی (شاهنامه فردوسی، حدود ۵۰هزار بیت در قرن ۱۰م) و عرفانی (مثنوی مولانا، ۲۶ هزار بیت در قرن ۱۳م) گسترش یافت. دوران طلایی (قرن‌های ۱۰ تا ۱۵) تحت حمایت درباری (مانند غزنویان و سلجوقیان) و مهاجرت فرهنگی شکل گرفت، جایی که سنت‌های ایرانی باستان (اسطوره‌ها و اخلاق زرتشتی) با عناصر اسلامی (تصوف و اخلاق قرآنی) ترکیب شدند. عوامل کلیدی شامل حفظ شفاهی داستان‌ها، ترجمه از زبان‌های دیگر (مانند سانسکریت برای کلیله‌ودمنه) و تحول زبانی از پهلوی به فارسی دری بودند که منجر به ایجاد سبک‌هایی مانند خراسانی، عراقی و هندی در شعر شد و ادامه اثر آن تا ادبیات‌معاصر رسید.

ارزش فرهنگی و معنوی
ادبیات کهن ایران ارزش عمیقی در حفظ هویت ملی، اخلاقی و معنوی دارد. از نظر فرهنگی، این متون مانند شاهنامه فردوسی نماد مقاومت در برابر تهاجمات خارجی و حفظ اسطوره‌های پیش‌اسلامی هستند که هویت ایرانی را در برابر تغییرات تاریخی پایدار نگه داشته‌اند. زمینه‌های محتوایی عشق، عدالت، طبیعت و انسانیت در آثار سعدی (گلستان و بوستان) و حافظ، فرهنگ ایرانی را غنی کرده و بر هنرهایی مانند موسیقی سنتی، نقاشی مینیاتوری و معماری تاثیر گذاشته‌اند، به‌طوری‌که ایران به‌عنوان یکی از پنج کشور دارای ادبیات کلاسیک جهان شناخته می‌شود. از منظر معنوی، متون عرفانی مانند مثنوی مولانا (با تمرکز بر عشق الهی، تحول روحی و وحدت وجود) و منطق‌الطیر عطار، جست‌وجوی حقیقت الهی را ترویج می‌کنند و با تصوف اسلامی پیوند خورده‌اند که منبع الهام برای اخلاق انسانی و وحدت جهانی هستند. این ادبیات نه‌تنها میراث جهانی است (که تاثیر بسیاری بر نویسندگان غربی مانند گوته داشته)، بلکه در بحران‌های مدرن مانند بحران هویت، نقشه‌راهی برای بازاندیشی در شیوه زیستن ارائه می‌دهد و ارزش‌های اخلاقی مانند عدالت اجتماعی و اصول انسانی را تقویت می‌کند. همچنین این متون در حفظ زبان فارسی و انتقال فرهنگ به نسل‌های بعد نقش کلیدی دارند و به‌عنوان آیینه تمدن ایرانی عمل می‌کنند. حفظ این ارزش‌ها، می‌تواند این تمدن کهن را با سابقه بیش از ۳۰۰۰ سال و آئین فتوت و جوانمردی، عدالت و انسان‌دوستی آن را تا نسل‌ها استمرار بخشد.

ادبیاتی برای همه مردم
در میان عامه مردم ایران، ادبیات کهن بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره است و به صورت شفاهی و عملی استفاده می‌شود. شعرهای حافظ و سعدی در گفت‌وگوی روزانه، ضرب‌المثل‌ها (مانند بخش‌های گلستان سعدی) و فال حافظ در نوروز و شب یلدا رایج هستند و از آنها برای بیان احساسات، نقد اجتماعی یا تصمیم‌گیری استفاده می‌شوند. داستان‌های شاهنامه در تعزیه، اشعار سعدی و مولوی در موسیقی سنتی (مانند ردیف‌های آوازی) و داستان‌های کهن در فیلم‌های مدرن بازگو می‌شوند و به حفظ هویت فرهنگی کمک می‌کنند. در رسانه‌ها مانند تلویزیون، رادیو و شبکه‌های اجتماعی، ابیات کلاسیک برای سرگرمی، تربیت اخلاقی یا حتی در اعتراضات و نقدها (مانند استفاده از شعرهای مولانا) به کار می‌روند. همچنین، در آموزش مدارس و خانواده‌ها، این متون برای تربیت کودکان (مانند قصه‌های کلیله‌ودمنه) و انتقال ارزش‌های اخلاقی استفاده می‌شوند و حتی در جنگ‌ها (مانند جنگ تحمیلی هشت ساله) برای بیان احساسات ملی این متون به کار گرفته شده‌اند. این استفاده‌ها نشان‌دهنده تاثیر عمیق ادبیات کهن بر فرهنگ عامه است، جایی که بیش از سرگرمی، به ترویج اصول انسانی کمک می‌کند.

آورده‌های حرفه‌ای ادبیات
متخصصان ادبیات (پژوهشگران، استادان و منتقدان) این متون را برای تحلیل تاریخی، زبانی، فلسفی و فرهنگی بررسی می‌کنند. آنها بر فرم‌ها، زمینه‌ها و تاثیرات فرهنگی تمرکز دارند، مانند بررسی شعر کلاسیک به‌عنوان ادامه شعر عربی یا تصحیح متون خطی برای شناسایی نسخه‌های اصل. پروژه‌هایی مانند «تاریخ‌ادبیات فارسی» برای انتشار، ترجمه و تفسیر آثاری مانند شاهنامه و مثنوی استفاده می‌شوند و در دانشگاه‌ها برای مطالعه هویت فرهنگی و مقایسه با ادبیات جهانی به کار می‌روند. متخصصان مجموعه‌های دیجیتال مختلفی می‌سازند تا متون را براساس قرن، سبک و موضوع دسته‌بندی کنند و از آنها برای بازسازی متون گمشده، تحلیل اخلاق در ادبیات (مانند گلستان سعدی) یا بررسی تاثیر ادبیات کهن بر ادبیات مدرن استفاده کنند. همچنین، در پژوهش‌های اخلاقی و فرهنگی این متون برای مقایسه با اصول مدرن (مانند اخلاق مدرن) و حفظ میراث بررسی می‌شوند و نقش کلیدی در احیای ادبیات کهن (مانند لغت‌نامه علامه دهخدا) دارند. این استفاده‌ها شامل نقد ادبی، بازآفرینی برای کودکان و بررسی تاثیرات تاریخی است. چنین دستاوردهایی علاوه بر بازگرداندن آورده‌های کهن به دنیای امروز، باعث آشنایی مردم با شیوه دیرین زندگی نسل‌های بسیار پیش از خود می‌شود.

دستاوردهای ادبیات کهن در دنیای نو
ادبیات کهن می‌تواند با الهام‌بخشی به نویسندگان مدرن، فرهنگ و ادبیات امروز را غنی کند. برای مثال، زمینه‌های عرفانی و حماسی را می‌توان در داستان‌های معاصر برای بررسی مسائل اجتماعی مانند هویت و عدالت ادغام کرد، به‌عنوان مثل استفاده از مضامین شاهنامه در رمان‌های مدرن برای انتقال آموزه‌های آن و ساخت مفاهیمی که در دنیای نو نمونه‌یابی آنها بسیار سخت است. در ادبیات مدرن ایران (از مشروطه به بعد)، نویسندگانی مانند سیمین دانشور از سنت‌های کلاسیک برای نقد سیاسی و اجتماعی استفاده کرده‌اند و با بازآفرینی و ترکیب اسطوره‌های کهن با سبک‌های مدرن، دسترسی نسل جوان را به الگوهای گذشته افزایش دادند. راهکارهایی شامل برنامه‌های آموزشی برای پیوند حوزه کلاسیک با مدرن، ترجمه‌های جدید برای دسترسی جهانی، استفاده از رسانه‌های دیجیتال برای حفظ میراث (مانند اپلیکیشن‌های دیجیتال) و تمرکز بر بن‌مایه‌های اخلاقی در ادبیات امروز برای تقویت وحدت فرهنگی نیز ازجمله فعالیت‌هایی است که در حال انجام است. همچنین، با رجوع به ادبیات کهن برای سوژه‌های جدید (مانند اسطوره‌ها در بازی‌های کامپیوتری) و نوشتن روزانه با الهام از آنها خلاقیت آثار افزایش پیدا کرده و از تقلید صرف اجتناب شده و کتاب‌های کمیک و انیمیشن و بازی‌های رایانه‌ای جذابی ارائه شود. در نهایت، این ادبیات می‌تواند بحران هویت مدرن را با ارائه نقشه‌راه اخلاقی حل کند و ادبیات و فرهنگ امروز را به تنه فرهنگی کهن پیوند بزند.

چالش‌ها و تهدیدها
بااین‌همه ادبیات کهن و اصیل فارسی، به‌عنوان میراثی غنی از دوران باستان تا دوران کلاسیک، با چالش‌ها و تهدیدهای متعددی روبه‌رو است که می‌توانند به حفظ، انتقال و تاثیرگذاری آن آسیب بزنند. زبان فارسی، به‌عنوان حامل اصلی این ادبیات، تحت تاثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی قرار دارد که می‌تواند اصالت متون را تهدید کند. عمده‌ترین خطرها شامل ورود واژگان خارجی (مانند انگلیسی و عربی مدرن) به دلیل جهانی‌سازی، رسانه‌های اجتماعی و مهاجرت است که ساختار زبانی فارسی را تغییر می‌دهد و اصطلاحات کهن را به حاشیه می‌راند. برای مثال، استفاده گسترده از زبان‌های خارجی در آموزش و تجارت، خطر کم‌رنگ‌شدن واژگان اصیل فارسی را افزایش می‌دهد که این امر می‌تواند تفسیر و درک متون کهن مانند شاهنامه یا مثنوی را برای نسل‌های آینده دشوار کند. علاوه بر این، چالش‌های پردازش اطلاعات زبانی فارسی در فناوری‌های دیجیتال (مانند جست‌وجو و هوش مصنوعی) باعث می‌شود دسترسی به متون کهن محدود شود و آنها کمتر مورد استفاده قرار گیرند. این تغییرات زبانی نه‌تنها اصالت فارسی را تهدید می‌کنند، بلکه می‌توانند منجر به فراموشی فرهنگی شوند، جایی که نسل جوان کمتر با زبان کلاسیک آشنا است و احتمال فراموشی تمدن و فرهنگ کهن نیز بیشتر خواهد شد.

تهدیدهای حفظ فیزیکی و دیجیتال
متون کهن اغلب به صورت نسخه‌های خطی حفظ شده‌اند که در معرض آسیب‌های فیزیکی مانند جنگ، بلایای طبیعی (زلزله، سیل) و عدم‌نگهداری مناسب هستند. برای مثال، بسیاری از نسخه‌های خطی در کتابخانه‌های ایران و جهان به دلیل کهنگی و عدم‌دیجیتال‌سازی در خطر نابودی قرار دارند. در عصر دیجیتال، هنر سنتی صحافی و حفظ دستی در خطر است و متون کهن ممکن است در فرآیند دیجیتال‌سازی، ناقص یا فراموش شوند. علاوه بر این، چالش‌های فنی در خدمات دیجیتال برای زبان فارسی، مانند کمبود داده‌های استاندارد برای مدل‌های هوش مصنوعی، می‌تواند پژوهش و دسترسی را محدود کند. بدون سرمایه‌گذاری در دیجیتال‌سازی، این متون ممکن است برای همیشه از دسترس خارج شوند.

تهدیدهای فرهنگی و هویتی
قبیله‌گرایی و ملی‌گرایی مدرن یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها به تمدن و ادبیات فارسی است، زیرا می‌تواند هویت واحد فرهنگی را تکه‌تکه کند و تمرکز بر سنت‌های محلی را افزایش دهد. از دیگر سو، محبوبیت ادبیات نوین می‌تواند محبوبیت ادبیات کلاسیک را کاهش دهد، همان‌طور که در مورد شعر مدرن دیده می‌شود که نسل جدید کمتر به متون کهن علاقه نشان می‌دهد و نمونه‌های شعر نو و مدرن بیشتر مخاطب دارد. همچنین، تغییرات فرهنگی ناشی از مهاجرت و رسانه‌ها می‌تواند با ورود کلیشه‌های زبانی خارجی که زمینه‌های سنتی را تغییر می‌دهند، اصالت داستان‌های فولکلور فارسی را تهدید کند. در سطح گسترده‌تر، فراموشی هویت ایرانی در برابر اسطوره‌های مدرن می‌تواند ادبیات کهن را به حاشیه براند.

تهدیدهای جهانی و خارجی
از دیدگاه خارجی، هجوم تاریخی به پارس توسط غرب (از زمان هرودوت تا امروز) تصویر منفی از ادبیات و فرهنگ ایرانی ایجاد کرده که می‌تواند پژوهش و انتشار جهانی آثار فارسی را محدود کند. تنش‌های ژئوپلیتیکی، مانند اتفاقات بین ایران و غرب، می‌تواند دسترسی به منابع باستانی را تهدید کند و پژوهشگران را در معرض خطر قرار دهد. همچنین، تغییرات آب‌وهوایی و فرسایش می‌تواند سایت‌های باستان‌شناسی مرتبط با متون (مانند کتیبه‌های هخامنشی) را تهدید کند، هرچند این امر بیشتر به باستان‌شناسی مربوط است اما بر حفظ متون تاثیرگذار است. در نهایت جهانی‌سازی می‌تواند ادبیات فارسی را در رقابت با فرهنگ‌های غالب قرار دهد و فرصت‌های انتشار و ابراز وجود آن را کاهش دهد. این تهدیدها نه‌تنها حفظ متون را به چالش می‌کشند، بلکه تاثیر فرهنگی آنها را نیز کاهش می‌دهند.

ولنگاری زبان و تمدن
ولنگاری در زبان و تمدن به وضعیتی اشاره دارد که در آن، ساختارهای زبانی، فرهنگی و اجتماعی بدون کنترل یا استانداردسازی مناسب تغییر می‌کنند، منجر به فرسایش هویت جمعی و هرج‌ومرج می‌شود. در تعریف ویل دورانت، تمدن به‌عنوان نظمی اجتماعی که خلاقیت فرهنگی را ممکن می‌سازد، در صورت بروز ناامنی و هرج‌ومرج، آسیب می‌بیند. در مورد زبان فارسی، این ولنگاری می‌تواند از ورود بی‌رویه واژه‌های بیگانه، عدم‌واژه‌سازی اصیل و دخالت‌های بیرونی ناشی شود که تمدن ایرانی را تهدید می‌کند زیرا زبان فارسی نه‌تنها ابزار ارتباطی، بلکه پایه هویت ملی و فرهنگی است. این پدیده می‌تواند منجر به ازدست‌رفتن عمق زبانی، سردرگمی در بیان مفاهیم و تضعیف پیوندهای فرهنگی شود. با ورود شبکه‌های اجتماعی به حوزه تبلیغات و خودنمایی فرهنگی، ادعای سردمداری و تخصص فرهنگی و ادبی، در بسیاری از افراد دیده می‌شود. چنین افرادی چه با شعرخوانی و ترجمه غلط شعر، چه با ترجمه اشتباه کلمات و توضیح غلط ضرب‌المثل‌ها، چه با دستکاری در مفاهیم، به هرج‌ومرج در زبان و تمدن فارسی دامن می‌زنند. از دیگر سو، همین شبکه‌های اجتماعی، با گسترش واژه‌های بیگانه و حتی واژه‌های بی‌معنی و استفاده از آنها، چنان دامن فرهنگ و ادب فارسی را آلوده می‌کنند که پس از مدتی، نسل جدید از الفاظی استفاده می‌کنند که به هیچ زبانی نیست و حتی فارسی هم نیست!

کاسه چه کنم!
به‌هرحال این تمدن و فرهنگ و ادب تا کنون مسیری چنین را پیموده و به ما رسیده است. لازم است پیش از این که کاسه چه کنم دست بگیریم که آری! از دست رفت و دیگر بر نمی‌شود، به خود بیاییم. هر کسی به سهم خود اقدامی کند. از حفظ کلمات فارسی، تا حفظ اشعار و متون. از انتشار زبان شیرین مادری تا کمک به بازگشتن به هویت اصیل کهن. ما این دارایی را ساده به دست نیاورده‌ایم که ساده از دست بدهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.